آرشیف

2014-12-31

محمد نصير توكلي

عادت کنید که به هیچ چیزی عادت نکنید!

«ترک عادت موجب مرض است»

این جمله، ضرب المثل یا متلی است که در بین عموم مردم کشور عزیز مان افغانستان و شاید هم در ممالک مشابه دیگر، رواج دارد و تمام مردم – مخصوصا عوام الناس- به این جمله خیلی تکیه دارند و در بیشتر موارد برای محکم کردن و ثابت ساختن گفته های شان به آن استدلال می کنند.
باور همگانی آن است که اساساً ترک رواج و عادتی، سبب بروز بیماری ، زحمت و ناهمواری ها می شود. اما آنچه مسلم است آن است که ترک عادت موجب مرض نه ، بلکه « ترک عادت موجب سلامتی است» زیرا ترک عادت ، نوعی اساس شکنی و آزاد کردن فکر و اندیشه از مرز و بند های منجمند و غیر قابل انعطاف است. البته باید گفته شود که منظور از عادت آن دسته از عملکرد های است که فرد بر اساس رفتار های نا عاقلانه و تقلیدی و بدون اندیشه و اراده انجام می دهد. زیرا عمل یا کار مورد نظر هر چند خوب و ارزشمند باشد، ازین جهت که بر آگاهی و خرد استوار نیست ، بی ارزش است. 
از میان دانشمندان و مربیان قدیم دیدگاه جالبی که خیلی با این بحث همخوانی و مطابقت دارد، دیدگاه افلاطون است که می گوید:« من زندگی انسان را بدون علم و معرفت به رسمیت نمی شناسم و از اعمال و رفتار مبتنی بر عادت متنفرم. زندگی مبتنی بر عادت همانند زندگی مورچه ها و زنبور ها است که از روی عادت به طور یک نواخت و بی ارادی اعمالی را انجام می دهند.»
از آن جای که همه می دانیم و دلایل گوناگون شهادت می دهند ، حقیقت دین جز ترک عادت پرستی نیست و اساس عبادت نیز مقابله با عادت است:| عبادت می کنی بگذر ز عادت/نگردد جمع عادت با عبادت| 
همچنان یکی رسالت های اصلی و ماموریت های الهی پیامبران مبارزه با عادت پرستی و بیهوده گویی بوده است. هر پیامبری در میان قوم خود با کسانی مواجه بوده که به جای پرستش خدا ، از روی عادت و رسم و رواج بت های دست ساختۀ خود را می پرستیدند. و دعوت انبیا، در حقیقت دعوت خلق عادت پرست به خدا پرستی بوده است.
ولی با تأسف و درد، باید علاوه نمایم که پارۀ عظیمی از ما مسلمانان نیز اسلام عزیز را از روی عادت و رواج های بین افراد جامعه شناخته ایم، نه با آن مزایا و ارزشمندی های که در حقیقت اسلام نهفته است و تکالیف اسلامی را نیز بر اساس روش های برگزیدۀ انسان های پیشین انجام می دهیم، نه بر قاعده و بنیادی که اسلام برای ما خط اندازی کرده است. در شاخه ها و اطراف شهر و قشلاق با کسانی مواجه می شویم که بارها از آنها در مورد انتخاب دین مبین اسلام سوال شده ، ولی پاسخ آنها این بوده که: « خانوادۀ ما پدر تا بابا مسلمان بوده و ما نیز باید پیرو دین اسلام باشیم» اما هیچ اطلاعی از قیمت و ارزش های اسلامی ، حقانیت دین و چگونگی انجام تکالیف شرعی و اسلامی خود ندارند.
اگر به جانب تربیت و آموزش های اخلاقی مروج در جامعۀ محدودی مثل غور نیز نظری بیاندازیم ، دیده می شود که تعدادی از مربیان یا پدر و مادرها – نه همه – می خواهند از طریق عادات کورکورانه ، رفتار های مورد انتظار و رفتار های که آنها می پسندند در فرزندان و کودکان تثبیت کنند که این یک عمل نا سنجیده و حساب نشده است. زیرا هر عملی که از روی عادت و رسم و رواج انجام گیرد ، ارزش انسانی ندارد.
به هر حال ، آنچه از متون ادبی و فرهنگ غنی اسلام بر می آید این است که رهایی از عادت پرستی به کسب معرفت و آگاهی می انجامد.
نکته یی جالبی که خیلی از خواندنش لذت کافی بردم و مرا واداشت تا عنوان مطلب خود را نیز از آن برگزینم – در صورتی که اول نام مطلب را « ترک عادت موجب مرض است» گذاشته بودم – و هم به مطلبی که نوشتم خیلی بستگی تنگاتنگ دارد دیدگاه ژان ژاکستیو است که می گوید:« در تربیت کودک باید کاری کرد که کودک عادت کند که به هیچ چیزی عادت نکند.»
پس نتیجه این شد که ترک عادت موجب سلامتی است ، نه موجب مرض!

4/سنبله/1392 چغچران