آرشیف

2021-6-5

علم عبدالقدیر

ناسخ ومنسوخ صیغۀ جراحی قرآن توسط انسان

تحقیقی پیرامون ناسخ ومنسوخ :

 مقدمه : هدف اساسی این تحقیق نجات قرآن از زیر تیغ جراحان وسلاخان است که با نوشتن ده ها کتاب ورساله نسخ را در قرآن با نص کتاب وسنت  واجماع وقیاس ورائی شخصی  ثابت وروا پنداشته تا حدی که آیات محدود از قرآن از شر سلاخی آنها در امان مانده است قدسیت قرآن ایجاب میکند تا بگو ئیم اعتقاد بر آینکه نسخ قرآن به سنت واجماع وقیاس ثابت است از بنیاد غلط است ومهندسی روی این اعتقاد که باعث تحریر وتا لیف ده ها کتاب ناسخ ومنسوخ شده هم بخاطر پیدا کردن رزق وروزی بوده نه حفظ وصیانت قرآن . اینکه در حیات پیامبر اسلام  ص ودر جریان نزول وحی نسخ در قرآن کریم وجود داشته قابل انکار نیست ،آنچه قابل بحث وپژوهش است  اختلاف دانشمندان علوم قرآنی است  بحث نسخ بعد از پیامبر اسلام است که  ایا بعد از رحلت پیامبر اسلام در مورد نسخ،آیات ناسخ ومنسوخ به رأئی واجتهاد پرداختند  برخی آیات را از لحاظ لفظ ومعنی منسوخ دانستند یعنی آیاتی را یافتند که نه حکم آن عملی است ونه لفظ آن در قرآن است.یعنی از هیچ آیۀ ساختند.عدۀ لفظ  یک آیه را منسوخ وحکم را بر حسب روایت وسفارش جزء از قرآن پندا شته اند یعنی از قرآن است ولی در قرآن نیست؟ وبرخی هم بر عکس لفظ یک آیه را ثابت ولی حکم آنرا منسوخ دانسته اند وبرای بیرون رفت ازین بحران  به کشف علم نسخ پرداختند که گویا برخی آیات بوسیله آیه دیگر ویا هم  توسط حدیث واجتهاد نسخ شده.

 در آنعده مسائل واحکام شرعی  که علما اتفاق نظر ندارند بحث، تحقیق وواکاوی وباز نگری جهت یافتن راه صواب وپاسخگوی به نیازهای زمان یک حرکت نیکو ، شایسته و پسندیده است . مسئلۀ نسخ و پژوهش پیرامون ناسخ ومنسوخ نیز در محور همین انگیزه مشروعیت دارد .یکى ازآیات قرآن در سورۀ بقره که ظاهرا بخاطر رفع نگرانی وتشویش حضرت محمد ص نازل شده  به نسخ وازاله آیه از صدر پیامبر اسلام وآوردن بدیل ومثل آنرا بیان داشته به عین تر تیب در آیه دیگر به جابجای وتبدیلی مکان آیات اشاره شده که  نسخ وتبدیل آیات وحکم آنرا یکی از مباحث جدى و اساسى و داراى منزلت خاص در علوم قرآن، تفسیر و اصول فقه قرار داده است. بحث وتحقیق پیرامون ناسخ ومنسوخ  از دیر زمان مورد توجه مجتهدین ودانشمندان معارف اسلامى، بویژه مفسران و فقهاء بوده ومن حیث یک بحث کاملا اختلافی در مورد ناسخ ومنسوخ تعداد آیات منسوخ  واینکه نسخ آیات مربوط  کدام زمان بوده وصلاحیت نسخ ایت از کدام منبع ومرجع است  بسیاری هارا در هالۀ ابهام  فروبرده  واینکه چه کسی صلاحیت اعلان نسخ را دارد وبه چه تعداد آیات قرآن منسوخ شده است ، چراآیات منسوخ تا هنوز در قرآن وجود دارد نفع آن در چیست وسوال های زیاد دیگر که در مورد همه  اختلافات جدی وجود دارد. اختلافات که با عث کمی وکاستی پیکره اکمل وحی الهی شده . بخاطر حفظ قدسیت قرآن ورمز جاودانگی آن بهتراست از جسارت بسیاری ها در مورد کم وکاست کردن قرآن بنام منسوخ  دست انسانها بنام حکم عقل واجتهاد از دامن عصمت قرآن کوتاه گردد والا هرکس در تفسیر وتطبیق دو آیه به ظاهر متعارض به بن بست رسید بدون تامل به معنی ومفهوم آیه نسخ  یکی را ناسخ ودیگری را منسخ معرفی میکنند که خود تصرفی غیر مجاز در آیات قر آن است.در نبشته تحقیقی ذیل به این مسئله تمرکز میشود که  صلاحیت نسخ از آن خداوند ج ونسخ آیات در لوح صدر وخاطرۀ پیامبر بزرگوار اسلام صورت گرفته که نمونه های معدود آن در قرآن شریف نیز تذکر رفته که در بحث زیر بطور مفصل به آن اشاره میشود.نخست می پردازیم به توضیح معنی ومفهوم نسخ.

