آرشیف

2015-6-19

رهگذر .

بـــه مناسبت افتتاح دفتر حقوق بشر در غور

چه زیباست کلیمۀ حق که بشر را به زنده گی  وآینده امید وار میسازد .چه بهجت زا ونیکوست  این واژه جهان شمول ودل انگیزکه در ولایت  مظلوم ومحروم  غور جلوه گری کند.راستی مردم غور که خودرا جزء از قافله وکاروان بشریت میدانند از سلب ابتدائی ترین حقوق شان در طول تاریخ رنج برده اند ومنتظر بوده  اند تا دیدۀ حق نگر وقلب حق شناس همنوعان شان نگاه به حال زار شان انداخته وفریاد مظلومیت ایشان را به گوش نا شنوای دولتمردان شان برساند.سر انجام این شعار در موج نا آرامی ها ونا باوری ها بر گوش ها طنین انداخت وراه خودرا تا سر زمین غور گشود..خوش آمدید.حقوق بشر…هر چند حق مفاهم وانواع گوناگون دارد ویکی ازین حقوق حق زنده گی وادامۀ حیات است که مردم غور قطع نظر از امتیازات این حق چون مور درروی زمین در حال تپیدن وخزیدن میباشند واینکه نمایندهگی بنگاه ملل متحد بنام حقوق بشر برای مردم غور چه ار مغان دارد در آینده روشن خواهد شد .

در ولایت غور موارد فراوان از نقض حقوق بشربه چشم میخورد, که همه زاده سلب حقوق بشر است که از طرف حکام نصیب مردم غور گردیده است وحال معلوم نیست که این دفتر از مردم غور حق میگیرد ویا برای شان حق میدهد.اگر نماینده گی حقوق بشر در تلاش یافتن موارد نقض حقوق بشر در ولایت غور باشد وبا استفاده ازین نام تا داخل خانه های مردم راه پیداکند ودر صد د گسستن رشته های فامیلی ونظام خانوادهگی باشد از همین حال عا جزانه بحضورش عرض میگردد دست از سر خانواده های مظلوم که تا هنوز دچار تفرقه وپراگندهگی نشده اند بر دارد وبگذارد مردم  بدون شکستن حرمت خانوادهگی به زنده گی مظلومانه خود ادامه دهند. واگر واقعا در پی رد یابی نقض حقوق بشر وإعادۀ حق به مردم حق نا دیدۀ غور باشند دران صورت همۀ از ته دل همکار این نهاد خواهند بود. وحال به خاطر همکاری به این بنیاد خوشنام وبد کار نکا ت ذیل را بر جسته میسازیم.

الف: تمام نا هنجاری های ولایت غور چه در سطح خانواده ها وچه در سطح اجتماع زاده فقر ومحرومیت است.محرومیت اقتصادی, محرومیت از نعمت تعلیم وتربیه ومحرومیت از امکانات بهداشتی و امکانات ابتدائی زندهگی ومحرومیت از همه حقوق ابتدائی که از طرف دولتهای افغانستان نقض شده.اگر کسی دخترش را میفروشد از فقیری است واگر کسی در بدل خونبها جگر گوشه اش را تحویل میدهد بازهم دلیلش فقر است واگر کسی با خانمش با نزاع وکشمکش است فقر وناداری اورا به چنین غائله دست وگریبان ساخته است. در خانواده هائیکه فقر کمتر است این مشکل به اصطلاح نقض قطعا وجود ندارد.دوای این درد إعادۀ حق است که دولت ونمایندهگی حقوق بشر مسئول آن است.

ب: امید واریم دفتر حقوق بشر نهاد جاسوسی نباشد که راز زندهگی مردم را چون خبر داغ به بنگاه ملل متحد ونهاد های مربوط نقل دهد .میدانم دفتر نمایندهگی حقوق بشر در پی بر رسی موارد نقض حقوق  افراد است وما این نکته را بر جسته میسازیم که اول ملل متحد وبعد دولت های افغانستان نا قضین اصلی حقوق بشر در ولایت غور اند , که سالهاست طور دست جمعی حقوق این ولایت را سلب ویا نقض کرده اند و در هیچ عرصۀ توازن وتعادل را در جهت بهبود زنده گی مردم مراعات نکرده اند.ولایتیکه یک متر سرک پخته ندارد ولایتیکه در تمام بخش ها وسکتور های باقیماندۀ امتیازات ولایات دیگر را نصیب می شود.وبه هیچصورت دارائی حق مسا وی با همنوعان خود نیست.

ج: ما از دفتر نمایندهگی حقوق بشر در ولایت غور توقع داریم قبل از گر فتن حق الفت ومحبت از خانواده ها وفامیل های ولایت غور در صدد اخذ حق طبیعی قانونی  این مردم محروم از حق از دولتهای افغانستان شوند.اقلا حق امکان تعامل وآمیزش انسانهارا از طریق تمدید سرک ها تا شهر آماده سازند.قومیکه بجای زنده گی در شهر ها واجتماعات جبرا به کوه ها ودره ها رانده شده است وبیشترین وقت خودرا با دامداری وتر بیه مواشی به سر می برد در معاملات اجتماعی دارائی چه نوع طرز تفکر واندیشه خواهند بود؟.یقینا حق معاشرت وزنده گی شان با مردم از طرف دولت ها سلب شده است. دولتها ناقض حقوقی حقه مردم غور اند حق در کابل نقض میشود حق در مر کز تلف شده خودرا به کوچۀ حسن چپ نزنید…….

