آرشیف

2015-1-9

الحاج عبدالحی پیرزاده

چــــرا جهاد اکبر و جهـــاد افضل فراموش شد ؟؟؟!!!

ترجمه آیه های نهم و دهم سوره شمس << ..(.قسم به این آیات الهی ) که هر کس نفس ناطقه خود را از گناه و بد کاری پاک و منزه سازد // *** آگاهی !! دوستان ارجمند و عزیز ،لطفا به عو ض نبشته بالا این مطلب حقیر را // به یقین ( در دو عالم ) رستگار خواهد بود / و هر که او را ( به کفر و گناه ) پلید گرداند البته ( در دوجهان ) زیانکار خواهد گشت >> *** به خوانش بگیرید که کمتر شاید غلطی املایی داشته و امید است تکمیل تر باشد // =======================——————-================== " قال النبی ص : المجاهد من جاهد نفسه فی الله ، و قوله :رجعنا من الجهاد الا صغر الی الجهاد الاکبر ،قیل : یا رسول الله مالجهاد الاکبر ؟ قال :الا و هی مجاهد ه النفس ،( باز گشتیم از جهاد خرد تر یعنی از غزوه به سوی جهاد بزرگتر ،گفتند یا رسول الله جهاد بزرگتر کدام است ؟ فرمودند : مجاهدت نفس ) "قد رجعنا من جهاد الا صغریم = با نبی اندر جهاد اکبریم " مولانا " رسول معظم اسلام ص مجاهدت نفس را بر جهاد فی سبیل الله رجحان دادند ولی متاسفانه ما هنوز نمی فهمیم که مجاهدت با نفس یعنی چه ؟ و مجاهدت با نفس برای که و برای چه ؟ و چرا و چگونه و چطور ؟ باید رفتار و کردار و گفتار خود را با شریعت رسول الله ص تطبیق نمود ،هر گاه خاتم پیغمبران و پیشوای انس و جن آنرا من حیث معروف انجام داده بود ند باید در در عمل کردن به آن مبادرت ورزید والا بایست جواب رد را بر سینه نفس زد و او را به جایش نشاند و مهار نمود ؟ " مسلمان که به معنی و مفهوم این سخن رسول الله ص بفهمد ، نمیخواهد از طریق رشوت و اختلاس و سرقت دارایی عامه و پول حرام ثر وت اندوزی نموده و سگ نفس اماره را از این طریق چاق و فربه بسازد و اگر مردم مسلمان که از طریق جهاد با نفس متقی شدند به تمام ذخایر زیر زمین و آنچه در موزه کشور های پیشرفته جهان موجود است دست پیدا بکنند همه آنها به اندازه پر مگسی در نزد شان قیمت ن نخواهد داشت اما خدا نجات بدهد از شر آنهاییکه در برابر ،کمتر ین اجرتی دین خود را ب ب فروشند و غلامان نفس و شیطان هر چه به آنها دستور دهند از امر آنها برای بدنامی اسلام پیروی نمایند / و زمانی که انسانی بر نفس خود حاکم شد و او را به متابعت بی قید و شرط از شرع وادار نمود ،بیکار ننشسته و آیه " لیس للا نسان الا ما سعی " را مشعل قرار داده و از راه حلال برای بدست آوردن روزی جد و جهد مینماید و میداند که << رزق مقسوم است واز اول مقرر کرده اند = هیچکس را بیش از آن حاصل نمیگردد به جهد آنچه میآید ز بیش و کم به آن خرسند باش = کانچه خواهی ز آسمان حاصل نمیگردد به جهد >> مولانا / و آن روزی بدست آمده اش از طریق مشروع گنجی میشود برایش که نامش قناعت است او با نام دوست و با یاد دوست در برابر دشمن ترین دشمن ها قرار دارد و تا زمانی که او را تسلیم فرمان دوست و خالق و مالک نساخته باشد ،میداند که بر خلاف امر و عدل الهی است اگر دشمن ترین دشمن ها را به حال خودش واگذارد و آنکسی را که دشمنش ( نفس ) امر مجادله را به او میدهد برود به پیکار او / بنابر این باید دوست و دشمن را از مستندات قرآن انتخاب کرد نه از طریق رفرنس دادن دشمنان دین و باید اجرت و مکافات را از طریق اطاعت از خدا و پیغمبر خدا بدست آورد نه از راه جاپلوسی و خوش خدمتی سفاکان و ددمنشان خونریز / << ای شهان گشتیم ما خصم بیرون = مانده از ما خصمی بد تر در درون / کشتن آن کار عقل و هوش نیست = شیر باطن مسخره خرگوش نیست / سهل شیری دان که صف ها بشکند = شیر آنرا دان که