مبحث اول تعریف نسخ:

معناي لغوي نسخ
نسخ در كتب لغت چندين معنا برايش ذكر شده است از جمله:
1. نوشتن چيزي از روي نوشته ديگر، كه اشتقاق‌هاي آن استنتاخ و انتساخ است؛
2. به معناي نقل و تغيير هم آمده است مثل: «تناسخ المواريث و الدهور» ثروت‌ها و زمان‌ها متغير گشته است؛
3. به معناي ازاله و از بين بردن نيز آمده است مثل: نسخت الشمس الظل، خورشيد سايه را از بين برد .[4]واین معنی سوم به هدف ما نزدیکتر است چون ما میخواهیم نسخ ویا زائل شدن برخی آیات را لفظا وحکما به نقد وبر رسی بگیریم.
معناي اصطلاحي نسخ
عبارت است از « رفع حکم سابق ، که بر حسب ظاهر اقتضای دوام داشته و تشریع حکم لاحق ، به گونه ای که جایگزین آن گردد و امکان جمع میان هر دو نباشد.

اقسام نسخ:

اقسام نسخ

مفسران و دانشمندان اسلامی معتقدند که نسخ در قرآن به سه نوع قابل تصور می‌باشد که به ترتیب زیر است:

  • نسخ در تلاوت: یعنی آیاتی از قرآن در قرآن وجود ندارد و خوانده نمی‌شود اما به دستورات و احکام این آیِات باید عمل نمود که این نوع نسخ در قرآن وجود ندارد چون لازمه چنین نسخی، تائید تحریف قرآن می‌باشد لذا اعتقاد به نسخ این چنینی  با قدسیت ورمز جاودانگی ومصئونیت قرآن در تضاد است که در جایش به بحث گرفته میشود.
  • نسخ در تلاوت و حکم: عده‌ ای بر این باور اند که  آیاتی در قرآن وجود دارد که هم حکم آنها و هم تلاوت آنها نسخ شده، به همین دلیل  در قرآن وجود ندارد. که این چنین نسخی نیز در قرآن وجود ندارد چون همانطور که گفتیم لازمه چنینی نسخی، تحریف قرآن است  چون قرآن همان لفظ ومعنی است که در قرآن آمده لذا علاوه کردن آیه دیگر به قرآن جسارت نا درست است.
  • نسخ در حکم نه در تلاوت: یعنی آیه‌ای از آیات قرآن، حکمش توسط آیه‌ای دیگر ی نسخ شده  و دیگر به انجام دادن  حکم آن آیه موظف نباشیم  درین مورد اختلاف علملء زیاد است.هر چند در اصل ناسخ و منسوخ بین دانشمندان اسلامی هیچ اختلافی نیست. اما در اینکه آیات منسوخ و ناسخ چند تا است یا به چه کیفیتی است بین دانشمندان اختلاف عقیده وجود دارد ولی معقولترین نظریه از اهل سنت به نظر می آید نظر سیوطی است که می گوید آیات از باب عام و خاص یا از باب مطلق و عقیده هست که آنها نیز موضوع نسخ نیستند..یعنی یک ایه آیه دیگر را تفسیر کرده نه اینکه حکم آنرا نفی کرده باشد.

