آرشیف

2015-1-29

دید بان کنار جاده

فـــــرارسیدن خــــــزان در چغچــــران

 
همه کسانی که درافغانستان زنده گی دارند میدانند که حالا فصل تابستان میباشد ودرست روزهای اول ماه اسد. این یک حقیقت مسلم وغیر قابل انکاراست و کسی درمورد شک وتردید ندارد. طور معمول همینکه درچغچران فصل خزان فرا میرسد ، برگ های درختان شروع به زرد شدن میکنند. بعد اززرد شدن، میریزند وتنه درخت لوچ وبی برگ میماند. سپس درخت بخواب زمستانی فرو میرود وتا بهار سال آینده درخواب میباشد.
 من شبی درخواب دیدم که درچغچران همین اکنون فصل خزان است ولی بااندک تفاوت از خزان حقیقی . این خزان برگ های درختان بید را زرد نمیگرداند بلکه بشکل خودش میمیراند، لیکن برگ درختان سفیدار زرد میشوند. تنه درختان از وجود برگ ها برهنه مانده وبعوض رفتن درخواب، خشک ومختوم بمرگ میگردند.
درهرجابرگ های درختان خشکیده اند، درختان لوچ وعاری ازبرگ وبار گردیده اند. من درخواب عکس هائی ازاین درختان را گرفته ام که بطور نمونه در زیر مشاهده خواهید کرد:
 
 فرارسیدن خزان درچغچران
درین عکس درختانی را می بینید که درکنار دریای هریرود ودرجنب تعمیر شاروالی که حالا مقر بود وباش والی ولایت میباشد، بپا استاده اند.  این درختان از طریق کانال عمومی پوزه لیچ که حدود پنجاه سال پیش به همت حکمران وقت محمد حنیف خان از طریق بیگار مردمی حفر گردیده بود ، آبیاری میشوند. ازاینکه آب کانال دراثر پخته سازی سرک از قسمت کوتل وردک ها قطع شده است، آب وجود ندارد ودرنتیجه این همه درخت ها رو به مرگ نهاده وازداشتن برگ و بار دست شسته اند.
 
  فرارسیدن خزان درچغچران
 
درختان موجوده دراین عکس درشمال دریای هریرود ودرقسمت پیشروی ریاست زراعت، آبیاری ومالداری ودرزیر سرک چغچران- منارجام استاده اند. اینها درختانی اند که درزمان طالبان براثر کوشش آنهاغرس گردیدند ولی امسال به نسبت کمبود آب رود بار کاسی درحالت خشکیدن ومردن قراردارند. جای بس تاسف است که نهالانی بابسا خون جگری به این حالت میرسند ولی با جزئی ترین بی توجهی ازدست میروند  گو اینکه تقصیری نداریم وهر چه هست گناه روزگار است.
 
فرارسیدن خزان درچغچران 
 
این نهالان تازه سال قبل درنشیب تند کنار شرقی رودبارکاسی ومتصل با پل بالای این رودبار به کوشش نماینده FAOغرس گردیدند تا مانع ازبین رفتن خاک توسط رودبار کاسی گردیده ضمنا محیط سبزی را برای رفت وآمد مردم بوجود بیاورند. نهال ها با رشد سریع ساحه را پوشانیده وفضای مطلوبی را برای درس خواندن شاگردان معارف وتفریحگاه مسافرین وجای طهارت واستراحت روزانه شهر روان ایجاد نمودند لیکن با تاسف که براثر نرسیدن آب از رودبار کاسی درحال جاندادن به جان آفرین اند.
 
 فرارسیدن خزان درچغچران
 
اینها درختانی اند که توسط شهید الحاج رئیس عبدالسلام خان درکنار جاده چغچران – منارجام شانده شدند تا نمودی ازسرسبزی وشادابی شهر گرد وخاک زدۀ چغچران باشد. او بحیث یک شهروند چغچران این کاررا کرد تاسهم خویش را نسبت به شهر اداکرده باشد ولی می بینید که دراثر نبود آب درحال نزع اند چون اینها نیز از رود بارکاسی آب میخوردند.
اینها نمونه هائی بودند از شمال وجنوب دریای هریرود. درحالیکه هردو طرف دریا بوسیلۀ هزارها درخت غرس شده که تماما بهمین منوال درحال مردن وخشکیدن هستند.
چرا چنین شد؟ علت این فراخوانی خزان را درجنوب دریای هریرود میتوان شرکت سرک سازی  دانسـت. قراراست بطول یازده کیلومتر سرک شمال وجنوب دریای هریرود قیرریزی شود. درجنوب از سرکوتل وردک ها تا کوتل غرب فامیلهای جنوب دریا باید قیرریزی گردد. شرکت قرارداد کننده بنا به ملحوظاتی آب رانادیده وموزه را ازپا کشیده فی الفور بدون اینکه چارۀ آب را برای جنوب شهر بسنجد ، فورا اقدام به تخریب کانال حنیف خان کرد وبااین عمل خود آب دریای هریرود را بروی جنوب شهر مسدود گردانید.
درعکس زیر می بینید.
 
