آرشیف

2017-8-14

سرمولف عبدالغیاث غوری

آیا هر نوشته یی می تواند کاربُرد تاریخی داشته باشد؟

برای ارائه جواب به این سؤال ضرورپنداشته می شود تا نخست تعریف مشخصی ازسند ارائه داد وسپس به چگونگی آن پرداخت . اسناد با توجه به استفاده یی که هرزمان از آنها می شود دارای دو ارزش هستند:

  1. ارزش اداری؛
  2. ارزش تحقیقی.

     هنگامیـکه مطـالب آنها مربوط به مسـائل روزمرۀ جـاری است،اداری یاشخصی گفتــه می شوند . اما بعد ازآن که ارزش جـاری و روزانۀ خود رااز دست دادند،به آنـها اسنـــاد تاریخی می گویند . بنابراین،ازدیدگاه تاریخی میتوان برای سند تعریف ذیل راارائه داشت:"سندتاریخی ورق نوشته ای است که با از دست دادن ارزش روزمره و اداری خود در تحقیق و بررسی های تاریخی قابل استناد و استفاده بوده و بنابراین قابلیت نگهداری دائمی داشته باشد". اسناد تاریخی از مهمترین منابع مکتوب درتحقیق رویداد های تاریخی بشمار می آیند و شامل مکـاتبـات حـــــکومتی،فـرمانها،معـاهـدات سیـاسی،نوشـــته هـــای اداری،گـــــــــزارش های اقتصادی،فرهنگی،نظامی،اسناد قضایی،مالی،حقوقی وبرخی مکاتبات خصوصی و خانواد ه گی می باشد.
     اسناد را بر اساس متن و محتوا وکاربُرد آن ها درتحقیقات تاریخی می توان چنین طبقه بندی نمود:

  1. اسناد اقتصادی و اجتماعی: این اسناد گویای اوضاع اقتصادی وچگونگی زنده گی مردم دردوره ای معین هستند،مانند اسنادمالیاتی،قباله های ملکیت، نکاح خط ها،اسناد تجارتی ،وقف نامه هاو غیره.
  2. اسناد فرهنگی:مانند اسناد مربوط به تأسیس مکاتب و مدارس، پوهنتونها،مؤسسات نیمه  عالی،اعزام محصلین به خارج کشور،امتیازنامۀ انتشارنشریه وغیره.
  3. اسناد سیاسی:مانند فرمانهای پادشاهان ،رؤسای جمهورو مکاتبات سیاسی میان کشورها.
  4. اسناد شخصی:مانند خاطرات افراد و سفرنامه ها.

 اما ارزش واهمیت کاربُردی اسناد تاریخی را می توان چنین تذکرداد:

  1. چون اسناد اداری در روند اداری زمان خود اصدار می یابد بابررسی آنها می توان به اوضاع سیاسی،طرزوشیوۀنگارش مکاتبات اداری وچگونگی ثبت وضبط احکام،نامه ها واصطلاحات اداری آن زمان پی برد.
  2. با استفاده از اسناد می توان با وضعیت اقتصادی دوران گذشته آشنا شد.زیرادرآن اسناد موضوعات واطلاعاتی پیرامون انواع مالیات ،شیوۀ جمع آوری مالیات،وضعیت زراعت و آبیاری، تجارت وصنعت معلومات حاصل کرد.
  3. با مطالعۀ اسناد تاریخی میتوان با اوضاع اجتماعی گذشته  ، طرز زنده گی ، آداب ورسوم ووضعیت لایه های اجتماعی آن زمان آگاهی پیدانمود.
  4. از لابلای اسناد تاریخی می توان تحول خط وشیوۀ نگارش املا و انشاء ونیز مسائل دیگر را استنباط کرد.
  5. مهمتر از همه اصلی و جعلی بودن اسناد،صحت وسقم اسناد و یاقوت ها و ضعف های اسناد است. مؤرخ پیش از هر چیزباید از اصالت سندی که به آن استناد می کند،وازجعلی نبودن آن مطمئن باشد.برای تعیین اصالت  اسناد (هرنوع آن که باشد)می توان شواهد ومعیارهای رادرآن هادرنظرگرفت.سندی که بتوان به آن اطمینان کرد نباید مخدوش،خط خورده،تراشیده،شکسته،ترمیم شــده ویابعدهابا خطی دیگرجاهای از آن راازنونوشته باشند،باشد. سند باید ازروی اصل همانطورنوشته شده و خلاصه نشده باشد.برای شناسایی سند،توجه به امضا،مهر و حاشیۀ نوشته های آن ضروری است.ازطریق کاغذ،مرکب وتزئینات یک سند مطابق به همان زمان،میتوان اصالت آن راتعیین کرد. زیرا امکان دارد افرادی که اخبار ومطالب یک نشریه را تهیه وتنظیم می کنند و یاخود نشر می کنند بر اساس دیدگاه یامنفعت شخصی خویش واقعیت ها رادستکاری،جعل کاری وتحریف نمایند.ازین لحاظ لازم و ضروری پنداشته می شود تا مؤرخ دیدگاه ها،نظریات و اهداف دست اندرکاران یک نشریه اعم از مدیران و نویسنده گان آن رابشناسد وتأثیرآنها برمحتوا ومتن نشریه را دریابد.