چه تعداد آیه های قرآن نسخ شده اند؟

طوری که  در مورد انواع واقسام نسخ  تذکر رفت دانشمندان علوم قرآنى در باره تعداد آيات منسوخ ، اختلاف نظر دارند . برخى معتقدند تعداد آياتى كه نسخ شده فراوان است ، برخى بر اين باورند كه تعداد آنها فراوان نيست ، و برخى مى گويند اصولاً نسخ به مفهومى كه در اصطلاح متأخران مطرح است در قرآن وجود ندارد .

بررسى آنچه در اين باره گفته شده نشان مى دهد كه اختلاف نظر در باره تعداد آيات منسوخ يا وجود و عدم آن ، ناشى از اختلاف نظر در تعريف نسخ است ؛ بدين معنی كه اگر نسخ را به معناى تنافى و تنافر دو آيه تعريف كنيم – چنان كه در اصطلاح متأخرین نیز اینگونه  تعريف شده – بايد گفت اصولاً نسخ در قرآن وجود ندارد. اگر تعریف نسخ را بگونه تخصیص وتقیید  وتفسیر یک ایه مجمل بدا نیم  درین صورت  نسخ در قرآن فراوان است که بر حسب رائی ونظر هر مفسر مفهومی ویا حکمی نسخ شده است.بنا بر اين  هر چه تعريف نسخ محدودتر شود  تعداد آيات منسوخ كاهش مى يابد تا آن جا كه برخى گفته اند نسخى در قرآن وجود ندارد که منی نویسنده این فشرده نیز به این باورم که معنی اش ازاله ونا بودی یک حکم وآوردن حکم جدید باشد اصلا با کمال وقدسیت قرآن ساز گاری ندارد.

تعداد آيا ت منسوخ به عقيده ابن جوزى ۲۴۷ ، از منظر ابن حزم ۲۱۴ ، به باور ابن سلامه ۲۱۴ ، از نگاه نحاس ۱۳۴ و به گفته سيوطى ۲۰ آيه است .البته عدۀ از علمای شیعه وسنی به این باور اند که  نسخ چند آیه که در دو ویا سه مورد  در قرآن با آیات صریح صورت گرفته نه بیشتر از آن.

چرا کاوش جدید.

بدون تردید  درمورد ناسخ ومنسوخ بطور گسترده بحث وتحقیق صورت گرفته و بیش از صد ها مقالۀ تحقیقی وکتب درین  زمینه وجود دارد پس چرا ما درین عصر پر آشوب  به کنکاش و واکاوی مجدد پرداخته ایم ؟ باید به دانشمندان وعلمای دین که درین راستا تحقیق  وقلم فر سائی کرده اند احترام گذاشت.  چون آنها ئیکه از چندین قرن بدینسو  با نوشتن تفاسیر و پژوهش های علمی  با استناد به روایات واجتهاد فراوان حق این مبحث را ادا کرده اند مارا از کنجاوی بیشتر درین راستا  بی نیاز ساخته اند. هر چند پرسش خیلی عالیست اما  باید گفت اگر تحقیق مجاز باشد باید مطابق سازها راز ها وگزاره های زمان صورت گیرد .وقتی این همه تحقیق را باز نگری شود میبینی آنقدر کوره راه های ازین جاده بزرگ جدا شده که اگر بر نگردی ودوباره بر سر جاده استاد نشوی  به منزل مقصود نمیرسی  موضوع دیگر اینکه وقتی دانشمندان واهل تحقیق در مورد یک مسئله ویا حکم شرعی مانند نسخ  طور گسترده دچار اختلاف میشوند حتی در تعریف وتعداد  یک حکم شرعی دچار اختلاف میگردند باید با  وا کاوی وپژوهش دلسوزانه راز اختلاف وپیامد های آنرا بر ملا ساخت.گاهی این تردید وجود دارد که مجتهدین ومفسیرن بخواست واراده حکام وخلفاء تمکین کرده اند وفتوی را طبق آرزو وخواست ایشان انجام داده که ریشه بسیاری از اختلافها به اینگونه اجتهاد ها وفتوی ها بر میگردد..

