آرشیف

2015-1-29

دید بان کنار جاده

کـــــــی سزاوار رای دادن است؟

 

 در این روزها هر سایتی که کشوده میشود حرف از سیاست میباشد ورای دادن .هر کس بگونه ئی اظهار نظر وبیان عقیدت مینماید.
من کسی هستم که با داشتن شصت سال سن خویش همه مصایب و آلام سیاست ودروغ بازی ها درافغانستان را بچشم سر مشاهده واز مزۀ زهر مهلک آن چشیده ام. جادارد تا من نیز درمورد رای دادن و لاف زنی ها نظریاتم را دراین نوشته ابراز بدارم.
از خوانندگان عزیز دوستانه تقاضا دارم تا با مطالعۀ این مرا محکوم و مورد سرزنش قرار ندهند زیرا ازیکطرف اظهار عقیدت وبیان موافق با اصول وقانون اظهار بیان وعقیده افکار میباشد واز طرف دیگر گفته هایم حکایت از حرف هائی میکند که باسلول سلول مغزم حک و به عمق دید چشمم جا گرفته اند.
به کی باید رای بدهم؟
اگر کسی ازمن بپرسد که به کی رای خواهم داد؟ جواب من این خواهد بود که به دوست ترین ونزدیکترین یار ویاور وهمراز شیطان زیرا مقام امروزی ریاست جمهوری را من غیر از بنده وبرگزیده شیطان سزاوار کسی دیگری نمیدانم. چون این مقام به شان وعمل شیطان برابر است نه در قول رحمن. اگر گوئید زیاده روی  در این مقام است بیائید از دست  یافتن اشخاص به این مقام دردورۀ حیات خودم بشما یاد آور شوم.
کارمل را هرکس بیاددارد که درپارلمان نان جورا به پیشروی صدراعظم وقت با عصبانیت انداخت وگفت این خوراک مردم غور وبدخشان است. طرفدارانش همه نعره های شادی و شعف برآوردند که چقدر یک رهبر انقلابی،دلسوز،آگاه و خدمت گار دارند اما همینکه به حمایت شیطان ولطف دروغ و شیادی به این مقام رسید همان جو خوران را تماما از تیغ کشید وبرای ایشان این فرصت را نداد که دیگر جو بخورند. شاید هم منظورش این بوده  که به جوخوران باید حق زندگی داده نشود.
حفیظ الله امین شخص دیگری بود که با استفاده از این مقام چنان به آتش خشم توسل جست که علاوه بر محو و کششتار جمعی صدها هزار افغان،حتی استاد نابغه شرق خویش را با بالشت به هلاکت رساند وبالآخره گلب الدین و یارانش شهر گلی کابل را به خاک یکسان ساختند و نیز آقای ربانی با آنهمه لفاظی های مسلمان مآبانه چیزی جز ایجاد فحشا وترویج تریاک  به ارمغان نیاورد. گویا اینکه اسلام را از راه جاری کردن سیلاب خون مردم به اینها عوض کرد.
بعد نوبت به آقای کرزی رسید ونامبرده کسی است که بگفته مطبوعات میتوان با آن لقب پدر فساد اداری و موسس بازار سکس وسکس بازی  داد زیرا نام وشهرت فساد اداری را در جهان زنده ومشهور ساخت وبازار سکس را در افغانستان پررونق.
پس اگر همه این کارها را از دیدگاه اسلام به بینیم کدامش از خط فرمان شیطان به دور است ؟ آیا عالم و یا فیلسوفی در این عصر پیدا خواهد شد که بگوید اینها راه رحمن میباشند؟ اگر کسی پیدا میشود آدرس ویرا به من نیز بدهید تا نزدش رفته اینگونه تعلیمات جدید اسلامی را از وی فرا گیرم. ورنه باید پذیرفت که این مقام شایستۀ بندۀ خاص درگاه شیطان میباشد وبس.
نظر به این شناخت ،  قصد آن دارم تا از راه تبصره ها و مصاحبه های سیاسی بهترین خادم شیطان را شناسائی وبه آن رای دهم. زیرا همانطوری که مشاهدات عینی بمن واضح ساخت غیر از بندۀ راستین شیطان هیچ بنده خاص الله جل جلاله این مسلک و منصب را پیشبرده نمیتواند واگر میتوانست طالبان دیگر به نابودی و خلع قدرت مواجه نمی شدند.لذا رای من به کسی است که فوق العاده به شیطان وارمانش متعهد ووفادار باشد. آنچنان که دارارا به آسمان هفتم بلند ببرد وناداررا  به تحت ترین طبقۀ دوزخ. فساداداری را درجهان حاکم سازد و سکس و همجنس بازی را مود روز.چونکه این عدالت، خاص طراوت مغز و نبض شیطان وفلسفۀ آن میباشدوسزاوار مقام کنونی ریاست جمهوری افغانستان.
پس ای بندگان خاص اهریمن!
 بشتابید تا از رسیدن به این ااطاف  و جود سخا وکرم عزازیل عقب نمانید واز لاف ودروغ زنی ها کوتاه . ورنه ایمان درکمین منزل زندگی شما نشسته حیات تانرابخطر مواجه  خواهد ساخت. آنگاه در روز بازپرس پیش شیطان لاجواب مانده دیدۀ بالا نگریستن را به وی  نخواهی داشت.
به دوید بسوی شیطان و آرمانش!
اما شما چطور؟