یونس عثمانی
شبستان است
زورق ماه در قلزم تاریکی فرورفته است
کشتی آفتاب در آن سوی اوقیانوس تاریک آسمان
شکسته است
رنگ ازرخ چمن
وروشنی ازکف روز رفته است
به هر کجا که می روی
وبه هر طرف که می نگری
در قبضهٔ شب است
قومی نا بینا و سیه دل
در پی یک مشت روشنی
در کوچه های تاریک شهر سرگردان اند
دوکان چراغ بسته است
چراغ فروش را به جرم اینکه روشنی میفروخت
به دار کشیده اندشنیدم که فردا سفر داری
وبه آن سو ها می روی
به آن جا که انتها می انجامد و بی انتها آغاز می شود
به آن سوی مرزی که
قافلهٔ زمان در رباط ابدیت می خوابد
من با تو می روم
وتا آنجا که می توانم
ترا به شانه میبرم
وتو هرگاه که بر می گردی
برای من یک چراغ بیاور
ویا یک ذرهٔ نور از آفتاب
چنان ذرهٔ که
هم دل را و هم دیده راروشن کندشعر ـ از یونس عثمانی
ارسالی ـ یونس عثمانی
وانکوور، کانادا
با سلام و احترام مجدد خدمت شما عزیزان
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
شبسـتـــان