آرشیف

2017-3-4

نیاز به اصلاح

قرآن عظیم الشان به ضرورت اصلاحات در همه ی ابعاد و زوایای زندگی فردی و اجتماعی بشریت تأکید دارد ، مهم ترین دستاورد نهضت و قیام پیام آوران الهی ، اصلاحگری بوده است ، انبیاء عظام با حرکت های اصلاح گرایانۀ خویش جلو هر گونه انحراف  ، فساد و نابسامانی ها را در جامعه گرفته ، و مردم را در مسیر شکوفایی و سعادت و راه اعتدال وفطرت ، هدایت و عدالت و صراط مستقیم قرار دادند
اسلام  بعنوان کامل ترین و جامع ترین دین آسمانی ، که مقید به زمان ومکان نبوده ، وتا روز قیامت پاسخگوی همۀ مشکلات ونیازمندی های انسان است ، قوانین کامل وهمه جانبۀ در هر بعد از ابعاد زندکی دارد که رعایت آنها انسان را به انسانیت کامل می رساند .
 اسلام اصلاح را بعنوان ضرورت جامعه ، درهمه ی حوزه ها و بخش های فردی و اجتماعی لازم و ضروری دانسته و سعادت مندی جامعه را در گرو اصلاح می داند ، توصیه به اصلاح و نگرش قرآن به اصلاحات ، به گونه‌ای است که به همه ی مسائل مربوط به انسان می پردازد و از آن جای که شخصیت انسان ریشه در اندیشه و فکر ، عمل و اخلاق دارد ، اهمیت اصلاح درونی و وجودی انسان معنی بیشتری پیدا می کند
و قرآن در آیات گوناگون، فکر صحیح و درست و شخصیت ساز را به انسان نشان داده و از افکار انحرافی و پیروی های کور کورانه فکری ، او را بر حذر می دارد ، این کتاب پر فیض ، آفات کفر و شرک ، طغیان و سرکشی ، غرور و تکبر ، گناه و اسراف و نابسامانی های اجتماعی و دیگر رذائل اخلاقی ، و راه های مقابله با آنها را بیان کرده و در حوزه ی اخلاقی نیز به آسیب ها و خطرات اخلاقی اشاره کرده و راهکارها و روشهای زدودن آنها را نیز نشان داده است . این کتاب کامل و جامع ، با توجه به اصلاحات بنیادین ، می خواهد ذات ووجود انسان را در اولین مرحله اصلاح نماید ، زیرا خطر و آسیب های روح و جان آدمی به شکلی است که با تشدید و تقویت هر یک از خطرات و آفات ، انسان هلاک خواهد شد ، ازین رو اسلام در صدد ترمیم و اصلاح وجود آدمیت بر خاسته است ، قرآن با موعظه و تشویق و ترغیب و ایجاد ایمان و تقوا در قلوب و پیدایش روحیه ای توبه و جهاد ، به زدودن رذائل اخلاقی و انحرافات و نابسامانی های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی پرداخته و از راه های علمی و عقلی و عملی و منطقی به اصلاح فرد از طریق توبه و بازگشت به خود ، و به اصلاح جامعه بوسیله ای افراد اصلاح شده و دعوتگر می پردازد ، اصلاح در اسلام از حالات نفسانی و درونی ، نشأت می گیرد و بصورت یک برنامه و فرهنگ در سرشت انسان ثبت می شود و به عنوان یک وظیفه و مسئولیت عمومی و همیشگی نه مقطعی ، خواهد ماند ، و زمان و مکان خاصی نمی شناسد ، اسلام اصلاحات را آمیخته ای از روش های درونی و بیرونی که مبتنی بر عقلانیت و حقیقت محوری می باشد ، می داند ، نکتۀ مهم در تفاوت میان اصلاحات قرآنی و دیگر اصلاحات  ، این است که در اصلاحگری قرآنی اول بدرون فرد و زیر ساخت ها ، توجه می‌شود و بعداً به ساحت بیرونی ، و نابسامانی های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و امثالهم ، یعنی اسلام ، اصلاحگری را از فرد شروع می نماید در حالیکه دیگراندیشان فقط به اصلاح و نابسامانی های  اجتماعی وبیرونی سر و کار دارند ، بناءً تضاد و تخالف بین اصلاحات اسلامی و اصلاحات مدرن امروزی ، زیر بنایی است و بدین معنی است ، که اسلام با توجه به زیر ساخت ها  و اصلاح افراد ، طبق برنامۀ جامع اصلاحی که دارد ، می تواند اصلاح دائمی را در همۀ ابعاد و زوایای زندگی فردی و اجتماعی بشریت به ارمغان بیاورد ، و به همین لحاظ اسلام علت و سبب ایجاد مشکلات فردی و اجتماعی بشریت را ، رفتار و کردار خود انسان می داند.
