آرشیف

2015-1-9

الحاج عبدالحی پیرزاده

موسیقی و سمـاع و هوشیاری آب

موسیقی چیست و چه پیشینه ای دارد ؟

در تاریخ خراسان مذکور است که ، حکیم محمد یوسف از دانشمندان هندی تقرب سلطان هند را بعد از اینکه کتاب روضته الصفا را به پایه اکمال رسانید حاصل نمود و به امر شاه کتاب نورس را که به قوانین علم موسیقی در زبان هندی تصنیف نموده بود آنرا نیز به فارسی برگرداند ، که در قسمتی از آن در باره علم موسیقی چنین میخوانیم ! " چون امر الهی به موسی ع شد که عصای خود را به سنگ بزن ، موسی عصایش را بر سنگ زد و ۱۲ چشمه از آن جاری شد و از هر چشمه ای آب به ترنم می ریخت ، پس ندا شد به موسی که یا موسی ق ( لطفا با کسره بخوانید ) ! ، یعنی ای موسی این آهنگها را نگهدار ، و با این مناسبت این علم را موسیقی نام نهادند که ۱۲ مقام دارد و به قول فخر رازی علیه الرحمه ابتدای علم موسیقی از حکیم فیسا غورس تلمیذ حضرت سلیمان ع شده ،چنانچه در حدیقه انوار آورده که ،حکیم مذکور شبی در رویای صادقه معاینه نمود که شخصی میگوید ، فردا بر لب دریا برو علمی بر تو مکشوف خواهد شد ،فیسا غورس علی الصباح بر لب دریا رفت و ساعتی چند در طلب مقصد نا معلوم صرف نمود تا به جای رسید که آهنگران آهن ها را از کوره بر آورده به مطرقه میکوفتند و صدای زیر وبم از هر جانب بلند شده بود و حکیم در آنجا به مراقبه بنشست و از ادای ضربات مطرقه استنباط آهنگ موسیقی نمود و قصیده مشتمل بر پند و نصایح ترتیب داده و در مجلس بنی اسراییل به آهنگ دلفریب بخواند ، مستمعان را حال متغیر گشت و جمعی کثیری به تصرف نغمات ملایمه از خود رفته بیش از پیش راغب گردیدند بعد از آن حکمای دیگر به تعمق نظر دریافتند که از آفتاب عالمتاب در هنگام تحویل هر برجی از بروج ۱۲ گانه آواز مخالف صدور می یابد ،لاجرم مطابق بروج ۱۲ گانه مقامات ۱۲ گانه اخذ کردند که عبارت اند از ، ۱ / رها ومی / ۲ / حسینی / ۳ /راست / ۴ / حجاز / ۵ / بزرگ / ۶ / کوچک / ۷ / عراق / ۸ / اصفهان / ۹ / نواد / ۱۰ / عشاق / ۱۱ / زنگوله / ۱۲ / بوسلیک / و شاعری به نظم آورده / رباعی<< راست عشاق بوسلیک بساز = باانوا اصفهان بزرگ نواز زیر افگن عراق و زنگوله = پس حسینی و راهوی و حجاز >> و شعبه های آن نظر بر ساعات لیل و نهار به بیست و چهار میرسد ، شعبه اول از پستی مقام مذکور می خیزد و شعبه دوم از بلندی آن و هر شعبه مرکب از نغمات باشد ،شعبه مقام رهاوی اول نوروز عربی آن مرکب از شش نغمه باشد ،دوم ،نوروز عجم و آن نیز مرکب از شش نغمه باشد …*** " علم موسیقی برایم خوش شهادتیست = من مومنم و شهادت ایمانم آرزوست " بشنوید از ناله و بانک رباب = نکته های عشق در صد گونه باب هیچ میدانی چه میگوید رباب = ز اشک چشم و از جگر های کباب پوستی ام دور مانده من ز گوشت = چون ننالم در فراق و در عذاب چوب هم گوید بودم من شاخ تر = زین من بشکست و بدرید آن رکاب ما غریبان فراقیم ای شهان = بشنوید از ما الی الله المعاب هم ز حق رستیم اول در جهان = هم بدو وا میرویم از انقلاب خوش کمانچه می کشد کان تیر او = در دل عشاق دارد اضطراب ترک و رومی و عرب گر عاشقند = هم زبان اوست این بانک صواب از بیرون شش جهت این بانک خواست = کز جهت بگریز و رو از ما متاب " ۷ /

 

