آرشیف

2014-12-12

محمد نصير توكلي

دزدی ادبی یا دزدی بی ادبانه

بـه نـام قـدیر تـوانـای فــرد
برادر بکرد و برابر نکرد

شرافت ادبی:
در صحنه هاي علمي و ادبي جهان ، اعتبار هر نوشته و مطالب تحقيقي و علمي ، به مدارك و مآخذي است كه نويسنده ارايه مي دهد. هر دانشمندي كه كتابي تازه به دستش افتاد ، پيش ازان كه متن آنرا بخواند به فهرست منابع آن رجوع مي كند تا بداند كه مؤلف كتاب ، تا چه اندازه از حاصل كوشش هاي ديگران بهره مند شده و كار خود را بر چه پايه هاي گذاشته است.

مراعات حقوق دیگران:
بعضي از نويسنده گان ما ، ازين نكته غافل اند و گمان مي برند كه اگر به نوشته هاي خود به كوشش هاي كه ديگران در همان زمينه كرده اند اشاره كنند ، از قدر و ارزش آثار خود مي كاهند. و مي خواهند چنين جلوه دهند كه سراسر نوشتة ايشان ، نتيجة ابتكار خودشان است. حتي ، آنجا كه اديبي پس از مطالعة چندين كتاب بزرگ ، در هريك نكتة يافته و به مأخذ خود اشاره كرده است، نويسندة‌ شتاب زده و جوياي نام ، بي آنكه لااقل از روي همان اشارات به اصل مأخذ مراجعه كند، عيناً همان اشارات را در نوشتة خود نقل مي كند تا چنان نشان بدهد كه خود مستقيماً آن كتاب هارا مطالعه كرده و نخستين بار آن نكته هارا در يافته است. ايشان ازين حقيقت غفلت مي ورزند كه در كار مطالعه و تحقيق ، هيچ پيشرفتي حاصل نمي شود مگر آنكه پژوهنده از نتيجة كار و كوشش ديگران آگاه و از آنها بهره مند گردد. اما انحراف از شرافت ادبي انواع صريح تر و ناپسندتري هم دارد؛ از جمله اينكه: كسي نوشتة ديگري را ، با اندك تغيير يا بي هيچ تغييري به نام خود انتشار بدهد. اين كار با كمال تأسف بايد گفت كه در زمان ما رواجي دارد. موارد متعددي از اين كار را كه بايد آنرا «دزدي ادبي» يا « دزدي بي ادبانه » خواند ، درين وقت و زمان ديده ايم.
ما، در كتاب هاي آئين نگارش و آئين درست نويسي خود ، قوسي ،‌ به نام قوس كلان كه قوس قلاب و قوس ايستاده نيز مي نامند، داريم[]. اين قوس زماني استعمال مي شود كه برخي ازمطالب نقل و اقتباس شده قابل شرح و تفسير يا خواهان تذكر و افزايش وتكميل كردن باشد. در تحقيق و چاپ متون كهن نيز به همان منظور به كار ميرود؛ چون در بعضي مطالب متن يك اثر آوردن مطلبي، نكته يي، تذكري، و مانند آن ضروري باشد و از طرف ناشر يا مصحح چيزي افزوده شود ، آن نكته در بين قوس كلان يا قلاب [ ]، گرفته مي شود؛ به گونة مثال: « [ شنيدن] رعد اندر خواب اگر بي ابر باشد دلالت كند بر فتنه و خوف.» كلمة « شنيدن» در حقيقت كلمة است كه از طرف مصحح يا نويسندة دومي ، به جملة‌ بالا اضافه گرديده است. و مصحح نشان داده كه اين كلمه جزء متن اصلي نبوده و از طرف او افزود شده. و يا اگر كسي متني را مي نويسد كه اين گونه است : « نيدن رعد در خواب اگر بي ابر باشد دلالت كند بر فتنه و خوف.» و او ، تصور مي كند كه بايد اولِ اين جمله « شنيدن » باشد تا با متن موافقت نمايد ، و مي خواهد حرف «ش» را قبل از كلمة «نيدن» بيفزايد تا آن كلمه ، به صورت « شنيدن» در آيد. از لحاظ اصول ادبی اين شخص حرف «ش» را نيز بايد بين قوس قلاب قرار دهد به اين شكل : «]ش[نيدن» رعد در خواب … تا در نوشته و تحقيقات نويسنده گان و اديبان ، دستكاري نكرده باشد و شرافت ادبي را حفظ كرده باشد.
از نكات ذكر شده ، چنين برداشت مي شود : زماني كه شخصي حق نداشته باشد حتي به اندازة‌ يك حرف در آثار و نوشته هاي ديگران تغيير بياورد و دست بزند، پس نوشتن يك كتاب و يك اثر كه از دانشمند ديگري باشد ، به نام خود قلم داد كردن ، از سرقت ادبي و دزدي بي ادبانه هم ميشه گفت كه بدتر است.
اين نكته نيز قابل گفتن است كه : اگر كسي در اثار و نوشته هاي ديگري دست مي زند و كاري مي كند كه نويسنده و صاحب اثر ، نيز آنرا مي پسندد ، به اين معنا نيست كه بايد آن اثر و مطلب را به نام خود قلم داد كند.
خلاصۀ کلام اینکه : اولاً هر نویسندۀ عزیزی که می خواهد مطالب خود را بنویسد ، ناچار است جزئیات مطلب خویش را با استفاده از کوشش های دیگران تکامل ببخشند. دوم اینکه : هر نویسنده باید سعی کند ، از آثار ، کتب و نوشته های بزرگ و مهم ، به عنوان منابع استفاده کند. و از هر منبع و مأخذی که استفاده می کند، باید مرجع آنرا بگوید ؛ مثلا: وقی شما می خواهید رابطه به « عقب ماندگی ذهنی» مطلبی را بنویسید ، جنبه های مختلف آنرا که به نظرتان مرتبط به موضوع منتخب خود می انگارید ، از کتاب های مختلف روان شناسی گرد آوری می کنید، باید در آخر آن منابع را ذکر کنید. این کار علاوه بر اینکه از شأن تحقیق شما نمی کاهد ، نوشتۀ شمارا معتبر تر می سازد . مخصوصا ً که از منابع قوی استفاده کرده باشید. ویا:

