آرشیف

2015-1-29

دید بان کنار جاده

ازدواج دموکراسی و بــــازار آزاد

از دیر زمانی بدینسو ( بعد از جنگ جهانی دوم) دول غربی در پی ا ین بودند تا دموکراسی خود ساخته خود را با بازار آزاد خویش که خود طرح وتدوین کرده بودند مزدوج سازند وازآن کاملا چیز جدیدی خلق نمایند تا با منافع آنها بی اندازه سازگار ودر حیثیت واتوریته جهانی آنان بی نهایت موثر تمام شود.

محل تطبیق این ازدواج را در افغانستان  پیش بینی کرده بودند.

بالآخره این آرزو برآورده شد واین ازدواج صورت گرفت.

اولین ثمره این ازدواج: طفلی بدنیا آمد که در مدت 3 ماه  به سیاست مدار پرطمطراق وبا دبدبه  تبدیل شد.  جهان غرب این پیروزی را به سطح عالی جشن گرفتند ومحل این فستیوال را بن انتخاب نمودند. این جشن بسویه خیلی عالی برگزار شد. جهانیان بی اندازه به استقبال برآمدند وبهر جا وهرمکان سازودهل این جشن بصدا درآمد. دنیارا شعف وخوشی فراگرفت واز این ازدواج واین طفل زائی  ارزیابی بی سابقه و بس عالی گردید.

هرکشور وهر زمامدار با این عروسی هزارها بارآفرین ومرحبا فرستادند وبا پاش دادن بندل های بسیار ضخیم دالر از این طفل زود به سیاست رسیده استقبال و پذیرائی نمودند. جهانیان چنان به وجد آمدند که حتی چپن وپیرهن وکفش وموی بدن و… این سیاست مدار نوزائیده  ازدواج را به نرخ بسیاربلند به بازار های دنیا در مزایده گذاشتند. ملیاردران و صاحبان ثروت بلند به هرطرف در مزایده شتافتند وهیاهو وسازوبرگ عجیبی را درجهان براه انداختند که نظیر آنرا درجهان نه کسی دیده ونه هم شنیده بود.

دومین ثمره ازدواج:  طراحان ودیزاینران این ازدواج دقیقه شماری میکردند تا چه وقت نه دقیقه ونه ثانیه باردوم عروس پوره شود تا طفل دیگرخودرا بدنیا بیاورد. روز موعود فرا رسید وعروس با بسیار شان وشوکت زائید آنهم دوگانه  که فوق تصور واندیشه بود یکی ازآنهارا فساد نام ماندند ودیگرش را رشوت. این دوطفل مثل  طفل اولی به سرعت غیر مترقبه رشد میکرد وهرروز راپور داده می شد که این اطفال به این اندازه واین سایز وچنین وچنان رشد ونمو مینمایند. طراحان بیشتر به شعف می آمدند و پول های وافر ووافرتر نثار میکردند وبا خود می بالیدند که  طرحی با این عجبیت وخارق العادگی در جهان عرضه کرده اند.

سومین ثمره ازدواج:   بزودی این دوطفل بدون شوهر حامله دار گردیدند وپس از وضع حمل دیده شد که یکی مواد مخدر زائید ودیگری استفاده جوئی وغارت دارائی های عامه. بوق وکرنای شعف رساتر ورساتر گردید وتاجائی که زنگ کلیسارا نیز بصدا درآورد.جهان درشگفت عجیبی فرروفت و غرش رعد وبرق وسازونوای این نو تولدان و اعجوبه ها همه داروندار دنیارا بخود متوجه ساخت.همه چیز گفته می شد وهر اقدام این عجایبات  به استماع جهانیان میرسید. آنچه که از همه جالبتر بود  این بود که این نوزادان فقط با خود وخیال خود می اندیشیدند وبس. وطراحان از این نعمات ثمره ازدواج ها زر اندوزی مینمودند تا اینکه کار بجائی رسید که باید  اعجوبه ها به رای مردم امتحان گردند تا دیده شود که عوام از همچو ازدواج ها وثمرات ایشان مسرور اند یا مقهور.

29 اسد سال 1388 روز رای دهی قبول شد . در این روز  فرزند اولی که مبتکر و خلاق زبردست و بی مثال بود دست به ابتکار عجیبی زدوآن اینکه با بسیار مهارت صندوق های رای خودرا توسط یک نفر آنهم در یک جر یا شله  خلوت تا جا داشت پراز اوراق رای کرد. گروه های رسانوی با خوشی تمام صحنه هارا فلم برداری و بعد روی پرده سینماها وتلویزیون ها نمایش دادند. چه عجیب صحنه های  بی مانندی بود! هرقدم وهر حرکت آن  بی مانند بود ! هرکس از خوبی ها چیزی میگفت نه از جنبه های دیگرش. تحسین ومرحبا بهر قدم نثار میگردید و کسی نبود که بگوید این کارها کمبوداتی نیز دارد ویا پیوسته با تقلب همراه است . شمار صندوق ها از عهده بیرون بود وامکان نداشت که اینقدر رای مردم شمارش گردد.

اما چه شد؟  طفل پاک طینت  و اصیل نژاد، تقلب کار درجه یک  شناخته شد. غرب  از درون صدا درداد که  طفل اول این ازدواج  ناپاک دیده می شود. از تن وی بوی بد عفونت وریا بمشام ها میرسد. در شناخت وی اشتباه شده بوده است. آنقدر که انتظار میرفت  ثمر نداد. مگر فایده بران و طراحان  اعلان نمودند که این شخصیت  سزاوار همچو جایگاه ومقام است وکسی تواناتر و بهتر وشفاف تر از این نمیتوان سراغ کرد. اوست شایسته در این کار واوست زیبنده با این جایگاه.

حال که  کار بدینجا رسیده است، امریکا وانگلیس ومتحدان آنان ،این قاصدان ویا ایلچیان خواستگاری  شاه( دموکراسی) با عروس( بازار آزاد) از کارهای که کرده اند پشیمان وسر افگنده اند وبه طرح ناقص وبی بنیاد خویش لعنت میفرستند وانگشت ندامت به دندان میگزند.

از اینجاست که بنا برضرب المثل معروف افغانی: بعد ازمرگ سهراب نوشدارو چه فایده. یعنی بعد از اینکه  خاک وسنگ، کوه وکمر ، خس وخاش،  هست ونیست،  آب وباد، انس وجن، دیو وپری، دام ودد، خزنده وپرنده،  حرارت وبرودت  همه بکام این نوزادان  نابکار فرورفته اند  افشای  ناپاکی طفل اول ازدواج چه دردی را دوا میکند وچه  التیامی به این همه زخم های  ناسور مردم بدبخت وجفا دیده این خاک  وخطه  می بخشد. صرف همینقدر از سوز دل میتوان گفت که ای غرب نابکار وای شیطان مکار وای ملعون بی اعتبار وای پرخاشگر مردار! از اول خوب فکر میکردی  وخوب می اندیشیدی که این عروسی حرام زاده میزاید  وچنین نمیکردی وحالا که کرده ئی عوام گویند: خود کرده را دردی نیست. فقط یک راه داری آنهم به گفته عوام: دو پا داری دو پای دیگر نیز قرض کن وتا میتوانی بدو تا خودرا از دید این  نوزادان حرام زاده پت کنی ورنه  یک لقمه خامت میکنند. چرا که کسانی که حرام زاده بدنیا می آورند خود بدست این حرامی ها نابود میگردند. برگرد که از این عروسی  شهادتنامه RB  گرفتی.

 

والسلام.

ولسوالی قرماچ

ولایت بادغیس

شام 24 نوامبر 2009.