سماع چیست و چگونه پیشینه ای دارد ؟

سماع در لغت به معنی شنیدن است همان طور که گویند ، سماع حد یث ، سماع وعظ و سماع قرآن و مجلس سماع علم و غیره ، گاه سماع به شنیدن صدای خوش اختصاص یافته و در اصطلاح عارفان عبارت از آواز خوش و آهنگ دل انگیز و روح بخش و دل افزا ،از قبیل ،قول و غزل و موسیقی که به خاطر صفای دل و حضور قلب و توجه به حق شنیده شود ، " ذو النون مصری میگوید : سماع از جانب حق به سالک وارد شده که دلها بدو بر انگیخته و بر طلب وی حریص میشود و هر که آنرا به حق شنود به حق راه یابد و هر که به نفس شنود در زندقه افتد " ابوعلی رودباری آنرا مکاشفه اسرار الی مشاهده محبوب معنی کرده است ، ابوالقاسم نصر آبادی آنرا قوت روح و ندای حق به ارواح دانسته است " سماع در همه حالت ها با موسیقی همراه نبوده ولی لذت همچون موسیقی را انعکاس میدهد ، " دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری = تو خود چه آدمی کز عشق بی خبری اشتر به شعر عرب در حالت است و طرب = گر ذوق نیست ترا کج طبع جانوری " سعدی " گروهی از صوفیان در بیان معنی سماع و موسیقی ریشه ای آنرا به فطرت انسان مربوط دانسته و آنرا به " عهد الست " پیوند داده اند و عده ای آنرا از تاثیر اندیشه ای حکمای یونان باستان بویژه فیساغور ث که عدد را اصل وجود میدانست و همه امور را نتیجه ترکیب اعداد و موسیقی را نیز که نغمات آن تابع مناجات عددی است از رشته ای علوم ریاضی محسوب مینمود .به عقیده او از گردش منظم افلاک نغمه های روح نواز به وجود میآید که انسانهای عادی توان شنیدن آنرا ندارند . " ناله سرنا و تهدید دهل = چیزکی ماند به آن ناقور گل پس حکیمان گفته اند این لحنها = از دوار چرخ بگرفتیم ما بانک گردش های چرخ است اینکه خلق = می سرایندش به تنبور و به حلق مومنان گویند که آ واز بهشت = نغز گردانید هر آواز زشت ما همه اجزای آدم بوده ایم = در بهشت آن لحنها بشنویده ایم گر چه بر ما ریخت آب و گل شکی = یاد ما آید از آنها اندکی پس غذای عاشقان آمد سماع = که در او باشد خیال اجتماع قوتی گیرد خیالات ضمیر = بلکه صورت گردد از بانک و صفیر آتش عشق از نوا ها گشت تیز = آنچنان که آتش آن جوز ریز " مولانا " سماع را صوفیان مباح شمرده و برای اثبات این مطلب از آیات که ذیلا رفرنس شان ارایه میگردد استفاده کرده اند ، " فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه >> آیه ۱۷ سوره زمر " " انک لا تسمع الموتی و لا تسمع الصم الدعا " " انهم عن السمع … آیه ۲۱۲ سوره شعرا " را وصف حال منکران سماع دانسته اند که از آواز خوش لذت نبرده و چون دل شان مرده و گوش باطن شان کر شده است چنانچه روایات بسیار است که رسول خدا ص استماع اشعار فرموده اند و همچنان فرموده اند تا قرآن را به صورت گیرا و صوت الحسن قراءت نمایید " ( ۱) " سماع ای برادر نگویم که چیست = مگر مستمع را بدانم که کیست گر از برج معنی پرد طیر او = فرشته فرو ماند از سیر او وگر مرد لهوست و بازی و لاغ = قویتر شود دیوش اندر دماغ " سعدی " سماع آرام جان زندگانست = کسی داند که او را جان جانست کسی خواهد که او بیدار گ ردد = که او خفته میان بوستانست و لیک آنکو به زندان خفته باشد = اگر بیدار گردد در زیان است کسی کو جوهر خود را ندیدست = کسی کان ماه از چشمش نهان است چنین کس را سماع و دف چه باشد = سماع از بهر وصل دوستانست سماع آنجا بکن کانجا عروسی است = نه در ماتم که آن جای فغان است " مولانا صوفیان و علاقه مندان فقهه باطن و عارفان ما سماع مفسدان را سماع شهوت دانسته و سماع آنها را منافی اخلاق اسلامی و انسانهای خوب تلقی نموده و از سماع مباح تفکیک و تشخیص داده اند و از نظر مولانا سماع مباح از خود شرایط دارد و نباید مرید را