تثبیت ناسخ ومنسوخ از جانب انسانها  تفسیریا تحریف؟:

تثبیت ناسخ ومنسوخ  در قر آن به اساس رائی واجتهاد ازحیطۀ صلاحیت انسانها خارج است، چون بربنیاد ار شاد الهی تثبیت ناسخ ومنسوخ ویا حذف یک حکم شرعی وجا یگزین ساختن حکم  جدید ویا بدل کردن الفاظ بجای یکدیگر به اساس علم ، مصلحت وارادۀ بیکران ولایزال الهی صورت میگیرد نه مصلحت انسانها. از آن‌جا  ئیکه پیامبر اسلام(ص) آخرین پیامبر و اسلام آخرین و کامل‌ترین دین الهی وقرآن آخرین کتاب منزل  اوست  وبعد از پیامبر اسلام(ص)، پیامبر دیگری فرستاده نشده و اسلام دین خاتم است. خاتمیت  بخودی خود دلیل جامعیت و جاودانگی قرآن کریم است. که در آخرین ایه منزل قرآن (الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا) بیان شده است. طوری که از مفهوم ومعنی  صریح آیه نسخ معلوم میشود نسخ وازاله لفظ وحکم آیه های قرآن  از صدر وسینه پیامبر اسلام از صلاحیت های خاص خداوند ج است که توسط وحی صورت میگرفته وهیچ انسان بشمول پیامبر ص صلاحیت دست گذا شتن بالای آیات قرآن را من حیث ناسخ  ندارد. چون خداوند ج در آخرین آیه منزل قرآن فرمود امروز دین را بر شما کامل ونعمت خودرا بر شما تمام کرده ام .وهم مفهوم ایه(لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ «فصلت42»

هيچ گونه باطلى از پيش رو و از پشت سر در آن راه ندارد، (اين قرآن) از طرف خداوند فرزانه و ستوده نازل شده است.از مفهوم  را میرساند که انسانها حق دستکاری وکم وزیاد کردن در لفظ وحکم قرآن را من حیث ناسخ ومنسوخ ندارند در حالیکه بسیاری از محققین به اساس فکر واجتهاد خود برخی ایات قر آن را ناسخ وبرخی را منسوخ تثبیت کرده اند که تعداد شان از صد ها ایه تجاوز میکند واین وضعیت باعث وجود یک بحران دردامن عصمت  قرآن میشود.

 

عدم جواز نسخ با اجتهاد واجماع:

بر خلاف رائی برخی مجتهدین آیات قرآن  به وسیله  احادیث ،اجتهاد واجماع نسخ پذیر نیست ، نسخ وتبدیل آیات قرآن از صلاحیت های خاص  ذات پروردگار بوده جزء او کسی دیگری را درین میدان مجال حکم نیست . آیه نسخ در سورۀ بقره مؤید این واقعیت است که مسئله نسخ وازاله آیات منزل در زمان ادامه وحی اتفاق افتاده وبرخی آیات بر حسب مصلحت وحکمت الهی در همان زمان از سینه پیامبر اسلام ص نسخ شده وآیات ناسخ جای آنرا گرفته  که جزء چند آیه معدود که جا بجا ئی حکم شان صریح در قؤآن ذکر شده دیگر آیه بنام منسوخ در قرآن وجود ندارد و متلو وقابل تلاوت هم نیست چون نسخ شده است.

 

دلیل اول صراحت ودلالت نص:  خداوند در آیت نسخ  بطور صریح صلاحیت نسخ وازاله لفظ وحکم آیات را بخود نسبت داده وبه هیچ کسی دیگری تفویض صلاحیت نکرده است .یعنی لفظ ومعنی آیات توسط خداوند ج نسخ گردیده  نه پیامبر ص ونه هم اجماع واجتهاد. توجه نما ئید به مفهوم آیه نسخ.مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ 106 بقره

ترجمه: هر چه از آیات قرآن را نسخ کنیم یا حکم آن را از خاطرها زائل (و متروک سازیم) بهتر از آن یا مانند آن را بیاوریم آیا نمی‌دانی که خدا بر هر چیز قادر است؟

