آرشیف

2014-12-23

دوکتور نصیر ندا

فصل

این چه فصل است در کتا ب زندگی

کور حر ف و پیچ و تاب و در همی

کی بود مضمون به عنوان همنوا

تو ضیحا ت از محتوا با شد جدا

بر مقدم ا خرش بنوشته اند

بی ز وصلی فصل های گفته اند

صفحه ها را سر خ از خون کرده‌اند

نظم و نثر را مثل معجون کر ده اند

ار تبا طی از گدشته نیست بحا ل

هر ج ومر ج است با هما ن حد کمال

گشته کم‌رنگ رسم ائین و اد ب

سیل سر ما یه به آن با شد سبب

هر کسی پندار خود دارد رقم

کر ده‌ها را کی نویسند با قلم

نیست زررین این خطو طی روز کار

جز سیاهی تیر گی نقشی بکار

نه غزل دارد نوای دل‌نشین

دا ستا نش گشته با غم‌ها عجین

از حما نیست رسمی ماند کار

کی دهند بر مام میهن اعتبا ر

بر ندا ئی گو ش نبود آشنا

با سوا لی کی بدا رند اعتنا

کا مه کی بدهند میان خو ب و بد

نقطه ها در آخری نبود سد

قوس جعل خویش را کر دند کلان

نا خنک را نیست قولی با نشان

خط دش است ار تبا طی جعل کار

تا که دا رند خلق چا لش در شکار ن

نیست ما خذ اتدر آن معلو م دار

کی بسارد آن حقا یق اشکار

 

داکتر نصیر ندا

2011