     ازاین که،نقش مؤرخ و مؤلف درتعیین اصالت اسناد خیلی مهم است. ضروراست تا  صفات یک مؤرخ را مختصراً وضاحت دهیم :

  1. مؤرخ باید راستگو و امانتدارباشد. مؤرخی که دروغ بگوید،موجب تغییر و تحریف در تاریخ می شود ومردم رابه گمراهی می کشاند. راستگویی مؤرخ به معنای امانتداری وی دربیان صحیح رخدادها ووقایع تاریخی می باشد.
  2. مؤرخ باید همیشه درجستجوی حقیقت  باشد،زیرااو با مطالعه دروقایع،رویدادها وسرگذشت افراد و جوامع بشری به قضاوت دربارۀ آنها می پردازد. ازین رو ،باید بتواند ابتداء تصویری نسبتاً همه جانبه از گذشتۀ یک جامعه ارائه نماید.
  3. مؤرخ باید عدالت رادرنوشتن ،تحلیل وقایع وحوادث تاریخی درنظرداشته باشد.
  4. مؤرخ باید دارای دانش مسلکی و گسترده باشد. زیرا مطالعۀ گذشته مستلزم مطالعه،تحلیل و تحقیق زیاد، دوامدارو مسلکی است.بادانش اندک و معلومات پراکنده و ناقص نمی توان مؤرخ شد.

دانشی که مؤرخ بایستی ازآن برخوردارباشد،محدودبه مطالعات تاریخی نیست،بلکه بایدبه علوم مرتبط با تاریخ نیزدسترسی کامل داشته باشد.دانش مؤرخ وقتی تکمیل می شودکــه عــلاوه برعـلوم انسـانی(جغـرافیه،جـامعه شـناسی،ادبیات،فلسـفه،بـاستان شناسی،علوم سیاسی و…)،ازدستاوردهای علوم دیگرنیزبرای تکمیل دانش خود استفـاده کنـد مـانند:بیولوژی زمــین شـــناسی،کمیا،طب،نجوم و…هریک دارای دستاوردهایی هستند که برای مؤرخ مفیدومؤثراست.

مؤرخ باید به دانش سند شناسی وطبقه بندی اطلاعات تاریخی که اعراب"علم التوثیق" واروپائیان آن را"Documentation "می نامند وغیرازدانش اسناد است،آشناباشد. زیرا دراین دانش اطلاعات تاریخی وغیرتاریخی گردآوری،تنظیم وازحیث موادواسناد درجه بندی می گردد.
این دانش که به نام دانش بهره گیری ازاطلاعات و معلومات تخصصی شناخته میشود ازگذشته ها مورد توجه بوده وامروزباپیشرفت های علمی کاربردبیشتری دارد.درکابل پایتخت کشورمابرعلاوۀکتابخانۀ عامه ،آرشیف ملی نیز وجود دارد که اسنادپرارزش تاریخی درآن نگهداری می شود.
دانش اسنادراکه اعراب"علم الوثائق"و"علم الشهادات الکتابیه"نام نهاده واروپائیان لفظ "Diploma tics"رابرای آن بکاربرده اند وازجملۀعلوم معاونۀ تاریخ است ،بداند.تــــا بتواند اسلوب،مصطلحات خاص اسنادهرعصرراکه بررسی میکند به خوبی بشناسد .و نیزانواع مرکب به کاررفته،همراه خواص وترکیبات آن وانواع کاغذ استفاده شده با خواص آن را،باز شناسد.       

 5-  یک مؤرخ باید دارای قدرت تجزیه وتحلیل باشد.مؤرخ رالازم است تاتلاش وکوشش خستگی ناپذیرخودرابا اندیشیدن ،تجسس کردن وفکرکردن همراه نماید تانتیجۀ مطلوب،علمی ومنطقی حاصل نماید. زیرابدون تجزیه و تحلیل رخدادها ووقایع تاریخی کارمؤرخ بی فایده وبیهوده می باشد.

6-یک مؤرخ باید قدرت وتوانایی درست نوشتن راداشته باشد ادبیات رابداند تا بتواند نتایج ودستاوردهای تحقیقی خویش رابه نحوی مطلوب ارائه کند.
     مؤرخان برای نوشتن یک موضوع،یک واقعه ورویدادتاریخی وکتاب تاریخ هفته ها،ماه ها وسالها به جستجووتحقیق می پردازندوازاطلاعات ومتون ووسایل مختلف وگوناگون استفاده می کنند. آنها ناگزیراندتامراحل زیرراانجام دهند:
  1. انتخاب موضوع تاریخی؛
  2. جمع آوری منابع ومآخذ تاریخی؛
  3. انتخاب مطالب تاریخی؛
  4. تنظیم مطالب؛
  5. نوشتن مطلب یا کتاب تاریخ.

