آرشیف

2015-5-26

دید بان کنار جاده

علت ایجاد شورای الله یار

قوم الله یار منطقۀ وسیعی از ولایت غوررا در اختیار دارد که حدود 4000 کیلومتر مربع را احتوا مینماید . این قوم به سه اداره محلی : جوند ولایت بادغیس، شهرک ومرکز ولایت غور تقسیم شده اند. مانند دیگر اقوام، اینها نیز بین خود بسیار اختلاف دارند وهمین امر سبب شده است تا از ضعیف ترین مردم ولایت غور وبادغیس باشند زیرا به استناد گفتۀ خداوند:" نفاق موجب ضعف وتفاق باعث نیرومندی وقوت انسانها میشود." بهمین خاطر خداوند متعال تاکید کرده است که بنده گانی که به او معتقد اند باید باهم متحد ویکدست باشند تا به نیروی بزرگی تبدیل شده و دشمنان ایشان توانایی دست یافتن به آنهارا نداشته باشند. اما افسوس که بین مردم الله یار از تفاق ووحدت چیزی یافت نمیشود. همین امر باعث گردیده است تا ازیکطرف ضعیفترین مردم باشند وازسوی دیگر هر کس بفکر آنست تاعلیه انها تاخت وتاز نماید وهدف خویش را بالای ایشان پیاده سازد.
این یک عرف معمول میان اقوام متفرق میباشد که یک تعداد با خود عمل نیک تلقی مینمایند تاجاسوسی ، ریگمالی وخوش آمد گویی یک گروه یا قوم متفق ونیرومند تررا برگزینند تا از این طریق حمایت آن گروه را کسب وبه استعانت آنها بهدف شوم شخصی خویش دست یابند. بطور مثال بعضی ها دوست دارند که به مال، ناموس وخون دیگران دست اندازی نمایند. بخاطر این هدف باید خودرا بیک گروه قوی تر نزدیک سازند که این کار صرف از طریق چاپلوسی وخوش آمد گویی میسر میباشد. دربین الله یار افراد اندکی بودندوهستند که روی اغراض شخصی وخودخواهی های غرض آلود خصوصا با دوگروه  ارتباطات تباه کننده وویرانگرانه برقرار کردندودارند بناء اینها دست بعمل بدی زده ومیزنند وبا گروه ارتباطی مورد نظر خویش توسل  جسته ومیجویند وگویا اینطور نشان داده ومیدهند که پشت ایشان به کوه است  ودرمقابل عملکرد مغرضانۀ ایشان کسی نیست که ایستادگی کند. زمانی که حرف بجایی میرسید که باید جستجو می شد تا حقیقت معلوم گردد که چرا چنین کردند، آنها اینرا بهانه ساخته ومیسازند که فلانی ها طرفداران فلانی قوم وگروه اند ازین خاطر مستوجب چنین نکوهشی بودند وهستند. به این طریق افراد انگشت شماری  تاتوانستند مردم الله یاررا چور وچپاول وحتی نوامس وخون ایشانرا به تباهی کشاندند وریختند. تعداد بیشماری از مواشی مردم رابزور حیف ومیل کردند ، ازآنجمله دختر بلال بزور از خانه اش کشیده شد وبعد ازمدت کم خودش نیز بادستان آنها بقتل رسید ودارایی اش مکمل بغارت برده شد ، چندین تن اشخاص مظلوم وبینوابه شهادت رسیدند از قبیل مولوی فقیر احمد ، ملا عبدالله فرزند الحاج مولوی محمد سیاب، نواسۀ اعظم فرزند ملنگ عبدل از قریۀ گلخار وغیره. این افراد انجام این اعمال را حق خود میدانستند ومیگفتند که اینها خلاف خواست فلان قوم بودند بناء مستوجب این کار دانسته شدند. وقتی که جانب مقابل هم دست به کاری میزدند آنها به آن واحد با دولت ودیگران تماس میگرفتند و این اتهام را به آنها وارد میساختند که از شرارت پیشگان فلان و فلان قوم درمنطقه هستند وباید به مجازات سخت مواجه شوند. درحالیکه شرارت پیشگی کار خود آنها بودوهست. روی این اتهامات نادرست وضد دین تا امکان بود به مردم الله یار از دست این اشخاص ستم وجفا وارد گردید.
