آرشیف

2015-6-19

رهگذر .

برق خورشیدی امیر بــــرای ولایت غور

 

بشیر احمد غوریانی رئیس حوزوی برق در هرات.ضمن بر شمردن فعالیت های بی شمار وزیر آب وبرق در هرات از امکان تولید برق خورشیدی در ولایت غور خبرداده است .این ابتکار عمل وسخاوت حاتم گونه را میتوان یکی از شهکاری های دیگر وزیر آب وبرق بحساب آورد که مانندسائر ابتکاراتش هموطنان مارا در بحر خیرت وتعجب فروبرده است.

بخاطر اینکه جناب رئیس که از پا بوسان وزیراست وبه کفالت ونمایندهگی از وزیر سنگ خدمتگذاری به ولایت غور را بر سینه کوبیده لازم میدانم خدمات جناب وزیر آب وبرق را در سطح افغانستان و عمق کنج های تاریک ولایت غور بحساب بگیرم تا لا اقل حق خدمتگذاری های این جنابان را در حق ولایت غور ادا سازم و ومنت ایشان را بر دیده بر گیرم.

شخصیت جناب وزیر آب وبرق از لحاظ خود بینی وخود محوری از دوران تکیه زدن بر چوکی ولایت هرات تا شعار امارت حوزه جنوب غرب وتا تدویر جلسۀ سال 74 هرات به امید امارت کل افغانستان برای همگان معلوم است .

هر چند عرصۀ مسئولیت وزیر در سطح کل افغانستان است اما او مجد وعظمت دوران امارت هرات را هر گز فراموش نمیکند ومیخواهد هر چه در توان دارد نثار سر زمین امیر پرورهرات سازد وراستی حق دارد حق مردمی را ادا سازد که با مالیدن دستمال بر دست وپای امیر خود وفامیل را متبرک وسعادت دارین را با این خورده گیری از گرد پای امیر نصیب میشدند.البته این کلیمات درحق مریدان امیر صدق میکند نه آنعدا هراتیانیکه از مشاهدۀ چنین وضع بجای آب خون میخوردند.

.اگر عملکرد جناب وزیر مورد دقت قرار گیرد ایشان جز عدالت وانصاف، تقوی وتواضع و دیگر اندیشی دارای همه اوصاف لازمۀ موجودات روی زمین اند.که عملکرد ایشان جلوۀ روشن از ماهیت درونی شان میباشد.درین مقطع از اوصاف شخصی ایشان که از دائرۀ وحدود شمارش بیرون است صرف نظر مینمائیم .وچشم را بر افق خدمات ارزندۀ ایشان در زمان تصدی وزارت در حق کل ملت مظلوم افغانستان میگشائیم که از یمن بی إعتانائی وغرور بی حد شان ملت از بر کت نور وگرمائی برق که عین حیات است چطور محروم شده است.

1: ابتکار زود رس. خریداری جنریتورها از کشور ایران وشرکت هائیکه در زمان امارتش هر سال جاده های شهرهرات را قیر ریزی مینمودند.جاده هائیکه با برف وباران زمستان از بین میرفت وباز از طرف بهار از برکت پول های گمرگ قرار داد مجدد می بست، من بیاد دارم سه سال پی پی در پی جاده های هرات قیر ریزی شد اما دوام عمر این سرک ها سه ماه بیش نبود این را بسیاری از هموطنان ما میدانند.

حال این جنریتورها چه جدید وچه کهنه به هیچصورت نتوانست وعده های وزیر را راست سازد.وزیر صاحب گمان میکرد تنها آهن جنریتور برق تولید میکند، اما وقتی او به این حقیقت پی برد که جنریتور ها منتاژ شد وفرمان داد ماشین را چالان کنید، اما انجینر گفت جنیریور ها تیل ندارند.وامیرپرسید جنریتور ها تیل میخواهند؟ گفتند بلی. به فرمان امیر چرخ ماشین به حرکت نیامد.حال جنریتور های وزیر صاحب تیل ندارد اگر یکشب دارد ده شب ندارد ونمیشود مسئلۀ برق راکه نیاز دایمی است به شوخی گرفت.

