آرشیف

2014-12-23

دوکتور نصیر ندا

بی صدائی

راز داری از جهان ا مو حتم

در بیا نی بی صدائی سو حتم

هر خیا لم نقش سنگ افزار شد

تا که گو یا یی همان اعصار شد

تا بلوی پر ز رنگ کرده حیا ت

حکم وحدت مید هد او را ثبا ت

حسن را درروی گل کر ده عیا ن

مهررا در خا ک جان کر ده نها ن

مجمع فضل و گنه دیدم وجود

رنگ و بو را در تمیز او ستو د

بر و جود علت است معلو لی آن

تا که راز خلقت اش دارد بیان

دیده‌ام ائین جنگ بهر بقا

صلح بدهد او حیا تی با ضفا

شکل و معنی در توان معکو س کرد

کوه را بر امر عقل محبو س کرد

کر ده است الوان را در نور جا

زا ن نمو دست ا یتی حسن خدا

رزم عا لم در تحرک نطم یا فت

در سکو تش راز معنی تار با فت

این جهان است بیکران در هر طرف

ما طنینیم در بیان آن هد ف