بخاطر جلوگیری از این اعمال ناپسند، یک تعداد از شخصیت های الله یار بفکر این شدند تا یک مجمعی را ایجاد کنند که بتواند از طریق مذاکره ومفاهمه این مردم را باهم متحد سازد. ثقلت این کار بعهدۀ ملاامامان دین درمنطقه وبزرگان قوم گذاشته شد چون آنها دربین مردم بودند وبه خوبی میتوانستند درصورتی که میخواستند، از طریق منابر مساجد واجتماعات عنعنوی پیام همبستگی ووحدت را بگوش مردم برسانند. تکرار میگردد که فقط از طریق تبلیغ وآگاهی عامه این هدف باید برآورده می شد ولی این به این معنی نبود که اگر فردی یا گروهی خشونت را پیشه میساخت، باید با تبلیغ همرایش رفتار می شد. نخیر! بل درمقابل اعمال خشونت عمل باالمثل باید اجرا میشد.چون عمل باالمثل حکم خداوند ورسولش میباشد. بهمین خاطر نام این شورا " شورای انسجام مردمی الله یار " گذاشته شد. نحوۀ فعالیت شورا به اساسنامه آن وضاحت کامل یافت. هکذا به ملاامامان وبزرگان وظیفه سپرده شد تا بااقوام مورد نظراز طریق جلسات دوستانه تماس ها ومذاکرات متعدد صورت بگیرد وبا هم درتفاهم آیند که بخاطر اهداف شوم چاپلوسان جانبین از اعمال زشت وناپسند وغیر دین آنها حمایت نکنند ودرمواردی چون ربودن زن ودخترو اموال مردم ، چپاول دارایی عوام ومسافرین، قتل اشخاص وامثال اینها از عاملین ولو هرکسی باشد حمایت وطرفداری نکنند.
 از طرف دیگر همینکه مغرضین و چاپلوسان ازهدف این نیت باخبر شدند ، آنها نیز دست بعمل شبیه زدند وشورای دومی را ایجاد نموده نامش را  " شورای اخوت " ماندند به این معنی که آنها از پیمان اخوت با هم کیشان خود بهیچ وجه دست بردار نمیباشند. چون هستی وموجودیت شان وابسته بهمین شیوه ورفاقت میباشد. ازینرو مردم الله یار به دو گروه متخاصم  آشکار جدا شدند: یکی گروه طرفدار وحدت ویک پارچگی مردم الله یار ودیگری گروه  اجنتوری و خوش آمد گوی برای مردم خارج از الله یار. کار بجایی رسید که گروه اجنتوری راهمیش درفکر آن ساخت تا شخصیت های نیک اندیش ، شجاع و راستگورا تعقیب وبمجرد دست یافتن، آنهارا نابود سازند چنانچه قتل بی موجب محمد سلیم از دره آسیاب وبرادرزادۀ محمد شاه ، قتل بشیر لنگ، قتل جان محمد فرزند یوسف از موشک ها مثالهای روشن این حقیقت میباشد. علاوتا آنها از شیوۀ غارتگری گاهی دست بردار نشده وتوانستند  به تعداد 3000 گوسفند مردم غاررا بغارت برده و صدها طفل وصغیر آنهارا بخاکستر دیکدان نشاندند وتصریح ساختند که باپشتیبانی فلان قوم این کاررا کردند به اتهام اینکه چورشده گان با فلان وفلان قوم همکار بودند درحالی که مردم الله یار گاهی از رفاقت قوم مورد تهمت آنها سودی نبردند وفیضی نصیب ایشان نشد وافراد اندکی که خواهان این رفاقت بودند مردم الله یار آنهارا از بین خود حذف نمودند ولی این چاپلوسان وخبررسانهای فساد پیشه بودند که این صحنه سازیها وبهانه پردازیهارا سروصورت دادند.