قصه: میگویند در ولسوالی تیوره ولایت غور منطقۀ است بنام{ أنه}اهل این قریه مشورت کردند تا آسیاب را بر سر تپۀ إعمار نماید چون کار إعمار تمام شد بعدا متوجه شدند که آسیاب آب نیاز دارد همه گفتند{ آنه}از همان وقت این منطقه را آنه نامگذاری کردند . شاید از وزیر صاحب آب وانرژی نیز یاد گار های این چنینی باقی بماند وداستان جنریتور ها از همین نوع است.

ابتکار افتضاح آمیز دیگر:

قرارداد برق با کشور های همسایه یکی از ابتکارات افتضاح آمیز دیگری است که تاریخ کشور مارا به فقر ووابستگی دایمی به خارجی ها پیوند داده است، قرارداد برق وارداتی ایجاب میکند یک وزارت ناظر بر قرارداد ها تشکیل شود تا هیئات این وزارت مصروف رفت وآمد وچنه زنی با کشور های همسایه باشند که چرا برق قطع شد وچرا ضعیف شد وغیره . این نوع قرار دادها به این معنی است که هموطنان ما هرگز از داشتن برق مطمئن نباشند هر لحظه انتظار قطع شدن نفس برق را بدست مالکان اصلی آن داشته باشند چنانچه قطع نفس برق کابل را ضمن نمایش از تلویزیون آریانا مشاهده نمودید که آخرین میخ بر تابوت برق کوبیدند واز رفت آمد صبح وشام راحتش کردند.واین ماجرا بر سر برق های وارداتی نیز آمدنی است.

شما شنیدید که چندی قبل دولت تاجکستان برق وارداتی ولایت قندز را قطع کرد چون با قرار داد های وزیر صاحب کشور ما برای ابد دستبین ومحتاج کشور های همسایه خواهد بود.و کشور های همسایه از گردن کجی ونیازمندی افغانستان لذت میبرند وزمینۀ دراز کردن دست نیاز را امیر صاحب خوب مساعد ساخته کشور بی آبرو ،محتاج ونیاز مند.این معامله را آبرو ریزی رسمی میگویند.

دست طمع که میکنی پیش کسی دراز        پل بسته ای که میگذری از آب وروی خویش

برق خورشیدی در غورابتکار دیگر: رئیس آب وانرژی هرات بنام رئیس حوزوی ضمن اظهار إحساس مسئولیت در برابر ولایات فراه وبادغیس وغور گفته است در نظر داریم به ولایت غور برق خورشیدی تولید نمائیم او که از مریدان اسماعیل خان وزیرأنرژی افغانستان است اندیشۀ واقعی امیر را باز تاب داده است.که میخواهد بجای إعمار بند آب در ولایت غور جریان برق سبز را به غور راه اندازی نماید.

دوستان وخوانندگان محترم میدانند که چند قبل هیئات مشترک از انجینران هند وکانادا جهت سروی بند پوزه لچ وارد چغچران مرکز ولایت غور شدند واین وظیفۀ بود که سه سال قبل به ایشان سپرده شده بود وفعلا در اثر فشار فزایندۀ  نمایندگان ولایت غورا روی دست گرفته شد .ایشان بعد از سروی وعدۀ آغاز کارعملی را به بهار سال 1386 موکول ساختند.اما از اظهارات رئیس آب وبرق هرات معلوم میشود که امیر صاحب با مشورۀ مریدان هراتی خود میخواهد پروسۀ إعمار بند پوزه لچ را لغو وبه مردم غور انرژی خورشیدی را وعده نماید واین زمزمه از حلقوم دست بوسان سروپا قرص امیر در هرات امیر ساز بیرون میشود.

دسیسه: ما میدانیم این شعار یا دروغ است ویا دسیسۀ امیر. بخاطر اینکه آب هریرود طور کامل ودست نا خورده هرات را زیر پوشش قرار دهد وطرفداران امیر در هرات زیاد شوند باید به ولایت غور بند بسته نشود .امیر با مشاورین هراتی خود بخاطر بهتر شدن محیط زیست به ولایت غور وعدۀ برق سبز را میدهد برقیکه از نور خورشید بدون هر نوع آلوده گی نصیب مردم ولایت غور میگردد چه خواب زیبائی؟؟؟؟.