مقوله اصلاحات از دیدگاه قرآن نه تنها برای بهبود بخشی و ترمیم به امور ظاهری مانند اقتصاد ، امور یتیمان ، امور اجتماعی و سیاسی و مانند آنهاست ، بلکه اصلاح در همه ای ابعاد و زوایای زندگی فردی و اجتماعی ، و در همه ای بخش ها و حوزه ها  ، به امور نفسانی و درونی بستگی دارد ، تا روح اصلاحگری در جان آدمیت تجسم عینی پیدا نکند و آثار آن در وجود انسان متبلور نگردد ، اصلاحگری خانوادگی و اجتماعی و سیاسی و مانند آنها ، بعید از انتظار است
بنابراین امر اصلاح بعنوان مهم ترین وظیفه در حوزۀ مسئولیت انسان نسبت به خود و جامعه می باشد و امروزه بشریت شدیداً نیاز به اصلاح دارد ، و نیاز به اصلاح و اصلاحگری ، در جامعه اسلامی ، بعنوان یک امر مقطعی قلمداد نه شده ، بلکه جزء ضرورت های دائمی اسلامی و بشری است ، و قرآن کریم این مطلب را این گونه بیان می کند

وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

 در تفسیر معارف القرآن در خلاصه ای تفسیر این آیه چنین تذکر رفته که:
وجود چنین گروهی در میان شما لازم است که دیگران را به کار خیر بخواند و به انجام کار نیک امر کند و از کار بد جلو گیری نماید و چنین کسان کاملاً پیروز می شوند.
همچنین در این تفسیر یاد آوری شده که فلاح اجتماعی و ملی مسلمانان مبتنی بر دو چیز است . اول : اصلاح خویش بوسیله تقوا و اعتصام بحبل الله . ودوم : اصلاح دیگران بوسیله دعوت و تبلیغ  .
 درین آیه مبارکه امر شده که حتماً وباید گروه مصلح  در جامعه اسلامی وجود داشته یاشد ، وطوریکه علماء میدانند موجب امر وجوب است.
 وازین آیه مبارکه این طور دانسته میشود که عدم وجود این گروه سبب گمراهی وتباهی جامعه بوده ودر جامعۀ که این گروه وجود ندارد ، نابسامانی های سیاسی ، فردی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنکی وامثالهم بسراغ آن جامعه خواهد آمد .
واینرا هم باید بدانیم ، که اصلاح حوزه های فردی و اجتماعی،سیاسی و فرهنگی امروز ، با زمان سابق متفاوت است ، جامعه امروزی بیش از هر زمانی نیازمند اصلاحات ، فکر واندیشه و خود سازیست ، ما در عصر ارتباطات زندگی می کنیم و مهار نمودن افکار عمومی از انحرافاتی که در تهاجم فرهنگی و سیاسی ، توسط دست های پنهان و آشکار انتشار می یابد ، بسیار دشوار و مشکل است ، و برای دفع و مقابله با آنها ، شکل گیری مجدد ونوین اصلاحگران را ، بعنوان نیاز مبرم ، می طلبد ، اصلاحگران پر تلاش و زیرک ما ، با درک شرایط عینی جامعه امروزی ، باید به اصلاحگری بپردازند ، و واضح است که در این شرایط اصلاحگران عزیز باید مجهز به علوم انسانی وتجربی از جمله منطق و فلسفه و علوم کامپیوتری باشند ، دوران جدید نیاز مند ساز و کار و ابزار لازم خود است ، بنابراین مصلحان واقعی و مفلح کسانی اند که با درک شرایط عینی و ذهنی جامعه ، مشکلات را شناخته و در راه رفع مشکلات تلاش نماید ، تا به اهداف اصلاحات که همانا رستگاری دارین بشریت است برسند .
