آرشیف

2015-1-27

محمد دین محبت انوری

گــــــــــــــرفتار آینه

 
جادو ها وقت گرانبهای خودرا از صبح تا شام درتماشاي آينه شناخت جمال بي مثالش شان بربادمیدادند!!!
جادو (1)  نام پرنده خانگي است ، بطور عموم در مناطق ولایت غور دونوع جادووجود دارد، بيكي غال موشي وديگري خانگي  گفته میشود.جادوغال موشي بخاطري گفته ميشود كه دركوه وصحرا خانه وكاشانه ميسازند. اما هميشه غارهاي بيكاره موشهاي صحرائي را جاي بود وباش خود قرار ميدهند وکاشانه میسازند و از موشها ومارها درهراس نمیباشند. ودرموسم بهار وتابستان كسي در نزديك غال شان برود جادو گك ها بي تاب شده ودر شوروهلهله شروع ميكنند.اين جادو ها بشكل جوره اي نروماده زنده گي بيغم وبي غشی  دارند. هردو پرنده با اتفاق در همه فعاليت هاي زند گي شريك همديگر هستند وهروقت جوره ای  پرواز ميكنند واگر كسي نزديك خانه شان بيآيد بيشتر متوجه غال شان بوده واحساس خطرميكنند ودراطراف غال خود در پرواز ميشوند وازترس شكوه وناله سرميدهند وبگونه اعتراز ودفاع ازحريم شان به عابر ويارهگذر به نحو خودشان هوشدار ميدهند. ترس وهراس شان ازين است كه مبادا كسي خانه آنهارا پيدا كند وضرر برساند.
جادوهاي غال موشي اكثر اوقات درساحه دور ونزديك غال خود ميباشند تاهرلحظه ازآشیانه شان حفاظت ونگهداري نمايند.چون اين دنيا را خالي از حوادث ومشكل نمی بینند.ودرمحیط  شان غيراز خود بالاي ديگران اعتماد ندارند. جادوهای غال موشی همیشه بطور جوره زنده گی کرده واین عاشقان زنده گي وطبيعت بعداز ختم دوره ازدواج وبزرگ نمودن چوچه هاي شان تاسال ديگر به محله خود نمي آيند ولی  پی كار ومصروفيت های تازه درمناطق دیگر ميروند.
 
جادوي خانگي : به این پرنده گنجشك هم ميگويند. اين پرنده نيز تيز هوش زيرك وكنجكاو است.هميشه درجستجووحركت ميباشد تمام روز مشغول پرواز ونشست ؛ دانه چيدن ،جرجركردن، جست وخيز زدن ازيك شاخ به شاخ ديگر درختان هستند.
پرنده خانگي رنگ خاكستري مايل به قهوي شتري دارد. همچنان درموسم بهاروتابستان درفكر وتلاش ساختن آشيانه وتشكيل خانواده هستند ولي جادوهاي خانگي بيشتر از جادوي های صحرائي پرتجسس وچالاك به نظرميرسند وهمواره درقريه جات وقشلاق ها رفت وآمد دارند ، حتي درتمام فصلهاي سال ازقشلاق ها وخانه هاي مسكوني بدور نرفته وهمزيستي با انسانها را نسبت به صحراترجیح داده اند وبودن دراجتماع پرتحول وپراز فراز ونشيب  برایشان خوش آیند است. گويا اين جادو هاي  هوشيار ناظر اعمال وكردار آدمها هستند. جادوهاي خانگي ازبسا روزگار قديم تاهنوز درمحلات مسكوني انسانها زيسته واز آب ودانه ريخته شده، دست آدمها خودرا تغذیه میکنند.
وهمچنان قتيكه كارشان ازصلح ومعاشرت به جنجال بكشد عمل جنگ شان نيز بيدرنگ پيچيده وتعصب بارميشود كه ميتوان گفت يكي اگر ضعيف وناتوان باشد دیگری قوي. مستانه وار به تعقيب اوميرود وجنگ را با پروبال وپنجه ونول كوچكش ماهرانه به پيش ميبرد تا جايكه حريف شكست خورده  خودرا موقع ومجال آشتي نميدهد  وبه نظر ميرسد كه در اوج لذت وكيف جنگ نیز ازجنگ دست بردارنیستند. و لحظات ادامه جنگ براي آنها خوش آيندتر از هرچيز ديگراست.
عادت ديگر جادوهاي خانگي اينست كه در موقع شروع جنگ وپس از آن لچري(2 )سروصدا جروپربه اصطلاح زبان خودشان بي حدزياد دارند.
 