د: درجسم وجان هر فرد غوری روح آزادی وآزادی خواهی زنده است وبا تمدن ومدنیت علاقۀ خاص دارند , اما این بال های شکسته توان پرواز در دنیائی آزاد را ندارند وهمان است هر کس بخاطر ادامه حیات از حق دیگران استفاده میکند تا زنده بماند. نیمی از حق زنده گی محروم میشود تا دیگران به زنده گی خود ادامه بدهند.همه این نا گواری ها زادۀ جبر واستبداد نا خواسته است که نقض کلی حقوق بشر نصیب شان ساخته نقض که مدعیان حقوق وآزادی نصیب شان کرده اند.مگر مدعیان حقوق بشر با مشاهدۀ سیمائی خاک زده وگرد آلود ولایت غور به این حقیقت پی نبرده اند؟ یقینا دانسته خاموش اند.

مردم غور عموما مسلمان اند وبه ارزش های دینی خود بهائی سنگین می پردازند.تجاوز بر فرهنگ وکلتور خودرا زیر شعار دموکراسی وحقوق بشر تحمل کرده نمیتوانند. این چیزیست که دفتر محترم حقوق بشر قبل از بازی به آن باید آگاه باشد.امروز زیر نام کلیمات فریبندۀ آزادی وحقوق بشر اصالت فرهنگی وملی ما در حال نابودیست رقص ما غربی, تنبور ما غربی, ساز سرود ما غربی ولباس وظاهر ما هم غربی شده که اگر وضع به این سان ادامه داشته باشد ما در برابر این تهاجم فرهنگی زیر نام حقوق وآزادی بهائی گزاف پرداخته ایم. جوهر اصالت افغانی, اصالت اسلامی  که به مفهوم نابودی یک کیان وملت است.شکار الفاظ فریبنده وبی نتیجه شده که عدۀ ازنام آن نان میخورند .ما با لبان خشک بیهوده به ساز شان می رقصیم.واین نام زیبا به جای سعدت بما شقاوت آفریده است.هميشه كساني بوده اند، كه پاك ترين و زيبا ترين مفاهيم را ابزار رسيدن به خواسته هاي پليد خود قرار مي داده اند. ‹‹آزادي›› و ‹‹حق انتخاب›› از جمله والاترين موهبت هاي خداست كه متأسفانه امروزه به ابزار تبليغاتي و وسيله اي براي افزايش قدرت هاي سرمايه داري تبديل شده است.ونمایندهگان واجنت های کشور های غربی در اقصای نقاط جهان آزادي را در راستاي سيطره روح غربي و در هم كوبيدن فرهنگ اصيل شرقي  به وجود میآورند وزیر نام این تابلوی زیبا بدبختي هاي فراواني را نصیب مردم ساخته اند. بشر امروز به نام جهان آزاد و دفاع از صلح و آزادي،{ تمام سلب آزادي ها، سلب حقوق ها و بردگي ها را روا می دارد.››در پناه آزادي، آزادي را مي كشند، چنان كه گفته اند: ‹‹اي آزادي به نام تو در دنيا چه جنايت ها كه نشد.››

* من با آزادی مخاف نیستم آزادی را مطابق نظام آفرینش وقواعد تکوینی جهان طبیعت میخواهم انسان به طور ذاتي محد ود يت هاي وجودي فراواني دارد كه حدود رفتارهاي او را تعيين مي كنند. نيازهاي جسمي و روحي انسان هر كدام قيد و بندي براي آزادي مطلق انسان هستند وخود انسان مفهوم محدودیت را میرساند که عدۀ با نادیده گرفتن آن شعار بی معنی آزادی مطلق ومهار کسیخته را سر میدهند.

* انسان موجودي مدني است که با اجتماع رشد میکند و زندگي جمعي به طور ضروري، موجب اعمال محدوديت بر رفتارها و تعديل خواسته هاي بشر مي شود. لذا نمی شود ادعا کرد انسان آزاد است هر چه دلش میخواهد انجام میدهد جامعه بدون محدود كردن رفتار آدمي دوام نخواهد داشت.والا نیمی بپائی خواست های نیم دیگر قربانی میشوند. از همه مهم تر آن كه انسان در درون خويش خواسته هاي گوناگوني دارد كه تحقق بخشيدن به همه آن ها ناشدني است. از اين رو، انسان مجبور است تا با انتخاب خويش، برخي از خواسته هايش را به بند كشد تا بتواند خواسته هاي ديگر را برآورده سازد و به استعدادهايش تحقق بخشد ودلائل متعدد دیگر دال بر این است که انسان باید  یک سلسله محدودیت ها را بخاطر سعادت دیگران تحمل کند.