• می توانیم در روز نامه ها، مجله ها ، ماه نامه ها ، انترنت و دیگر رسانه ها ، حتی شعری را از کس دیگر نشر کنیم و به جلو چشم مردم بگذاریم ، تا بخوانند و به آن آشنا شوند، ولی به نام خودش.
• می توانیم مطالب ، قابل توجه و آموزشی را که دیگران نوشته کرده اند ، نشر کنیم تا همگان از آن استفاده کنند ولی باید به نام خودش نه به نام خودمان.

این فساد در حقیقت ، پایمال کردن حقوق نویسنده گان شریف و استادان قلم بدست را نمایش می دهد. من این موارد را به چشم خودم دیدم:
1. کتاب «دستور معاصر زبان پارسی دری» از دکتور محمدحسین یمین را در یک کوپی خانه دیدم که شخصی پرینت کرده و نام خود را نویسنده آن کتاب گفته است.
2. «یادداشت های کوتاه در ادبیات فارسی» نکات مهمی بود که استاد نبی ساقی آنرا ترتیب و تنظیم نموده بود. در یکی از مکاتب آنرا دیدم-در حالیکه مثل کف دستم آنرا می شناختم- که آقای به نام سیدرحمان، خود را نویسندة آن قلم داد کرده بود. مانند اینها موارد دیگری نیز وجود دارد.
3. موارد بزرگ و کوچکی دیگری که همه روزه ازین قبیل بر می خوریم.
پیام و خواهش من به عنوان یک جوان ، از تمام نویسنده گان و از تمام قلم به دستان ، استادان و همة کسانی که این مطلب را می خوانند این است که در برابر این رواج نابجا مبارزه کرده و دفاع از حقوق نویسنده گان شریف را به مثابة دفاع از حقوق خود تصور کنیم!

محمدنصیر توکلی – 6/3/1391 چغچران