آرشیف

2014-12-12

عبدالحمید شریفی

توطئه قطر

بـاز هـم زوزه گـرگـان بـه قطـر مـی بینم
بـاز در پوشش صلح ، جنگ دگـر مـی بینم

بـاز هم توطئه شوم و جنایت در راه است
پس این پرده بـسی حیلـه و شـر مــی بینم

بـاز همـدســت شده شیخ عـرب بـا اربـاب
یعـنـی از سـوی قطـر، باز خطر مــی بینم

بـازهـم مهـد شـرارت همـه (پنجـاب) بــود 
خون و باروت که هر شام و سحر می بینم

فـکـــر و اندیـشـه دوران جهالت بـه سـرش
یعنی در چهره شــان عصر حجـر مــی بینم

نوکران رنگ به رنگ جامه به تن می پوشد
هـدف اش وحشـت و هـم قتل بشـر مـی بینم

طــرح انـگلیس بـوده دفتـر و دیـوان جـدیـد
آنـچـه (پنجاب) نـشد آن بـه قطـر مــی بینم

حـاصل بخـشش و انفـاق ز اخـوان عــرب
قتل عامی است که در کوی و گذر می بینم

گرچـه همسایـه شوم خانه ام آتش زده است
حـال او از خـودم امـروز بـدتـر مــی بینم

گرچه بازیگر بی قاعده او ( القاعده ) است
عاقـبـت لــشکــر او خــاک بسـر مــی بینم

گـرچـه قـلاده زر ، مـرحمـت اربـاب است 
«طوق زرین همه در گردن خر می بینم»(1)

ایـن بـشـارت ز (شـریفـی) بشنـو همـوطـنـم 
خـانــه (دال خـوران) زیـروزبـر مــی بینم(3)

(1) «طوق زرین همه در گردن خر می بینم» حافظ شیرازی
(2) پنجاب : نام شهریست درپاکستان
(3) مراد از کشور پاکستان است

سروده عبدالحمید "شریفی"
نیمروز19/04/1392