آرشیف

2014-12-12

محمد نصير توكلي

آیا شرابی که حافظ می نوشید شراب انگور بود یا شراب روحانی؟

 

به نام خدایی که جان آفرید
مدت هاست در این زمینه مطالعه می کنم که آیا شرابی که حافظ از آن سخن گفته و زبانزد او بوده ، شراب انگور است یا شراب عرفانی و روحانی. از دیوان و شروح حافظ ، که مطالعه کردم به سخنان مختلف و نظریات گوناگونی روبرو شدم. و از مطالعاتی که در زمینه کردم برداشت های هم برایم حاصل شد. از جمله مقالة از دکتور ابوالقاسم تفضلی که در سال 1384 در «مجله وکالت» در تهران به چاپ رسیده بود در دستم رسید. دکتور ابوالقاسم تفضلی که یکی از مشایخ مولویه است ، قایل بر این است که شرابی که حافظ می نوشیده شراب انگور بوده نه شراب عرفانی. و این مقاله را بدین منظور خواستم در سایت بگذارم تا نظر دوستان ، دانشمندان و حافظ شناسان عزیز را نیز برای اثبات بیشتر مطلب با خود داشته باشیم. دکتور تفضلی خود را در عالم خیال زده و گفتگوی را در عالم مجازی با حافظ انجام داده است و با سخنانی که از زبان حافظ بیان کرده برای اثبات ادعای خود شاهد آورده است:
 
« دکتور ابوالقاسم تفضلی (خطاب به حافظ):
 آیا شما شراب می نوشید؟
حافظ:
من و انکار شراب ، این چه حکایت باشد
غالباً این قدرم عقل و کفایت باشد.
 
دکتور تفضلی:
شراب و خرقه نه آیین مذهب است.
حافظ:
گفت این عمل به مذهب پیر مغان کنند.
 
دکتور تفضلی:
شرب شراب را عقل منع کرده است.
حافظ:
مارا به منع عقل نترسان و می بیار
کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست.
 
دکتور تفضلی:
می گویند توبه کرده ای!
حافظ:
من ترک عشق و شاهد و ساغر نمی کنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمی کنم
من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها
توبه از می وقت گل دیوانه باشم گرد کنم
 
دکتور تفضلی:
از توبه شکستن خجل نیستی؟
حافظ:
به عهد گل شدم از توبه شراب خجل
که کس مباد ز کردار نا ثواب خجل
 
دکتور تفضلی:
چه تدبیر بود که شراب خواره شدی؟
حافظ:
چهل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت
تدبیر ما به دست شراب دوساله بود
 
دکتور تفضلی:
آشکارا شراب می نوشید یا پنهانی؟
حافظ:
من این مرقع پشمینه بهر آن دارم
که زیر خرقه کشم می کس این گمان نبرد.
ما باده زیر خرقه نه امروز می کشیم
صدبار پیر میکده این ماجرا شنید.
 
دکتور تفضلی:
روزها هم شراب می نوشید؟
حافظ:
شب ، شراب خرابم کند به بیداری
وگر به روز حکایت کنم به خواب رود.
 
دکتور تفضلی:
لذتی هم از شرب شراب می بری ؟
حافظ:
ما، در پیاله عکس رخ یار دیده ایم
ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما
 
دکتور تفضلی:
شما که زیرک زیرکان جهانید چگونه به دام شراب افتادید؟
حافظ:
شراب بی غش و ساقی دو دام رهند
که زیرکان جهان از کمند شان نرهند
 
دکتور تفضلی:
چه مدت است که شراب می نوشی؟
حافظ:
ما می به بانگ چنگ نه امروز می خوریم
بس دور شد که گنبد چرخ این صدا شنید
 
دکتور تفضلی:
چگونه شرابی می خواهید؟
حافظ:
شراب تلخ می خواهم که مرد افگن بود زورش
که تا یکدم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
 