لذا بخاطر سد باب انحرافات و نابسامانی های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و مانند آنها ، اصلاح و اصلاحگری از جمله ای ضروریات ووجائب جامعه بشری است ، اصلاحات مصلح بزرگ عالم بشریت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم طبق آیه مبارکه قرآن ، برای ما الگو است ، اگر پیامبراسلام مسجد ضرار را تخریب نمودند ، ما باید از ایجاد مسجد سکولار جلوگیری کنیم ، و باید همه ای راه های اصلاحی نبی اکرم را تعقیب نموده و بدین ترتیب خود و نابسامانی های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و امثالهم را اصلاح نموده ، اصلاح را جزء ضرورت های واجبه زندگی خود بدانیم
حوزه های اصلاحات از منظر قرآن وسنت
اسلام متضمن سعادت و نیکبختی بشریت در همه شئون زندگی انفرادی و اجتماعی است ، و انسان را به سوی کمالات نفسانی و اجتماعی هدایت می نماید ، ووی را به بلند ترین درجات انسانیت ارتقاء می دهد .
بدیهی است که برای بر آوردن چنین هدف بزرگ ، باید برنامه داشته باشد ، برنامه اسلام در قرآن و سنت تجلی یافته است ، قرآن کتاب زندگی است و زندگی شامل عقیده ، قوانین و احکام ، سیاست و امور اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و اصلاح امور ، می باشد . بحث ما در مورد حوزه های اصلاحاتی اسلام  است . حوزه های اصلاحاتی که اسلام بدنبال آن است ، در همه عرصه های مختلف زندگی شخصی و اجتماعی بشریت وجود دارد ، که می توانیم حوزه های اعتقادی ، فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی و اقتصادی را از جملۀ حوزه های اصلاحاتی اسلام نام ببریم
حوزۀ اقتصای
یکی از مشکلات جوامع بشری فاصله طبقاتی میان قشر فقیر و طبقه مرفه است ، در یک طرف مردمی وجود دارد که به تامین ضروریات اولیه زندگی خود دسترسی نداشته، و  برای رفع گرسنگی حتی لقمه نانی هم ندارند .
در جانب دیگر توانمندانی هستند که مالک اموال و دارایی های بی حد و حصرند ، و طبیعی است که در چنین جامعۀ ، آرامش و خوشبختی وجود نخواهد داشت و بالعکس وجود اظطراب و دلهره گی و بالاخره ایجاد دشمنی و نابسامانی ها ی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و جنگ ، یک امر طبیعی به شمار می رود ، مکتب های اقتصادی جهان مخصوصاً کمونیزم شرق و کاپیتالیسم غرب ، نتوانستند این مشکل را حل نموده و حقوق فردی و اجتماعی انسان را بر آورده سازند ، قوانین و احکام اقتصادی اسلام بعنوان نظام اقتصادی میانه ووسط  ، که از هر گونه افراط وتفریط بدور است ، کلید حل این مشکل است ، اجرای احکام اقتصادی اسلام به وجود مسکین وفقیر در جامعه خاتمه می دهد  ، اسلام با طرح منع و تحریم رباخواری ، وجوب پرداخت مالیات های اسلامی از قبیل عشر و خراج ، زکات و خمس ، تشویق به انفاق ، وقف ، قرض الحسنه و کمک های مختلف مالی ، مشکلات فقر و مسکنت را در جامعه مرفوع ساخته است ، اینکه ما در کشور های اسلامی به فقراء و مساکین و مستمندان بیشتر بر می خوریم ، به علت عدم اجرای قوانین اسلامی است ، بنابراین یکی از حوزه های اصلاحاتی اسلام ، اصلاح اقتصادی و بوجود آوردن مدینه فاضله و جامعه بدون طبقات است ، اسلام قوانین کلی وهمه جانبۀ ، در ارتباط به اصلاح اقتصاد جامعه دارد.