دراینجا یک مطلب قابل تذکر میباشد وآن اینست که  هدف از انسجام شورای الله یار این نبود که اساس دشمنی با یک قوم مشخص نهاده شود ومردم را مانع دوستی، عقد خویشاوندی، دادو ستد تجارتی وامثال اینها گردد بلکه  هدف اساسی این بود تا بمردم الله یار این فهمانده شود که بااطاعت ازشیطان وخواهشات نفسانی وخود خواهی، مردم خودرا به گرداب تباهی نکشانند وبه اتکای حمایوی دیگران از همچو جنایات شبیه ربودن دختر بلال، کشتن بی گناهان وچپاول دارایی مردم دست بکشند. دوستی ، عقد خویشاوندی، دادوستد ورفت و آمد مردم بایکدیگر جزء زندگی مسالمت آمیز میان اقوام همسایه وباشنده گان یک محل میباشد. هیچکس نمیتواند بدون برقراری همچو مناسبات با مردم زندگی نماید وبه آرامی برسد. اما این چاپلوسان اند که اوضاع را تیره وتاریک ساخته ودراصطلاح آب را گِلاب میسازند تا ماهی بگیرند.
خداوند جای رئیس عبدالسلام را جنت گرداند. تاوقتیکه او زنده بود وبحرف چاپلوسان اعتنایی نداشت مناطق رضا والله یار از امن ترین مناطق افغانستان بودند وخصوصا طی قریب بیست سال اخیر الی شهادت رئیس موصوف این دوقوم از بهترین آسایش وآرامش برخوردار بودند لیکن افسوس که دور زمان باز کاسه لیسان وخوش آمد گویان را میدان داد واین همه آسایش وآرامی را برای ابد از مردم این دو قوم ربود.
حال ما جز افسوس خوردن به گذشته وتحمل این همه شیطنت بازی کار دیگری کرده نمیتوانیم. شورای الله یار از طریق یک خیرات مغرضانه به شورای رقابتی انتخاباتی تبدیل شد. تعدادی از موسسین شورا فورا از هدف اصلی منحرف وبخودخواهی وبلند پردازی روی آوردند وتاتوانستند به بدنامی شورا ازداخل آن باگزارشات منظم ومرتبط دربیرون ، تلاش کردند تا از این طریق خودرا به تیم چاپلوس وخوش آمد گو نزدیک کنند. چنانچه شیوۀ نزدیک شدن به گروه مورد نظر از همین جاده طی میشود. اما این افراد جاه طلب ، چاپلوس پسند و خود خواه بفکر این نیستند  که این کار تاحال به کسی سودی نبخشیده است  که به آنها ببخشد ورنه درصورت زنده بودن، خواهیم دید که سرانجام چه دست آوردی خواهند داشت. بهر حال شیطان خود خواهی می آفریند و کاسه لیسی وچاپلوسی را شیوۀ نیک میداند چون اعطای او همین است.
در این روزها بعد از نشر مقالۀ : " تلخ میگویم وازگفتۀ خود دل شادم" بار دیگر کشمکش ها اوج گرفت وباعث تحرک وشورش مفسدین گردید تاآنجا که یکدسته از آنها سواریهای موتر فلن کوچ را دربین دهن درم وبند ده سرخ چپاول نمودند وفرد دیگر شان قوماندان محمد شاه را که مصروف تداوی زن برادر خود درکابل بود، به گرفتاری پولیس کابل داد تا تاخت وتاز بار دیگر اوج بگیرد وبا فرا رسیدن انتخابات پارلمانی آب جامعه الله یار گل آلود وماهی گیری آغاز یابد. روز شنبه تاریخ 24 ماه می برابر با 3 ماه جوزای سال 1394 قوم ممل الله یار دست به آدم کشی زدند ویک نفررا بقتل رسانده ونفر دومی را سخت زخمی کردند. کشمکش ها به شدت جریان داردو تنش ها بین هردو گروه حاد شده میرود.خداوند میداند که عاقبت این کار باز چه خواهد شد. الله متعال مردم الله یاررا از عواقب شوم این اندیشۀ بد وناروا درحفظ وحمایت خود داشته باشد. آمین
دیده بان کنار جاده، فیروز کوه ، غور جوزای سال 1394.( 27 ماه می 2015).