2017-9-16
سرمولف عبدالغیاث غوری
زنی سر سفیدی بود که به جز یک مرغ تخمی در بساط زنده گیش دیگر چیزی وجود نداشت. او شب باخود فکرکرد که اگر مرغش را زیادتر دانه بدهد روزانه دو دانه تخم خواهد داد وازین طریق می تواند بسیاری احتیاجات خود را مرفوع سازد. فردای آن روز مقداری آب ودانه تهیه کرد ومرغش را از مرغانچه گرفت وهردوپایش را میان پاهایش قرار داد تا مرغ بال بالک نزند وگلونش را با دست چپش گرفت وبا دست راست به دانه دادن شروع کرد وآب نیز بدهش می انداخت تا دانه ها در حلقش فرو رود. این کار را چند مرتبه تکرار کرد. بعداً متوجه شد که مرغ حرکت نمی کند، دید که مرغ مُرده است.
آیا می توانیم پسری که چار قوک کرده نمی تواند، از او دویدن را توقع کنیم؟
سرمولف عبدالغیاث غوری
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
حرص