فرارسیدن خزان درچغچران
  قسمت خاک کنده شده وتخریب کانال بخوبی نمایان است که از لوحه به بالا تا موتر سایکل آخری را دربر میگیرد.
 ازقسمت شروع نهال ها تا آخر، ساحۀ 5 هکتار زمین توسط موسسه  CRS با امضای توافقنامه رسمی با شاروالی درخت شانی گردیده است تا نشیب های تند تپه را ازتخریب ذریعه آب کانال حفظ نموده علاوتا شهررا سرسبز، محیط زیست رااصلاح ومحل تفریح خوبی برای درس خواندن شاگردان، رفع خستگی مسافرین و تولید قلمه وچوب برای شهرداری باشد. بیش از 30000 قلمه بید، سفیدار اکاسی خارداروسنجد دراین ساحه دراپریل سال 2008 غرس گردید که ازجمله 3000 قلمه سفیدار همراه 1000 اصله نهال اکاسی خاردار از بامیان به اینجا انتقال داده شد.
شرکت سرک ساز با قطع وتخریب کانال این سانحه را نصیب شهرساخت. ازجانبی شهردار چغچران نیز به گفتۀ ثقات به شرکت انگیزه داده است تا کاری کند که باعث تباهی ومحو کامل درختان شهر گردد زیرا به عقیدۀ شهردار، درختان بید وسفیدار ارزشی درجهت سرسبزی ندارند و بر مبنای تماس هائی که با PRT چغچران داشته است، درنظر دارد بعوض اینهادو نوع درخت غول پیکرکالیفرنیارا که یکی سرخ چوب نام دارد ودیگری ویلینگتونیا ، وارد چغچران نموده وبه اکناف واطراف شهر غرس نماید که اگر دنیا آرام وشهردار زنده باشد بعد از2000 – 3000 سال این درخت ها به قطر 15 متر میرسند که میتوانند بشکل تونل ، سرک را ازبین خود عبور دهند. او در جائی گفته است که بصفت شهردار خوب میداند که چه باید بکند . او دربارۀ این دودرخت گفته است که باآنها خوب آشنائی دارد . سرخ چوب بلند ترین درخت دنیا میباشد که بیش از 110 متر بلندی دارد، عمرش اضافه از 2000 سال میباشد وقطرش 10 – 12 متر است درحالیکه ویلینگتونیا بزرگترین درخت دنیا بحساب می آید بگونه ایکه بیش از 90 متر قد دارد، عمرش بیش از 3000 سال میباشد وقطر آن ز یادتر از 15 متر است. او گفته که درحضوروی زمانیکه درکالیفرنیا بوده یک درخت راقطع ووزن نمودند، بیش از 2000 تن وزن داشت.از داخل این درخت سرک های 14 متره پخته عبور داده شده است که بمثل تونل میباشد.
هکذا شهردار به این عقیده است که سرسبزی وپاک نگهداری شهر وظیفه بنیادی وی است اما دربخش سرسبزی غیر از همچو درختان کالیفرنیائی دیگر هیچ گیاهی موثر نمیباشد وپاک کاری غیر از طریق ایجاد گرد وجاروب نمودن خاک ذریعه باد امکان ندارد.بناء سرگین انسان وحیوانات وبقایای سبزی ومیوه ها اگر درزیر نورآفتاب خشک وبعد دراثر باد دوررانده شوند ، بهتر ازهررویش دیگر میباشد ونیزخیلی اقتصادی و آسان چونکه کارموثر آنست که ساده  وکم مصرف باشد.
انشاءالله بعد از دوهزارسال بخیر هم درخت غول پیکر کالیفرنیائی داریم وهم سرک های تونلی از بین این درختان وطبعا تاانوقت مرگ هم بسراغ ما نمی آید زیرا درختان کالیفرنیائی بنا به گفته شهردارمانع مرگ نیز میشوند. بعد ازگذشت دوهزار سال مردم چغچران چه زندگی خوبی خواهند داشت!…
درخواب از بعضی ها شنیدم که مردم از یکدیگر می پرسیدند : چرا بزرگان دولتی درشهر این یورش خزان را بالای درختان نمی بینند؟ درجواب عدۀ دیگری برای ایشان پاسخ میدادند که آمدآمد طالبان چنان گردی را درفضای چغچران بلند کرده است که هیچ چشمی را مجال دیدن نمی باشد. چنانچه ثقات میگویند : هیبت وصلابت رزمی طالبان چنان گردباد نیرومندی رابهوا بلند کرده است که عقل از سر همه ربوده . همانطوری که فردوسی دروصف یکی از جنگ های رستم باتورانیان سروده بود:
ز سم ستوران درآن پهن دشت                 زمین شد شش وآسمان گشت هشت
این بارشهروندان عادی چغچران وباشندگان قصبات اطراف آن یکجا با افراد نزدیک به مقامات بلند پایۀ دولتی اینطور زمزمه میکنند:
زغریدن طالب کوه ودشت          زمین تنگ شد امنیت تیره  گشت
نبینی کسی را که بیغم بود       زتشـــــویش طالب بماتـم بـــــود
یکی درپی آن که یابد رفیق        دیگر سعی دارد که گردد شفیق
به طالب وبارزم وپیکار او            همان دین و آئین و گـفـــــتار او
زوالی و پولیس واردو چه گوی     همان شاروال وزمین های اوی
همه وارخطاو جگر خون وزار        که طالب نماند یکی زنده گـــــار
 
ختم
دیده بان کنارجاده
چغچران
27 سرطان سال 1390