آرشیف

2014-12-28

محمد نعیم جوهر

داغِ تــــــــو و قیصه رویای من

کـاش بـسوزد دل ودنیـای من
تــا که کنــد یـار تماشای من

کــاش شــود آه دلم پُــر اثــر
تا که شوی باخبر از نای من

کاش شود روزی رها ازغمت
روح و روان و دلِ تـنــهای من

کــاش بمثلِ فـلکِ حیــله ګر
کس نزندسنګ به مینای من

کاش شود روزی زدر بار حق
چـاره این نـاله و غوغای من

کاش چودنیای دلم داشتی
یکسروصدهاغم وسودای من

کاش شوی همچو دلم دربدر
ګریـه کند بهرِ تو غمهای من

کاش وطن ترک نمی ګفتمت
پـاره نمیشد دلِ شیدای من

کـاش نیاید بـه سراغم دیګر
شوخِ پـری چهره زیبـای من

کـاش فـراموش شود از دلم
/داغِ تــو و قیـصه رویــای من

کـاش بـه فرمان تـو ای بـیوفا
کشته شودجوهرِرسوای من

 

محمد نعیم جوهر
از المان
۱۵/۴/۲۰۱۳