توضیح مفهوم  آیه : اگربه ظرافت های ترجمه آیه دقت کنیم به این نکته میرسیم که خداوند ج فرموده آنچه را ما نسخ میکنیم  یعنی من و نسخ از صلاحیت های ماست که برخی آیات را از سینه تو حذف کنیم ویا از خاطرت به فراموشی میسپاریم سپس بهترویا مثل آن را به خاطر آزمایش بندگان میآوریم آیا نمیدانی خدا بر هر چیزی تواناست، یعنی امر نسخ وآوردن بدیل  از صلاحیت خاصه خدای قدیر وتواناست آنهم از نزد پیامبر ص که با رحلت پیامبر مسئله نسخ منتفی میشود. روشنتر بنویسم نسخ تا زمان نزول وحی بوده که از طرف خداوند صورت گرفته وآیات منسوخ کاملا به فراموشی سپرده شده جزء چند نمونه آن که بصورت روشن گفته شده اول این بود وحالا حکم این است . پس منطقی نیست کسانی بعد از وفات پیامبر ص دست به جراحی قرآن بزند برخی آیات را توسط برخی دیگری منسوخ اعلان کند.اینکه ما  دو آیه را ظاهر در تعارض ببینیم وحکم به نسخ کنیم باید موقعیت خودرا در یا بیم  چون محل نسخ اوامر ونواحی یا باید ها ونباید های ودر لفظ شرع احکام اسلام است وما در طول زمان به موقعیت های خیلی متفاوت ومختلف قرار میگیریم مثلا برخی آیات متوجه حاکمان مسلمان است وبرخی متوجه عام مسلمانان به همین تر تیب شرائط زمانی ومکانی مفاهم آیات را متعارض میسازد که به هیچصورت به معنی تقابل وتعارض نیست.

نسخ وتبدیل مکان

آنعده آیات که نسخ شده ویا جای حکم تبدیل شده در قرآن شریف بطور واضح وروشن بیان شده که نیازی به تفسیر توسط  حدیث ویا هم اجتهاد واجماع ندارد که به چند نمونه که نهایت معدود است اشاره میکنیم. وخداوند ج در قرآن شریف در م.رد تبیلی یک آیه بجای آیه دیگر چنین میفر ماید.

وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ ۙ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ 101 نحل

نمونه یا مثال نسخ وتبدیل  احکام در قرآن:

(يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتالِ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ «65»

اى پيامبر! مؤمنان را بر پيكار (با كفّار) تشويق كن، اگر بيست نفر از شما پايدار باشند، بر دويست نفر پيروز مى‌شوند واگر از شما صد نفر (مقاوم) باشند، بر هزار نفر از كافران غلبه مى‌يابند، زيرا آنان گروهى هستند كه (آثار ايمان را) نمى‌فهمند..

به تعقیب این آیه به ملاحظه شرائط مسلمانان میفر ماید. : {الآن خفف الله عنكم وعلم أن فيكم ضعفا فإن يكن منكم مائة صابرة يغلبوا مائتين وإن يكن منكم ألف يغلبوا ألفين بإذن الله والله مع الصابرين} (الأنفال:66).

ویا هم این آیه : أحل لكم ليلة الصيام الرفث إلى نسائكم هن لباس لكم وأنتم لباس لهن علم الله إنكم كنتم تختانون أنفسكم فتاب عليكم وعفا عنكم فالآن باشروهن وابتغوا ما كتب الله لكم وكلوا واشربوا حتى يتبين لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر ثم أتموا الصيام إلى الليل﴾(71)، در متن آیه حکم ما قبل توسط قسمت آخر منسوخ شده.

در حقیقت اینجا نسخ صورت نگرفته چون محل نسخ اوامر ونواحی است اما این دو آیه به توضیح کیفیت مقاومت در شرائط مختلف اشاره دارد و اینجا بطور روشن شرائط تغییر کرده که آیات به هم ارتباط دارد باز هم اگر گروهی کمی از مسلمانان در برابر تعداد زیاد از دشمن بجنگند اشکالی ندارد.به هر اندازه که انگیزه زیاد باشد  روحیه مقابله ، شهادمت وجسارت افزایش میابد

.به همین تر تیب حکم تحویل قبله از مسجد اقصی بسوی مسجد الحرام ویا مسئله حرمت شراب. وه در سه مرحله قابل دقت است.