اقتصاد در اسلام بر مبنای قناعت و اعتدال و میانه روی ، استوار بوده و بر پرهیز از اسراف و تبذیر و تقطیر ، تأکید می نماید ، به این آیات توجه کنید  :
یَا بَنِی آدَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وکُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ
ای آدمیزادگان ! در هر نماز گاه و عبادتگاهی ،
خود را ( با لباس مادی که عورت شما را بپوشاند ، و با لباس معنوی که تقوا نام دارد ) بیارائید ، و بخورید و بنوشید ولی اسراف و زیاده‌روی مکنید که خداوند مسرفان و زیاده‌روی کنندگان را دوست نمی‌دارد . وخداوند ج در جای دیگر می فرماید:

وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِیراً
 
حق خویشاوند را ( از قبیل : صله رحم و نیکوئی و مودّت و محبّت ) ، و حق مستمند و وامانده در راه را ( از قبیل : زکات و صدقه و احسان ) ، بپرداز ، و به هیچ وجه باد دستی مکن
اسلام اقتصاد را زیر بنا نداسته لکن از اهداف عالیه بشر و روبنا دانسته  و اصلاحات زیر بنایی را موثر در رشد اقتصاد می داند .
اسلام بر خلاف دیگر اندیشان ، منابع و امکانات را غیر محدود می داند ، در حالیکه غربی ها  نیاز های انسانراغیر محدود و امکانات را محدود می دانند ، خداوند ج می فرماید:
 وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَةَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ اللّهَ لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ
(خداوند جز اینها دارای نعمتهای فراوان دیگری است ) و اگر بخواهید نعمتهای خدا را برشمارید ، نمی‌توانید آنها را سرشماری کنید . بی‌گمان خداوند دارای مغفرت و مرحمت فراوان است ( و اگر از پرستش بتهای بیجان و انسانهای ناتوان دست بردارید و به پرستش خدای رحمان برگردید ، مشمول گذشت و مهر یزدان می‌گردید ) .‏‏
ودر اخیر باید گفت که ،ً اسلام اقتصاد را قوانینی می داند که جزئی یا قسمتی از حیات انسان را تنظیم می کند ، و اصلاح سیستم اقتصاد در جامعه ، از حوزه های اصلاحاتی نظام اسلام است
اعتقادی
دعوت قرآن بر پایه فطرت استوار است ، و تعالیم خود را با فطرت پاک انسانی همسو می داند ، بنابراین از انسان می خواهد تا به فطرت پاک و سلیم خود باز گردد ، ایمان به خدا و به امور مؤمن به ، یک امر فطری و طبیعی است و فطرتاً در وجود هر انسان ، حس خداجوئی وجود دارد ، و هر شخص طبیعتاً در جستجوی خالق خویش است ، اما این حس خداجویی را گاهی گرد و غبار فساد و هوای نفس و پیروی از شیطان و حب مال و دنیا می پوشاند ، و انسان را از خدا و قوانین الهی دور و غافل می سازد ، و برای بازگشت دوباره انسان  به خود و خدایش ، خداوند ج انبیاء و رسولان را فرستاده تا گرد و غبار را از روی فطرت سلیم انسان ها بزدایند و به همین لحاظ وظیفه پیام آوران الهی در قدم نخست ، اصلاح ایمان ، عقاید و زیر ساخت ها ست . خداوند ج می فرماید:
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَةُ فَسِیرُواْ فِی الأَرْضِ فَانظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ
ما به میان هر ملّتی پیغمبری را فرستاده‌ایم ( و محتوای دعوت همه پیغمبران این بوده است ) که خدا را بپرستید و از طاغوت ( شیطان ، بتان ، ستمگران ، و غیره ) دوری کنید .  ( پیغمبران دعوت به توحید کردند و مردمان را به راه حق فرا خواندند ) . خداوند گروهی از مردمان را ( که بر اثر کردار نیک ، شایسته مرحمت خدا شدند ، به راه راست ) هدایت داد ، و گروهی از ایشان ( بر اثر کردار ناشایست ) گمراهی بر آنان واجب گردید ( و سرگشتگی به دامانشان چسبید ) پس ( اگر در این باره در شکّ و تردیدید ، بروید ) در زمین گردش کنید و ( آثار گذشتگان را بر صفحه روزگار ) بنگرید و ببینید که سرانجام کار کسانی ( که آیات خدا را ) تکذیب کرده‌اند به کجا کشیده است ( و بر سر اقوامی چون عاد و ثمود و لوط چه آمده است ) .