خود را بشکند >> مولانا / و اگر حکام و رهبران حکومت ها و دولت های بنام مسلمان از چنین مقامی بر خوردار شوند چگونه حاضر میشوند برای چند روز زنده گی دنیا ، حتی "ملک سکندر و گنج قارون و عمر نوح "را قبولدار شوند !! " << چنان پر شد فضای سینه از دوست = که یاد غیر گم شد از ضمیرم >> زیرا میدانند که مسوولیت جوابدهی روز باز پرس در حضور الله بسیار سخت و دشوار است ،در آن صورت کسی حاضر نخواهد شد این بار مسوولیت خطیر و عظیم را متقبل و به آسانی حاکم شود " شکوه تاج سلطانی که بیم جان در او درج است = کلاه دلکش است اما به درد سر نمی ارزد " حافظ " " مر اسیران را لقب کردند شاه " … مولانا / و اگر بر اساس اصول تعین شده اسلام و طرد خواسته های نفس کسانی از طرف طیف وسیع از توده های ملیونی مردم مجبور به قبول مسوولیت رهبری جامعه و مردم شوند آنها کسانی هستند که در راه جهاد با نفس پیروز میدان بودند و هستند ومردم از تقوی و دادگستری و صداقت شان یقین کامل داشته و دارند نه آنهایکه در صف لارد های درجه یک دنیای ستم وسرمایه به حساب میآیند و از آن همه سرمایه مالی شانبه گرسنه ها و قحطی زدگان دنیای اسلام هیچ نوع خیر و منفعت نمیرسد لطف نموده آیه های ۳۴ و ۳۵ سوره توبه را تلاوت فرمایید << یا ایهاالذین آمنو … ترجمه : ای اهل ایمان هر آیینه بسیاری از دانشمندان و زاهدان اهل کتاب میخورند اموال مردم را به باطل و باز میدارند مردم را از راه الله و آنانکه ذخیره میکنند زر و نقره را و خرچ نمی نمایند آن را در راه الله ( زکات نمیدهند ) ،بشارت ده ا آن جماعه را به عذاب درد ناک ،/ روزی که آن طلا و نقره ذخایر شان در آتش دوزخ گداخته شود و پیشانی و پشت و پهلوی آنها را به آن داغ کنند ( و فرشته گان عذاب به آنها گویند ) این است نتیجه آنچه به خود ذخیره کردید ،اکنون بچشید ( آتش حسرت و عذاب ) همان سیم و زری که اندوخته می کردید >> ( خیر الناس من ینفع الناس ) ،،ولی اگر کسی با در نظرداشت حد یث افضل الجهاد "" جرآت کند و بپرسد که از کجا این پول و دارایی را بدست آوردند ؟؟؟ !!! جواب واقعی که حقیقت را باز تاب میدهد غصب و دزدی مال یتیم و صغیر و بیو زن و مظلوم و محروم مردمی است که دزد دان چراغ به دست از نام و مقام آنها سو استفاده کرده اند !!! " هفت دریا را بیاشامد هنوز = کم نگردد سوزش آن خلق سوز جمله عالم را فرو برد در کشید = معده اش نعره زنان هل من مزید "" مولانا … اما اگر کسی معنی جهاد افضل را از قول رسول الله ص دانست افضل الجهاد …) جهاد افضل ارایه حق و حقیقت است در نزد سلطان ظالم " و نبی کریم ص من حیث معلم بشریت با دستور جهاد افضل و و جهاد اکبر به انسان آزاده تفهیم نموده که اگر این دو صفت را داشت ، دیگر از گفتن حقایق نمی هراسد و چشم پوشی نمیکند و حق و باطل را از هم تفکیک مینماید و اگر حکام نا پاک و اجیر ببینند و بدانند که همه امت معلم بشریت با حق گفتن و حق دیدن و حق شنیدن و با نفس جنگیدن بر اساس عقیده راسخ و استوار آماده جهاد و از خود گذری و ایثار هستند دیگر نمیتوانند قاعده " تقسیم کن و حکومت کن ( و پاره کن و اداره کن )را بالای امت اسلامی عملی سازند زیرا از رهبر و رهنما و معلم دین و اخلاق انبیا واولیا پیروی نیکو نموده ،اول دشمن درون خانه دل را از پای در آورده و او را تسلیم الله نموده و حد یث دیگر رسول الله هم که ( موتو قبل ان تموتو ) بمیرید قبل از ینکه می میرید " به آن پیوند خورده و بعد ا هیچ پادشاه و حاکم و غداری نمیتواند به حضور چنان امتی پای خود را از گلم خود بیشتر دراز نموده و کاری بکند که حق آن نیست و استحقاق آنرا ندارد ( این است