مرحله اول شراب با ایمانداری منافات نداشته بلکه در حالت نماز ممنوع بوده  دقت کنید به مفهوم آیه  (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَىٰ حَتَّىٰ تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ.نساء 43ترجمه :ای اهل ایمان، هرگز در حال مستی به نماز نیایید تا بدانید چه می‌گویید (و چه می‌کنید) یعنی ایمانداران مست بوده اند از ممنوعیت شرب چیزی نگفته تنها مسجد ر فتن را در حالت مستی ممنوع قرار داده.

مرحله دوم درین مرحله در شراب فایده هست اما ضرر آن دوچند است وگناه آن زیاد: يسألونك عن الخمر والميسر قل فيهما إثم كبير ومنافع للناس} (البقرة:219)

ای پیغمبر) از تو از حکم شراب و قمار می‌پرسند، بگو: در این دو کار گناه بزرگی است و سودهایی برای مردم، ولی زیان گناه آن دو بیش از منفعت آنهاست. درین آیه هم شراب بطور قطع ممنوع نشده فقط مقایسه بین سود وزیان آن بیان شده.

در مرحله سوم : درین مرحله که طبعا به موقعیت مسلمانان ارتباط دارد شراب وقمار رجس ،نجس وعمل شیطان گفته شده  واینکه جدا اجتناب ورزید {إنما الخمر والميسر والأنصاب والأزلام رجس من عمل الشيطان فاجتنبوه} (المائدة:90) وهذا النوع من النسخ جائز بالاتفاق… هر چند علماء گفته اند نسخ آیه به آیه بصورت صریح جایز وواقع است ولی اگر دقت شود  در آیات تقابل جدی به ملاحظه نمی رشد لذا به نسخ هم به نسخ نیازی نیست چون این سه حالت به شرائط زندگی انسانها یا مسلمانها مربوط است  که در امر دعوت ویا امر معروف ونهی منکر باید موقعیت شناس باشند با آنکه یک مسلمان به حرمت قطعی شراب وقمار باور دارد  اما در امر معروف ونهی منکر بر حسب رعایت اصل  حکمت وموعظه حسنه  مراحل  وموقعیت هارارا در نظر بگیرد در شرائط نا ملایم  برای مسلمان  میگوید  اگر شراب بنوشید نمیدانید در نماز چه میگویئید ویا اینکه شاید در شراب فایده ای باشد اما نقص وضرر آن دو چندان است  اما وقتیکه همه امکا نات در دست آن باشد وحاکم ملک است باید بطور قطع حرمت را اعلان کند.ودیگران را هم از شراب وقمار منع کند.

نمونه نسخ حدیث بوسیله شخص پیامبر ص که بصورت روشن  بیان شده  این است (كنت نهيتكم عن زيارة القبور ألا فزروها) رواه مسلم)..شمارا از زیارت قبور نهی کرده بودم ولی حالا به ملاحظه شرائط واوضاع اجازه دارید که زیارت کنید.لذا همانطوری که صلاحیت نسخ برخی آیات از صلاحیت های خاص  خداوند ج است صلاحیت نسخ احادیث هم از صلاحیت پیامبر ص بوده کسی حق ندارد بحکم اجتهاد احادیث را منسوخ اعلان کند.همانطور که اجتهاد مجتهد باعث نسخ آیه نمیشود عقل اجماع هم صلاحیت نسخ قرآن  وحدیث را ندارد.
تفاوت وتقابل احکام دو ویا چندین آیه پاسخگوی تفاوت شرائط وموقعیت انسانهاست.