دکتور تفضلی:
از سرزنش مدعیان نمی اندیشی؟
حافظ:
گرمن از سرزنش مدعیان اندیشم
شیوة مستی و رندی نرود از پیشم
 
دکتور تفضلی:
نوشیدن شراب خلاف طاعت و صلاح نیست؟
حافظ:
مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست
که به پیمانه کشی شهره شدم روز الست
مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
کی آگه است که تقدیر بر سرش چه نوشت
من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم
اینم از روز ازل حاصل فرجام افتاد
 
دکتور تفضلی:
از زندگی راضی هستی؟
حافظ:
شراب خوشگوارم هست و یار مهربان ساقی
ندارد هیچکس باری چنین عیشی که من دارم
 
دکتور تفضلی:
داروی غم چیست؟
حافظ:
چون نقش غم ز دور ببینی شراب خواه
تشخیص کرده ایم و مداوا مقرر است
دی پیر می فروش که ذکرش بخیر باد
گفتا شراب نوش و غم دل ببر زیاد
غم زمانه که هیچش کران نمی بینم
دواش جز می چون ارغوان نمی بینم
 
دکتور تفضلی:
با غم دنیا چه باید کرد؟
حافظ:
غم دنیای دنی چند خوری باده بخور
حیف باشد دل دانا که مشوش باشد
 
دکتور تفضلی:
با  حرمت شراب در شریعت اسلام چه می کنی؟
حافظ:
مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن
که در شریعت ما غیر ازین گناهی نیست
می خور که شیخ و زاهد و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تذویر می کنند
 
دکتور تفضلی:
با گفتة ناصحان که می گویند: « شراب زیان می رساند » چه می گویی؟
حافظ:
برو معالجت خود کن ای نصیحت گو
شراب و شاهد شیرین کی را زیانی هست؟
 
دکتور تفضلی:
شما که حافظ قرآنید چرا شراب می نوشید؟
حافظ:
ز دست شاهد نازک عذار عیسی دم
شراب نوش و رها کن حدیث عاد و ثمود
حافظ به حق قرآن کز شید و زرق باز آی
باشد که گوی عیشی در این جهان توان زد
 
دکتور تفضلی:
آیا برای خاک سپاری خودتان هم فکری کرده اید؟
حافظ:
مهل که روز وفاتم به خاک بسپارند
مرا به میکده بر در خُم شراب انداز
مجلس انس و بهار و بحث عشق اندر میان
نستدن جام می از جانان گران جانی بود
 
دکتور تفضلی:
مواظب باشید از صراحی شما شراب به خاک می ریزد!
حافظ:
اگر شراب خوری جرعة فشان بر خاک
ازان گناه ، که نفعی رسد به غیر چه باک؟
 
دکتور تفضلی:
می بینم قطرات از شراب بر دفتر تان ریخته است
حافظ ( اشاره به خرقه و دفتر خود ):
این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی
واین دفتر بی معنی غرق می ناب اولی
مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی
پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی
 
دکتور تفضلی:
با حور و قصور بهشت چه می گویید؟
حافظ:
با غ بهشت و سایة طوبی و قصر و حور
با خاک کوه دوست برابر نمی کنم
زاهد اگر به حور و قصور است امید وار
مارا شراب خانه قصور است و یار حور
 
دکتور تفضلی:
از طعن و نیش زبان مردمان بیمی نداری؟
حافظ:
من اگر رند خراباتم و گر زاهد شهر
این متاعم که همی بینی و کمتر زینم »
 
در دیوان حافظ کلمة « شراب » 73 بار ، کلمة « باده » 97 بار و کلمة « می » 240 بار کار رفته است.
آیا به راستی منظور حافظ شراب انگور بود یا شراب روحانی؟
 
منتظر نظریات شما عزیزان حافظ شناس ، در سایت جام غور هستیم !

 
تاریخ: 27 اگست 2012