اساس و فلسفه و حکمت اسلام ) << بسکه نشست روبرو با دل خو پذیر من = دل بگرفت سر به سر عادت خلق و خوی او >> که متاسفانه این سه حد یث پیغمبر خدا کمتر از طرف علمای کشور های اسلامی بازگو میگردد " هل افسدالدین الا الملوک = و احبار سو و رهبانها " دین را دو کس فاسد کرده ،یکی پادشاهان خاین و ستمگر و دیگر علمای سو درباری " ، و اگر مفهوم " بمیرید قبل از اینکه میمیرید را همه مسلمانها می فهمیدند و عملی میکردند ،دیگر مسلمانی را نمی دیدی که غلام نفس و شیطان باشد و برای بدنامی اسلام /ا ملازم دشمنان اسلام شود و به بهای پول و قدرت ، خون و اشک مسلمان و خون و اشک انسان و حتی خون حیوان را غیر موجه بریزاند / " << ای خنک آن را که پیش از مرگ مرد = یعنی او از اصل این زر بو ی برد " مولانا " " آ << آ یا دیدی حال آنکس را که ( از غرور ) هوای نفسش را خدای خود ساخته ؟ آیا تو حافظ و نگهبان او ( از هلاکت ) توانی شد ؟ / یا پنداری که ا کثر آنها حرفی می شنوند یا فکر و تعقلی دارند ؟ اینان ( در بی عقلی ) بس مانند چهار پایان اند بلکه ( نادان تر ) و گمراه ترند >>" آیه ۴۳ و ۴۴ سوره فرقان " باید دانست که هوی نفس نیروی محرکه نفس است که در نفس صفت فرعونی "من " را تقویت میکند و با همین هوی است که نفس به تمام آرزو های خود می رسد و هوی میل نفس است که با لذت بردن از آرزو های نفسانی به مراد خود نایل میگردد و ،هوی و عقل هر یک نفس را به طرف خود دعوت میکند و اگر عقل بر هوی مسلط شد انسان راه تکامل را می پیماید و به درجه انسان کامل می رسد و نفس به مقام " راضیه و مرضیه عروج میکند و اگر خدا نا خواسته هوی بر عقل غلبه پیدا کرد ،چنان میشود که حالا ما اکثریت مسلمانها در آن گرداب دست و پا می زنیم / علی ابن سهل گفت : عقل و هوی با هم منازعه میکنند ،یار عقل توفیق است و قرین هوی خذلان و نفس بین آن دو ایستاده است هر کدام از عقل و هوی که پیروز گردد نفس در اختیار وی قرار میگیرد ( طبقات صوفیه – سلمی صفحه ۲۳۲ ) مبتنی بر آن هوای نفس مانع رشد و تکامل معنویت و تکامل انسان مومن گردیده و دل را نمی گذارد که سلیم شود زیرا خواسته های نفس را نقطه پایان نیست " و هوای نفس از دو راه بر انسان هجوم می آورد ، ۱ / از طریق طغیان و لذت نفس و شهوت / ۲ / از طریق من و من بر تر و خود خواهی و جاه طلبی / هجویری میگوید : "هوی ها دو گونه است هوای لذت و شهوت و هوای جاه و ریاست / بعضی از بزرگان که در راه تزکیه و تصفیه و تعالیم علم و حکمت به استناد آیه دوم سوره جمعه عمل کرده و قلب های شان را آیینه ساخته بودند میل و طرد را از اوصاف هوی دانسته و از جمله مولانا گفته است " میل ها همچون سگان خفته اند = کاند ر ایشان خیر و شر بنهفته اند / تا که مرداری بیاید در میان = نفخ صور حرص کوبد بر سگان / چون به کوچه یک خری مردار شد = صد سگی خفته در آن بیدار شد صد چنین سگ اندرین تن خفته اند = چون شکار نیست شان بنهفته اند …" / و نجم الدین رازی گفته است " نفس دو صفت دارد هوی و غضب / هوی میل و قصد باشد به سوی سفل و غضب ترفع و تکبر و تغلب است که به صفت هوی جذب منافع خویش کند و به صفت غضب دفع مضرات از خویش کند و باید اعتدال را مراعات نماید و اگر هوی از حد اعتدال تجاوز کرد ،حرص ، حسد ، تکبر ،امل ، خست ، و شهوت و بخل و خیانت پدید میآید " و چون این صفات بر انسان مستولی شد ،طبع نفس میل به فسق و نمامی و فتنه و قتل و ایذاء و رنجاندن سایر مردم می کند و جلو فساد آن را با غلبه آنها کس گرفته نمیتواند اما آنهای که در اساسات دین از معلم بشریت کمیاگری شریعت و طریقت را آموخته اند میدانند که