ودر غیاب انبیاء ومخصوصاً بعد ازختم سلسلۀ نبوت ورسالت ، این وظیفۀ سنگین بدوش اصلاحگران امت ، یعنی علمای کرام است ، علماء واندیشمندان اسلامی که ورثۀ انبیاء واصلاحگران واقعی امت مسلمه اند ، باید با درک شرایط عینی وذهنی و با شناخت دقیق از مفاسد عقیده وی ، بموقع وارد عمل شده واین گرد وغبار را ازروی فطرت پاک وسلیم بشریت بزدایند ، بناءً اصلاحگری در حوزۀ اعتقادی یکی از وظایف مهم علمای اصلاحگر وضرورت مبرم جامعۀ بشریست .
فرهنگی
در کتب لغت فارسی برای فرهنگ تعاریف مختلف ومتعددی ذکرشده است که در این جا ما به نقل دو تعریف اکتفاء می کنیم
فرهنگ ، واژۀ فارسی ومرکب از دوجزء «فر» به معنای پیش و«هنگ»است که به مفهوم کشیدن وقصد وآهنگ می باشد واز دانایی ،خرد ، فرهیختن اشتقاق یافته است،که در معنای گوناگونی ، مانند دانش ، معرفت ،حرفه وهنر ، ادب و……به کار رفته است ودر اصطلاح ماهیت ، هویت وموجودیت یک ملت را فرهنگ می نامند.
فرهنگ مجموعۀ به هم پیوستۀ از شیوه های تفکر ، احساس وعمل است که کم وبیش مشخص است وتوسط تعداد زیادی از افراد فراگرفته می شود ، بین آنها مشترک است وبه دو شیوۀ عینی ونمادین به کار گرفته می شود تا این اشخاص را به جمعی خاص ومتمایز مبدل سازد.
وبطور خلاصه فرهنگ ، به مجموع خصوصیت های رفتاری و عقیدتی اکتسابی افراد یک جامعه ، گفته می شود . ادیان الهی در ترویج فضایل ، آرمان ها ، آداب مثبت و خصلت های نیکو ، نقش موثری دارد . در جامعه اسلامی فرهنگ الهی خاص حاکم است.
اسلام مجموعه تعالیم آسمانی و وحیانی است ، که منابع متعددی را برای کسب معرفت و رضای تمایلات و نیاز های انسان به رسمیت شناخته است . اسلام طرز تفکر و جهان بینی مخصوص دارد و به مسلمانان جهان بینی خود را می آموزد ، تا عقاید ، اعمال و اخلاق ، سیاست و اقتصاد و رفتار اجتماعی آنان بر اساس آن جهان بینی شناخته شود . اگر فرهنگ عبارت از مجموعه عقاید ، باورها ، الگو ها و راه و رسم زندگی است ، در اسلام تمام عقاید و باورها ، ارزش ها ، آداب و رسوم ، الگو ها ، روش و شیوه های عمل ، از قرآن و سنت گرفته شده است ، دین الهی عامل اصلی و اساسی اصلاح فرهنگ بشر است . یکی از اهداف بزرگ پیام آوران الهی ، هدایت و رهبری بشر به کمالات و تعالی فکری و اخلاقی و فرهنگی است ، بنابراین فرهنگ جامعه اسلامی باید مطابق عقل و فطرت ، منطق و اخلاق قرآنی باشد و یکی از اهداف والای دین مقدس اسلام ، اصلاح فرهنگ جامعه است ، قبل از ظهور اسلام ، اعراب جاهل ، با فرهنگ ،آداب و رسومی زندگی می کردند ، که با اخلاق و فرهنگ انسانی ،فرسنگها فاصله داشت ، دختران خویش را زنده به گور می کردند ، ظلم به زن ، زن ستیزی ، محروم بودن زن از حقوق فردی و اجتماعی و نگاه کردن به زن به عنوان مال ودارائی ، جزء فرهنگ و عنعنات 
