آرشیف

2014-12-28

محمد نعیم جوهر

استـاد فــــضـل

مدتِ شد که زاستاد سخن نیست خبر
شده غمخانه مرا ګلشنِ دنیای هنر

بکُند فضلِ الهی اګرام لطف به من
همچویوسف بکنم بر رخِ یعقوب نظر

چشمِ خورشید سعادت نکند یاد مرا
تا قیامت نرسد شامِ سیاهم به سحر

ایکه بر دیده من زهره وناهید تویی
جذ توهرګز نکنم میلِ تماشای دیګر

ازبهر آمدنت باز به کاشانه غور
میبرم دستی دُعا رابخدا سوی قمر

قاسم وحیدر دهزاد وندا از درلطف
هر یکی برتو بګویندغزل شیروشکر

چشمِ کمبین ثنا ودلِ بریان فروغ
یاد روی تو کُند ساقی بشکسته کمر

عندلیب ازغم آن نغمه شرینت هنوز
همچوفرهاد زند بار دګرتیشه بسر

همچوفرخاری زمین ګیر فلک خواهم شد
ګرنیایی به نظر تا به دو سه روز دیګر

تو بګو بردر بیګانه دلِ جوهرما
تابکی ناله کند از غمِ دوری پدر

باعرض حرمت جوهرازالمان
۱۳-۵-۲۰۱۴