باید از نسخه های شفا بخش قرآن ،اصول و راه و طریق پیغمبر رحمت را در مورد مجاهدت با نفس و شیطانهای انسی و جنی آموخت و به آن عمل کرد و تا به صورت حتم انشاالله پیروز شد / و عده هم خواهشاات نفسانی را ، چیزی بودن و چیزی شدن و چیزی داشتن و چیزی خواستن معرفی کرده اند / " زاده ای ثانی است احمد در جهان = صد قیامت بود او اندر عیان / زو قیامت را همی پرسیده اند = کای قیامت تا قیامت راه چند / با زبان حال میگفتی بسی = که ز محشر حشر را پرسد کسی بهر این گفت آن رسول خوش پیام = رمز مو توا قبل موت با کرام / همچنانکه مرده ام من قبل موت = زان طرف آورده ام من صیت و صوت / پس قیامت شو قیامت را ببین = دیدن هر چیز را شرط است این تا نگردی او ندانیش تمام = خواه آن انوار باشد یا ظلام " = شرط روز ب ع ث اول مردن است = زانکه ب ع ث از مرده زنده کردن است " = مرده گردم خویش بسپارم به آب = مرگ پیش از مرگ امن است از عذاب مرگ پیش از مرگ امن است ای فتی = اینچنین فرمود ما را مصطفی / گفته مو تو ا کلکم من قبل ان = یاتی الموت تموتوا بالفتن " مولانا " " پیش مردان بمیر تا برهی = ور نمردی از او به جان نرهی " سنایی / حقا که به هر دو کون امیری = گر بیشتر از اجل بمیری مردان که ر ه خدا سپردند = در حالت زنده گی بمردند " میر حسین سادات غوری " و بالاخره باید انسان مسلمان قبل از مردن اضطراری ،جهاد اکبر و جهاد افضل را در شهر وجود خود طبق دستور خدا و پیغمبر خدا به منصه اجرا قرار دهد و نفس را طبق دستور " حد یث موتو قبل ان تموتو >> در وحود ش بمیراند تا عدالت را کما حقه در شهر وجودش تامین ن نموده و بعد ا به مردم دیگر اندر ز چگونگی تطبیق آنرا صادر نماید ولی میبینیم که عده به قول معروف ( کور خود و بینای مردم هستند ) و از درون پر زهر و اژدها گونه خود اصلا خبر ندارند و آیه << اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم >> را فراموش کرده اند << پس جهاد زین فرض شد بر مومنان = تا ستانند از کف مجنون سنان / جان ا و مجنون تنش شمشیر او = واستان شمشیر از آن زشت خو …>> و انسان فاتح نبرد حق بر باطل و سرکوب کننده نفس سرکش میتواند از حریم دین اسلام دفاع و حراست نمایند و آنها حق دارند که اصول و میتود چگونگی شکست افتضاح آمیز نفس و شیطان را به دیگران تبلیغ و ترویج نمایند و با در نظر داشت تحلیل جهاد اکبر و جهاد افضل و حد یث شریف دیگر ( بمیرید قبل از اینکه می میرید ) آیا در تمام جهان اسلام با خصوصیات و ویژه گی های فوق الذکر از این جماعت بنام یکنیم ملیاردی چند تا پیدا خواهد شد که چنان باشند که خدا و رسول او گفته << شیخی به زنی فاحشه ای گفتا مستی = هر لحظه به کام دیگران دل بستی / گفتا شیخا ! هر آنچه گویی هستم = تو هم چنان که گویی هستی ؟؟!!و شرط اول دینداری این است که هر کس اول نامه اعمال خود را قبل از آنکه در میدان محشر در قیامت میخواند در همین دنیا بخواند و آنطور هم نخواند که امروز در مدح و توصیف پادشاهان ، علما و شاعران درباری کاه را کوه جلوه داده و به مقصد هدیه و بخشش به حضور آنها مدیحه سرایی میکنند بلکه با ذره بین تقوی و عدل و انصاف و جهاد افضل و جهاد اکبر خود را در لاباتوار دین مقدس اسلام تحلیل و تجزیه نمایند تا ببینند و بدانند که ،که بودند و چه بودند ؟ و چه گفتند و چه کردند و قدم بعدی کجاست ؟؟!! "" حاسبو قبل انت تحاسبو "" ،نه آنهاییکه خود را واجب الاحترام و غیر مسوول میدانند و لاف فرعونی شان نمایانگر غلامی شان از نفس و شیطان است< در به بست و دشمن اندر خانه بود = کوری فرعون نیز زین چاره بود "" والسلا م علی عباد الله الصالحین