جادوي خانگي هميشه كوشش ميكند در وقت مناسب جاي آشيانه  وغال خودرا انتخاب نمايد. اقلبآ جادوها درزهاي ديوار خانه ها، قشلاق كهنه ها ومنازل بلند را براي تهيه وتدارك آشيانه تعين ميكنند وحتي الامكان عقب چوب هاي دستگ بالاي خانه ها وكوله ها را نيز براي غال شان نشاني مي گذارند. جادو ها جاهاي بلند وامن را بخاطرمي پسندند كه ازخطرجانوران درنده محفوظ باشند.
پيشي (3)هاي تنبل قشلاق هميشه دنبال لانه جادو ها هستند محتاطانه ومخفيانه محلات تجمع جادو هارا زيرنظر داشته وبعضي اوقات به سهولت وبي رحمي جادوها وچوچه هاي شانرا شکار کرده ودرصورت شدت گرسنگي تخم هاي آنها را نيز ميخورند.چنانچه دیده شده دريك حمله برق آسا جادوي بيچاره وبي آزار را درچنگال مي آورند وجسم ناچيز ونازك شانرا پاره پاره میکنند. پشک ها ازين شكار نسبتآ آسان خود مغرور شده ولذت ميبرند ،بعضی پيشي هاي بي انصاف هم وجود دارند كه از فرط گرسنگي نه بلكه ازشوق وعلاقه ذاتي كه دارند بخوردن پرنده ها ميروند.در حاليكه براي پيشي ها كم وبيش لقمه نان وگوشتي درخانه ها پيدا ميشود وتاچند سال قبل فاميل  هايكه پشك نگهميداشتند حق اورا دروقت خوردن نان ميدادند وهيچ وقتي پيشي ها گرسنگي مطلق نميكشيدند بشرطيكه ادب وتربيه داده شده رامرعات ميكردند.
تا اینکه قصه ونقل مابه درازا نکشد میرویم  به شرح قسمت یک داستان واقعی وعینی  که ازمدت يكسال به اينسو همه روزه آنرا مشاهده ميكنم.
 وقتيكه موتر يك دوست مقابل دروازه دفتر مي ايستد وتا زمانيكه رخصتي ورسميات ختم ميشود وموتر ازجايش حرکت میکندهمين جادوگك ها كه تعداد دقيق شانرا نميدانم از صبح تاشام برابر آينه عقب نما موترپرپر ميزنند وخوشحالی سرمیدهند وجروپر مينمايند.
وازشوق وذوق بسيار نوبت ديدن آينه را ازهمديگر ميگيرند.وهرباركه من از كنارشان گذشته ام آنهارا آرام نديده ام تمام وقت خوش شانرا درپهلو وجلو آينه سپري میکنند. حتي روزهاي سرد برفي زمستان امسال گنجشك ها به همان آينه موترنوع« سراچه» عشق ورزيدند پرپرزدند وجانرا نثار زيباي ها وصفاي هاي آينه كردند. درچند سالی اخیر که  زنده گی ام درین دیار گذشت، میدیدم که پرنده ها معشوق شان گل ، سبزه، درخت ،آب وطبيعت بود ولي برايم جالب وتعجب آور است ،كه چگونه پرنده هم به اين سهولت هاي دنيا پي برده  وازميان همه چيزها وجزيات كه موتر داشته تنها روبسوي آينه آورده اند وسخت كمرهمت بسته وهر روزمتواتر بدون ضياع وقت به كنار آينه مي آيند وآنرا بانول وچشمانشان سجده ميكنند.با گذشت چندين ماه هنوز هم نه فهميده اند كه تنها درآينه جمال خودشانرا ميبينند وچهره زيباي خودشان به نظرشان بيگانه وناآشنا میآید، هرچند كه سعي وتلاش بخرچ داده اند خوبي وزيباي هاي حسن خودرا در آينه حساب نكرده ويا اينكه غرق خلقت حسن خویش اند كه تاهنوز آنرا درهيچ جاي نديده بودند.
جادوها حالا آينه را شناخته اند وبا آن انس گرفته اند كه براستی انعكاس دهنده ظاهرواقعي هرچيزآینه است.
چنین معلوم میشود که فكر وانديشه نو دامنگيرجادوها شده است این تحول جدید بیانگر ذوق سرشار وبی آلایش جادوگک هاست وای برحال آنها که ندانسته اند اگر سالهاي بعد هم  جلو آينه پربزنند بازهم جسميكه اورا بخود كشانده است جان ناتوان وظريف خود آنهاست وبس. مثل اینکه اين درك حقايق  درسرشت وذات جادوها جاي نداشته است کی پیهم درانتظار آینه اند ونمیدانند چهره زیبنده خودرا مشاهده میکنند.  وياهم اينكه صورت ديدار خودرا درعالم هستي فراموش كرده باشند وتازه عاشق ومفتون خودشده اند.
حوصله ام براين تنگ شده بود كه جادوي ها چرا به تماشای گل وسبزه نمیروند؟  درحالیکه تماشاي طبيعت وعشق ورزيدن به طبیعت یکی ازخصایل اصلی جادو هابود، میترسم بعدازين ازكسب وكار اصلي شان دلسرد نشده هر آنچه اقتضاي طبیعت آنها هست از خاطرشان نرود. وبه فرهنگ مدرن ودلفريب دنياي تازه گرفتارنشوند.
 
1-جادو: گنجشک.
2- لچری: داد وفریاد بی حد.
3- پیشی: پیشک
پايان

 
چغچران
حوت ١٣٩٠   
 

  
این هم عکس زنده گنجشکک که همه روزه دربرابر آینه قرارمیگیرد و وقت خودرا در انتظار جمالش ضایع میکند 
این هم عکس زنده گنجشکک که همه روزه دربرابر آینه قرارمیگیرد و وقت خودرا در انتظار جمالش ضایع میکند
 
 گنجشک ها همه روزه به اتفاق هم دربرابر آینه می ایستند گویاگرفتار آینه شده اند.
گنجشک ها همه روزه به اتفاق هم دربرابر آینه می ایستند گویاگرفتار آینه شده اند.