اعراب جاهلیت بود ، اسلام عزیز این فرهنگ خلاف عقل و خلاف اخلاق و فطرت و طبیعت انسانی را از بین برد ، و به جای آن فرهنگ سازی کرد ، حقوق زن را برسمیت شناخت و زن را از حقوق مساوی با مرد برخوردار نمود ، اسلام آمد تا خوبی ها را فرراه بشریت قرار دهد ، بنابراین هر فرهنگ و عنعنه و رفتار و کرداری که در تضاد و تقابل با عقل و فطرت ومنطق و اصول و مقررات شرعی باشد از دیدگاه اسلام از اعتبار ساقط بوده ، و باید از فرهنگ و کلتور جامعه اسلامی دور گردد ، اسلام تنها با فرهنگ و عنعناتی موافق است که در طول قوانین و احکام شرعی قرار داشته و تضاد و تقابلی به احکام فقه اسلامی نداشته باشد ،لذا وظیفه اصلاحگران با درایت است که مطابق اصول قرآن و سنت و قواعد کلی فقه اسلامی ، تمام فرهنگ ها و عرف و عادت های را که خلاف شرع مقدس اسلام است ، به روش حکیمانه و اصلاحگرایانه ، از جامعه حذف نموده و بجای آن ها به ترویج قوانین و احکام شرعی بپردازند ، اسلام دین کامل و غنی است و در هر مورد ، قانون و حکمی دارد ، اصلاحگران گرانقدر باید توجه داشته باشند که جامعه ما بیش از هر زمانی نیازمند اصلاحات فرهنگی است ، امروز در خطۀ اسلامی ما باید جلو تهاجمات فرهنگی اغیار و بیگانگان گرفته شده ، ورسم ورسومات خلاف شرعی ، با بکارگیری فرهنگ اسلامی ، اصلاح گردد ،مهر ،نکاح ،عروسی ، مراسم تعزیه و حتی عباداتی ،که آمیخته با فرهنگ بیگانگان شده و با اسلام تضاد دارد ، با دعوت حکیمانه ، اصلاح گردد ، قرآن درین خصوص می فرماید :
 هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ
 خدا کسی است که از میان بیسوادان پیغمبری را برانگیخته است و به سویشان گسیل داشته است ، تا آیات خدا را برای ایشان بخواند ، و آنان را پاک بگرداند
او بدیشان کتاب ( قرآن ) و شریعت ( یزدان ) را می‌آموزد . آنان پیش از آن تاریخ واقعاً در گمراهی آشکاری بودند .

ودر جای دیگری می فرماید:
لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُّبِینٍ
‏یقیناً خداوند بر مؤمنان ( صدر اسلام ) منّت نهاد و تفضّل کرد بدان گاه که در میانشان پیغمبری از جنس خودشان برانگیخت .  ( پیغمبری که ) بر آنان آیات(کتاب خواندنی قرآن و کتاب دیدنی جهان ) او را می خواند ، و ایشان را (از عقائد نادرست و اخلاق زشت) پاکیزه می داشت وبدیشان کتاب (قرآن وبه تبع آن خواندن ونوشتن) وفرازندگی یعنی اسرار سنّت و احکام شریعت) می آموخت، وآنان پیش از آن در گمراهی آشکاری(
(غوطه ور ) بودند
بنابراین یکی از حوزه های مهم و اساسی اصلاحاتی اسلام ، حوزه فرهنگی و فرهنگ سازی است
اجتماعی سیاسی
اصلاحات سیاسی عبارت از بر طرف نمودن فساد سیاسی و اصلاح امور مربوط به سیاست است.
فساد سیاسی عبارت سوء استفاده از قدرت سیاسی می باشد ، مانند رشوت ، اختلاس اموال عمومی ، ضربه زدن به اموال و قدرت عامه و بخطر انداختن منافع اسلامی ، ملی و جغرافیایی کشور ، فساد سیاسی معمولاً عوامل و اسبابی دارد ، که لازم است در مراحل اولیه مبارزه با فساد سیاسی به خشکاندن و استیصال ریشه ها و عوامل آن اقدام شود ، مثلاً از دیدگاه قرآن ، حکومت طاغوت و کفر بعنوان یکی از عوامل فساد به شمار می رود ، این کتاب کامل و جامع ، بیان می کند که طواغیت مردم را از محیط هدایت و نور ، به وادی گمراهی و ضلالت می کشانند .