این خواب را امیر دیده است که هوای ولایت خور آلوده است ومردم آن به مریضی نفس تنگی گرفتار شده اند باید برای شان برق از شعاع نور آفتاب تهیه گردد چه امیر دلسوزی؟!

نه خیر مردم مظلوم غور فعلا قبل از برق به آب نیاز دارند، خشکسالی وبی آبی بر فقر وفلاکت شان افزوده است ووعدۀ برق خورشیدی به مردم غور یک اهانت بیش نیست. این طرح امیر صاحب توطئه است تا پروژۀ إعمار بند پوزه لچ بالای دریای هریرود را لغو ویا معطل سازد.

من در حیرتم که در ولایت غوردریاهای زیاد وجود دارد وآب های فراوان بدون استفاده مانده است که با بستن بند های آب مشکل مردمیکه به مالداری وزراعت متکی اند کاملا رفع میگردد اما وزیر تلاش دارد بجای بستن بند آبگردان وساختن برق آبی چرا به مردم غور برق خورشیدی وعده میدهد؟اینها همه توطئۀ خائنانه است.

* دریای مرغاب:  با بستن بند آب در مسیر این دریا مناطق ولسوالی چهارسده ،مرغاب کاملا زیر آب میشود وحاصلخیز میگردد ودر صورت لطف اولیائی امور با نصب توربین تولید برق، برق مورد نیاز تمام مناطق شمال چغچران ازین ناحیه مرفوع میگردد.

* دریای هریرود:  با بستن بند آب بالای دریای هریرود شهر چغچران کاملا سبز واهالی آن از نور وگرمی برق بهره مند میشوند واین بند در غرب چغچران هم میتواند بسته شود که منافع فراوان دارد.

* دریای فرارود: این دریا که از مناطقولسوالی های شهرک وتیوره وساغر میگذرد .با سد شدن آب این دریا زمین های اطراف این دریا کاملا زیر پوشش آب قرار میگیرد وده ها مگاوات برق تولید میگردد وبه همین ترتیب دریای غور که از تیوره عبورمیکند وشاخۀ از دریائی فراه رود است ومیشود بند های در مناطق انقر چاق پسابند مشکل مردم را از لحاظ آب وبرق مرفوع ساخت.اما متنأسفانه که از داشته های غور باید مشکل سائر مناطق حل گردد.

تذکر:  در ولایت غور نه تردد ترافیک است ونه دود وبخار فابریکات هوای آن همیشه صاف وگوارا است لذا این لطف را امیر صاحب در حق شهر های کلان بخصوص هرات انجام دهد که هوایی شان کاملا آلوده است وبه برق سبز نیاز دارند نه غور.مردم غور میدانند که امیر صاحب هر گز به ولایت غور وبادغیس خدمت نمیکند وسخت علاقه دارد این دوولایت بصفت دو ولسوالی هرات باقی بماند وجزء از امپراطوری امیر نشینان هرات باشند.

اگر امیر به این پلان خود کامیاب شود واز آغاز کار بند پوزه لچ در بهارآینده جلوگیری نماید چه باید کرد؟امید چنین نشود واگر چنین شد تو غوری فرزند نا خلف سلالۀ غوریان بخصوص غیاث الدین خواهی بود که با حشر وبیگار بند را بدون انجینران امیر ووزیر انرژی إعمار ننمائی!اگر وحدت وغیرت باشد این کار نهایت ساده است، اگر درین عصر بیداری باز هم با چشمان خیره نظاره گر بی عدالتی باشیم سخت ننگین وشرم است.وما قادر به استفاده از آب که منبع حیات است نگردیم انسانهای نهایت ضعیف وسفله خواهیم بود.اگر وضع چنین ادامه پیداکند باید بدانیم که چطور از علاء الدین وشهاب الدین وغیاث الدین وارثین سوال گری بدنبال مانده است که وجود شان برای خود شان ونسل آینده مایه ننگ است.