به فتنه و سو ظن مواجه نماید ،جنید بغدادی اولین بار از سماع سخن گفته و آنرا به سه چیز مربوط دانسته است / زمان ، مکان و اخوان / ( ۲ ) و سماع عاشقان سماع مولانا بوده است که در مثنوی از نی که رمز غربت و حقیقت انسان در عالم ماده است تعبیر شده و آنرا جوش و خروش روح دانسته چنانچه میگوید " بالب دمساز خود گر گفتمی = همچو نی من گفتنی ها گفتمی / دو دهان داریم گویا همچو نی یک دهان پنهان ست در لب های وی / یک دهان بالا شده سوی شما = های و هوی در فگنده در هوا لیک داند هر که او را منظر است = که فغان این سری هم زان سر است / دمدمه این نای از دمهای است های و هوی روح از هیهای است "سماع عارفان سالک را از همه شوونات و تعینات نجات داده و به لقای حق متوصل میگرد ا ند چند سخن در رابطه به واکنش مالیکول های آب در برابر موسیقی و دعا و رقص و آواز *** " دکتر ماسارو ایموتو محقق ژاپنی با انتشار یافته های تحقیقاتی خود با جستجوی کلمات " شهادت آب " و " هوشیاری آب " در کتابی با عنوان های مختلف از جمله ( the messages from water ) مدعی شده که مالیکول های آب نسبت به نبشته ها و صداها و نامها و موسیقی سنتی تاثیرات از خود به جای گذاشته ، مثلا در روی یک بطری آب نبشته بود " آدولف هیتلر " و در روی هر یک از باطری های دیگر " حالم را به هم می زنی می کشمت " شیطان " و آهنگ " هوی متال " واکنش آب را منفی ،اما وقتیکه مفهوم نوشته را تغیر دادند و نوشتند " عشق زن و شوهر ، مادر ، سلام ، شادی " ، روح ، عشق و قدردانی ، دیدند مالیکولها به شکل برگهای گل دیزاین شده زیبایی خاص پیدا نمودند ، و همچنان در برابر پخش آهنگ سنتی " پاستورال بتهوون و موسیقی از " موزارت " و آهنگ هوا برای " ردیف جی از باخ " و آهنگ از شوپن واکنش آب را کاملا مثبت و مالیکول ها را منظم یافتند . ایموتو معتقد است که کلمات دعا کننده ی سانسکریتی و دعا یی از بودا بالای آب تاثیرات مثبت و همچنان دعا از راه دور هم تاثیر گزار بوده مثلا از ۵۰۰ نفر از استادان مسایل معنوی خواستند در روز و ساعت معین برای یک گلاس آب که در روی میز خود از آبهای لوله کشی داخل شهر که مردمش دارایافکار منفی هستند و آن مالیکولها را هم قبلا نا منظم و زشت یافته بودند دعا نمایند ،و بعد از اطلاع دعا از راه دور عملا دیدند که واکنش منفی به مثبت تبدیل گردیده است و در ضمن زمانی که آب را در کنار گل ها قرار دادند بدون فوت وقت مالیکولهای آب به شکل گلها در آمدند . چون که انسان احساس نشاط و شادمانی و انرژی خود را از طبیعت می گیرد به دلیل این است که مالیکولهای بدن ما خود را به شکل طبیعت در می آورند . در همین زمینه با استفاده از میتود های محقق ژاپنی دکتر فرهنگ و خانم سعیده موسوی هم با استفاده از سلاید ، مالیکولهای آب را به بررسی گرفتند و وقتی که کلمه " العدل " را از نامهای خداوند در روی باطریآب نوشتند فورا مشاهده نمودند که مالیکولهای آب به شکل بسیار منظم و طوری که یک آرتیست دیزاین نماید شکل زیبای را به خود گرفتند " و ناگفته نباید گذاشت که ایموتو واکنش آب را در پهلوی رقص سنتی ( کاواچی ) و آهنگ ( باخ ) Goldberg Variations / نیز مثبت و مقبول یافتند " با نزدیک شدن به خاتمه این مضمون سوالی که در ذهن خطور مینماید این است که در اکثر اوقات هنگام ایراد خطبه نکاح و یا دعای ختم قرآن کریم میبینیم که مقدار آب به شکل سنتی در آن مجالس حاضر نموده و بعد از دعا آنرا می نوشند و میشود کسی آغاز گر این سنت را به دوستان فیسبوک معرفی نماید که از کجا و که این فرمان آوردن مقدار آب را تجویز فرموده است ؟ والسلام علی عباد الله الصالحین .

 

 

1.  کمیای سعادت جلد یک صفحه ۴۷۵ و

۲. احیاء العلوم صفحه ۵۸۸ / احیاء العلوم ج ۲ صفحه ۶۵۲