 و اصلاحات اجتماعی عبارت از بر طرف نمودن فساد و نابسامانی ها و تباهی جامعه ، و ایجاد سلامت و بهبود در آن ، با شیوه های حکیمانه است ، ودر مجموع اصلاحات سیاسی- اجتماعی عبارت از ایجاد دگرگونی در جهت تامین برابری اجتماعی و اقتصادی و سیاسی است .
از منظر قرآن اصلاحات واقعی یک امر ارزشی است ، خداوند ج اقدامات اصلاحی از سوی مصلحان جامعه را ، مانع نزول عذاب می داند قرآن می فرماید:
 فَلَوْلاَ کَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِکُمْ أُوْلُواْ بَقِیَّةٍ یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِی الأَرْضِ إِلاَّ قَلِیلاً مِّمَّنْ أَنجَیْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِیهِ وَکَانُواْ مُجْرِمِینَ
چرا نمی‌بایست که در میان ملّتهای ( گذشته ) پیش از شما فرزانگانی باشند که از فساد در زمین نهی کنند ( تا دیگران را از گرفتار آمدن به عذاب و نابود شدن رهائی بخشند ؟)  مگر مردمان کمی که ( به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر عمل کردند و ) ما نجاتشان دادیم ، و ( امّا در همان حال ) کافرانی می‌زیستند که از خوشگذرانی و تنعّم و تلذّذی پیروی می‌کردند که آنان را مغرور و فاسد کرده بود ، و دائماً گناه می‌ورزیدند ( و هیچ وقت به دعوت پیغمبران و خیرخواهان گوش نمی‌دادند و از فساد و تباهی دست نمی‌کشیدند)
ودر جای دیگری میفرماید:
وَمَا کَانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ
(سنّت و عادت ) پروردگارت چنین نبوده است که شهرها و آبادیها را ستمگرانه ویران کند ، در حالی که ساکنان آنجاها ( متمسّک به حق و ملتزِم به فضائل بوده و ) درصدد اصلاح ( حال خود و دیگران ) برآمده باشند
در اصلاحات سیاسی اجتماعی معمولاً دو روش وجود دارد
یکی عبارت از تغییرات ساختاری و دفعی است ، که در این نگاه تمام ساختار های اجتماعی – سیاسی به شیوه دفعی و بنیادی واژگون شده ونظم نوین حاکم و جابجا می شود ، و دیگری ایجاد تغییرات تدریجی درون ساختی است ، که در مراحل اول به ساخت کلی و نظام کار ندارد ، بلکه از طریق تغییرات برنامه ریزی شده و غیر رادیکال ، سعی می کند تا زمینه تغییرات عمومی اجتماعی و سیاسی را فراهم کند . روش اول با قهر و خشونت و روش دوم با ملایمت و نرمی همراه است.
اسلام برای اصلاح سیاسی و اجتماعی  ، روش ترکیبی ی از انقلاب دفعی و بنیادی با روش ملایم و نرم تدریجی دارد . اسلام در بعضی عرصه ها بر خورد تند و انقلابی را کار آمد دانسته و در بسا موارد از روش تدریجی و آهسته استفاده می نماید . بهترین الگو برای اتخاذ روش اصلاح اجتماعی و سیاسی برای امت مسلمه ، اقتداء به رسول اکرم صلی الله علیه و سلم است ، پیامبر اسلام زمانی که به مدینه منوره هجرت کردند ، آن زمان نام مدینه یثرب بود ، قبل ورود پیامبر مردم یثرب غرق در جاهلیت و رسوم غلط و آیین زشت بت پرستی بودند ، عداوت قبیله وی و خصومت‌ها و قتل بین طوایف مختلف بیداد می کرد ، مردم جاهل آن دیار ، دختران خود را زنده به گور می کردند ، حق و حقوقی برای زنان قایل نبودند ،هر کس به هر تعدادی که می خواست همسر انتخاب می کرد ، پیامبر اسلام در همچو جامعه وارد شد ، و از آن مدینه فاضله ، واز مردم آن معلمین بزرگ بشریت ساخت ، رسول الله صلی الله علیه و سلم ، جهت زدودن گرد و غبار فساد ، کفر و شرک و رسوم غلط و جاهلانه و ایجاد حکومت عدالت و سالم ، برای اولین بار به اصلاح و ساختن افراد اقدام نمود و راز و رمز موفقیت رسول