      مؤرخ این کاررا براساس خط زمانی یاترتیب زمانی وقایع تاریخی ونیزارتباط میان آنها انجام میدهد. دانش،تجربه وتوانایی فکری مؤرخ درطراحی وتنظیم،دراین مرحله نقش بسیار مهمی دارد. بدین ترتیب،اوتمام اطلاعات درست وصحیح گردآورده شده را منظم وترتیب می کند وبعدازبررسی،تحلیل وتفسیرآنها،به آخرین مرحلۀکار،یعنی "نگارش"مطالب جمع آوری شده به همراه اظهارنظریات،نتیجه گیریها وتوضیحات میرسد.
     مؤرخان برای نوشتن تاریخ به داشتن خط زمانی و ترتیب وقوع وقایع نیازدارند. اما تاریخ وقوع همۀ وقایع درکتب تاریخ شاید ثبت نشده باشد.چون تمامی وقایع تاریخی بوسیلۀ انسانها بوقوع پیوسته یا رخداده اند ودربرابرنام هریک از اشخاص تاریخی،تعدادی ازوقایع قابل ثبت است .ازینرو، می توان با تنظیم شجره ها ومشخص نمودن افراد تاریخی،حوادث ووقایع تاریخی مربوط به زمان هریک رامنظم ومرتب نمود.
بدین ترتیب که درمقابل نام هرفرد تاریخی وقایعی رانوشت که به دست او یادرزمان حیات وحکومت اورخ داده است.بنابرین،تنظیم وترتیب وقایع(اعم ازآن که تاریخ آنها موجود باشدیانباشد)ونیزارتباط آنها باافراد مشخص می گردد.این کارکه گامی اساسی درتاریخ نویسی است. اگراشتباهی دراین مرحله به وجود آید،بسیاری از مطالب بعدی اشتباه خواهد بود.بناءً استخراج نسب نامه ها(مثلاً سلسله ها)وتنظیم وقایع برمبنای آنها،ازاقدامات اساسی مؤرخان است. درواقع نسب نامه ها چوکات مناسبی برای ارائه وشناخت رخدادها ورویدادهای تاریخی هستند، که نباید بصورت جعلی ترتیب گردند،زیراتاریخ را به انحراف می کشاند ،هویت راخدشه دارساخته واذهان عامه رامغشوش می سازد.
ازین رو، به دلیل اهمیتی که جوامع بشری درطول تاریخ به نسب قایل بودند ، سبب شد تا علمی به نام نسب شناسی(تبارشناسی)به وجود آید. این علم یکی از شعبه های علم تاریخ است.هرچند که فواید ونتایج آن منحصر به علم تاریخ نبوده است،برای این منظور کتب متعددی به ارتباط شناخت نسب ها تالیف شده است . ازجمله می توان این کتاب هارا«الانساب» نوشتۀ«کلبی»و«الفصول الفخریه» نوشتۀ«ابن عَنبه» نام برد.که باید بر اساس معیارهای تعیین شده، مؤرخین به تهیه آنها اقدام نمایند.
     نسب نامه ها به دلایل متعددی امکان دارد درست وصحیح نباشند ویا جعلی  ترتیب شده باشند. گذشت زمان موجب فراموش شدن اسامی افراد یک خاندان یا اشتبا ه درترتیب و تاریخ زنده گی آنها می شود. مسأ لۀ مهم  و قابل توجه ، جعل وتحریف نسب نامه ها است.جعل وتحریف نسب نامه ها درقدیم به دلایل ذیل بوده است:

  1. بسیاری ازسلسله هایی که به قدرت می رسیدند،یا دارای نسب عالی نبودند ویا پیش بینی نمی کردند که روزی  به قدرت میرسند، زمانی که به اریکۀ قدرت دست می یافتند،مطابق فرهنگ عصرخویش باید خودرادارای نسب عالی نشان می دادند،اقدام به ساختن نسب نامه اعم ازراست یادروغ می نمودند.
  2. در بعضی از دوران ها،فرهنگ سیاسی رایج درجامعه حکومت رافقط حق خاندانی خاص می دانسته است.لذا کسانی که به قدرت می رسیدند، تلاش می نمودند نسب و شجرۀخودرا به همان خاندان برسانند تا حکومت آنها مشروعیت پیدانماید.

     امروز با پیشرفت های که در تمام عرصه ها صورت گرفته وتحولاتی که درجوامع  بشری بخصوص درصنعت رونما گشته ،تنها در موارد محدودی از مسائل حقوقی و کشف هویت ممکن است شناخت نسب  ضرورت پیدا کند ویا دربعضی از جوامعی که تمایلات نژادپرستانه داشته اند ویاکسانی که تا هنوز به روش اشرافیت پای بند هستند ممکن به نسب نامه ها اهمیت دهند. در حالیکه برتری مسلمان ها به تقوای آن ها است نه به نسب آنها.