آرشیف

2014-12-23

دوکتور نصیر ندا

سرمایه دار

یاغی گشته در جهان سر ما یه دار
راه زن از بهر ثروت هر کنار
مثل شیطان هر طرف بینی تو آن
مصرو فی جنگ و نفاق و اشتهار
سر عتی دوران او بی حد شده
در شتا بی بیگران است بی مهار
در بسا ط اش نیست چیزی دگری
نعش جو ید او بخود در هر مزار
پا گذاشته بر سری انسا نیت
بی حیاو هر زه گشته غول وار
پی بپی بحران استمرار اوست
بر بقا یش کس ندار د اعتبار
او نجا تی خویش را داند به جنگ
با تعرض دستی خود کرده دراز
هر چه خواهد میکند بر زور آن
سر زند اضداد خود در هر دیار
جا نثار زور و قدرت گشته است
همچو دزد ی حکم اوبر رهگزاز
هر حبا بی جعل او تر کد مگر
حقه‌ای دگر زسر گیرد بکا ر
مشتی حق بر فر ق او دائم خورذ
خیره‌سر ما نند دد با شدها ر
بر جها نی کر دنی سر ما یه اش
همر هان جو ید میان هر تبار
فتنه ای عما ل او بر هم زند
گر بود جائی نظا م استوا ر
حکم رانند یک فیصد بر عا لمی
این طفیلی قشر موزی بی زعار
بهره با شد ریشه‌ها یش را غذا
هر زمینی زان بگر دد داغدار
عا طفه اخلاق نا موس وشرف
در جها نش هیچ ندارد اعتبار
رشوه خوردن اختلاس واحتکار
تیز دستیست چاره کردن شیر وار
کی شناسد مرز را در جنگ خود
حمله بر سودش بود دیوا نه وار
بی زدین اما به تیغ تیز دین
نو گرا را سر زند با برگ و بار

کهنه کا ران و عقب گر دان به اوست
در نهان واشکا را جیره خوار
راه گشا ید گاه به بانک وگاه بجنگ
ما فیا وحکمرانان در قطا ر
نفرتی دارد ز صلح وعدل وحق
ضدی اذادی بپا کر دست دار
نشنود هر گز صدای توده را
داد خوا هان را بکو بد سر چو مار
احتجا جی خلقها بر ضد اوست
وال استریت ولندن و پا ریس نظار
بر ترابلس کا بل و بغداد آن
خصلتش را کر ده بر ما اشکا ر
هر کجا رفته چو چنگیز هتلر
از سری مردم شده کله منار
می زدا یند عقل دین فر هنگ را
می نما یند هرج و مر ج را راه‌کار

بر عرب کر ده بهارش را خزان
زانکه بگرفت خلقها زان جا شعار

آنکه دارد دوست خلق و میهنش
حوا ند اورا با ترورست همکا ر
شیوه ای ویرانگری اش رنگرنگ
حقه‌ها یش بر خلا فی انتظا ر
بر نجاتی این جهان از چنگ او
وحد تی رو شنگری با شد بکا

نومبر 2011