گرامی اسلام همین اصلاحات فردی بود ، و به تدریج در کنار اصلاحات افراد ، دست به اقدامات متعدد اجتماعی – سیاسی دیگری زدند ، یکی از این اقدامات مهم و فرهنگ ساز ، تعیین مکان و محله فقیر نشین برای اقامت شان بود ، که یکی از اصلاحات اجتماعی – سیاسی سردار کونین به حساب می آید ، این اقدام پیامبر درس نهی از تجمل پرستی ، رفع تبعیض ، ارزش دادن به انسانیت و دوری از محبت مال و ثروت بود ، دعوت به توحید و یکتا پرستی سر لوحه مبارزاتی رسول الله با مفاسد اجتماعی و عقیدتی بود ، تاسیس مساجد و اقامه نماز جمعه و جماعات یکی دیگر از اقدامات خردمندانه و از جمله حرکت های سیاسی – اجتماعی پیام آور الهی به حساب می رفت ، اقامه نماز هاو خصوصاً نماز جمعه ، حس تبعیض بین فقیر و ثروتمند را از بین برد ، پیامبر فهیم اسلام جهت از بین بردن تبعیض نژادی و فخر فروشی قومی ، و بخاطر اینکه بین فقیر و ثروتمند تمایزی وجود نداشته باشد ، خود مبارک نه به شکل سمبولیک ، بلکه بصورت واقعی و مانند یک کارگر ، در بنایی مسجد مدینه منوره ،مشغول به کار بود مانند دیگران سنگ می آورد گل درست می کرد ، مسجد به عنوان پایگاه و محل تجمع مسلمانان و مکانی برای تعلیم و تربیه و مأمنی برای فقراء و مساکین و محلی برای مشورت و تصمیم گیری ، امر مهم و اساسی بود ، که رسول خدا ص اقدام به ایجاد و تاسیس آن در مدینه منوره نمودند ، ایجاد روابط اخوت و برادری بین مسلمین مخصوصاً بین انصار و مهاجران و بین قبایلی که سالیان متمادی عداوت و کینه و قتل و کشتار بین شان بیداد میکرد ، کار ساده و آسانی نبود و یکی از مهمترین دستاوردهای سیاسی -اجتماعی رسول اکرم به شمار می رفت ، تاسیس حکومت اسلامی در مدینه و ایجاد منشور حکومتی ، ایجاد قرار داد ها و ایجاد پیمان با یهود مدینه ، از کار های اساسی سیاسی – اجتماعی رهبر مسلمانان بود ،اصلاح خانواده ها ، بیان تکالیف و حقوق بین زن و شوهر و جلو گیری از زنده بگور کردن دختران و برسمیت شناختن حقوق زن یکی دیگر از دست آورد های اجتماعی پیامبر اکرم بود ، امروزه اگر رسول الله صلی الله علیه و سلم در بین ما نیست ، اما کتاب خدا و سنت آن بزرگوار وجود دارد ، و همیشه شمع فروزانی فرراه بشریت است ، ما می دانیم که فساد سیاسی – اجتماعی از ویژگی هایی قدرت است ، اما باید علماء و اندیشمندان اسلامی که وارثان انبیاء و مصلحان واقعی جامعه هستند ، با پیروی از اقدامات مصلحانه رسول خدا ص جلو مفاسد و نابسامانی های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی را گرفته و اجازه ندهند که بعد از سال ها جهاد و مبارزه و شهادت و آوارگی ، دوباره در کشور فساد ایجاد شود خداوند ج در سوره مبارکه اعراف از فساد در روی زمین بعد از اصلاح آن نهی می کند و حضرت شعیب ع بعنوان پیامبر در همین راستا حرکت کرده و مردم را از فساد بعد از اصلاح باز می دارد خداوند ج می فرماید:
 وَلاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ
و در زمین بعد از اصلاح آن ( توسّط خدا ، یا بر دست انبیاء ) فساد و تباهی مکنید . این کار به سود شما است اگر ( به خدا و به حقیقت ، ) ایمان دارید
وبدین ترتیب یکی از حوزه های مهم اصلاحاتی اسلام حوزۀ سیاسی اجتماعیست
 
مآخذ :
تفسیر نور دکتر مصطفی خرم دل
فرهنگ دکتر معین
 تفسیر معارف القرآن