از آنجا ئیکه قرآن مجید به شهادت خود ش کتابی زمانه ها  بوده اختصاص به زمان و مکان یا مردم خاص ندارد بلکه آیات آن در هر زمان و هر عصر پاسخ‌گوی نیازها ی جوامع بشری چون مشعلی فروزان  بر فراز راه بشریت میدرخشد . نزول تدریجی  قرآن و تفسیر های مکرر آن نیز بیانگر این حقیقت است که قرآن در هر عصر و زمانی، باب از معارف جدیدی به روی بشر گشوده و پرسش‌ها و نیازهای ثابت و متغیر بشر را پاسخ داده است. در برخی موارد شاید مفهوم دو آیه ویا چندین آیه قرآن ظاهرا معارض یکدیگر باشد که در حقیقت پاسخگوئی تعارض .یا نا همگونی شرائط زمانه ها وشرائط زندگی بشر است.از آنجا ئیکه بنیاد دین بر آسانی وسهولت است احکام دین هم در هر شرائط یکسان قابل تطبیق نیست.در مقطع از شرائط زندگی ما مکلف بر حکم (فاتقوا الله حق تقاته) هستیم وبرخی از شرائط مکلف به حکم ایه ( فاتقوا الله ما استطعتم) هستیم  یعنی گاهی صد در درصد وگاهی بر حسب استطاعت.

اینکه عدۀ با ملاحظه ومشا هدۀ این تفاوتها ادعا کنند که قرآن بارها آیات خود را نفی و تعدیل کرده درست نیست زیرا ما معتقدیم که هیچ‌ آیه از آیات قرآن آیه دیگر را نفی نکرده است وهیچ‌گونه تناقضی  در آن راه ندارد  شاید منظور پرسشگر وجود نسخ در قرآن باشد، ولی باید توجه داشت که نسخ برخی از احکام به معنای نفی و تعدیل نیست؛ زیرا نسخ  منظور وهدفش این است که از همان اول آن حکم موقتی بود و زمانی که وقت آن به پایان رسید وشرائط تغییر کرد ازسینه پیامبر اسلام ص نسخ وزائل و حکم دیگری بجای آن آمده که در نسخه نوشته ودر قرآن مو جود است . لذا اگر گاهی دو آیه از لحاظ حکم ظاهرا مقابل یکدیگر قرار میگیرند معنی اش این نیست که بدون دقت وتدبر یکی را نا سخ ودیگری را منسوخ اعلان کنیم بلکه مفهوم این آیات به شرائط وحالت های مختلف زندگی انسانها بستگی دارد وهر آیه محل تطبیق خودرا دارد.

پیامبراسلام حضرت محمد ص هیچ آیه  قرآن را منسوخ نگفت

نسخ وتبدیل حکم آیات قرآن مربوط به زمان وحی بوده که از طرف خداوند ج صورت گرفته  بعد از رحلت پیامبر اسلام هیچکس از طریق اجتهاد واجماع صلاحیت نسخ آیات را ندارد چون اجماع بعد از رحلت پیامبر اسلام صورت میگیرد وهیچکس حق  دست زدن به ساحت قرآن را ندارد که یک ایه را بنام منسوخ بر دارد وآیه دیگری بنام ناسخ بجای آن بگذارد. حتی  پیامبر ص هیچ آیه را از جا نب خود منسوخ نگفت چون او این پیام الهی را گرفته بود که . وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ»؛[1] و کلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حدّ تمام رسید هیچ کس نمی‌تواند کلمات او را دگرگون سازد و او شنونده دانا است. برای اثبات این ادعا برخی آیات قر آنکریم را با ترجمه آن درینجا نقل میکنیم.
آیه اول (و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی) تر جمه: پیامبر هر گز به دلخواه خود سخن نمی گوید و بر زبانش جاری نمی شود، مگر آنچه خداوند به او وحی کرده است. خداوند در این آیه صریحاً اعلام می‌فرماید که آنچه بر زبان پیامبر جاری می‌شود، جز وحی چیز دیگری نیست.
آیه دوم (و اتبع ما یوحی الیک من ربک ان الله کان بما تعملون خبیر؛)
‌ای پیامبر! پیروی کن آنچه را که از ناحیه پروردگارت به سوی تو وحی شده است. همانا خداوند به آنچه انجام می‌دهی، آگاه است

آیه سوم: و اذا تتلی علیهم آیاتنا بینات قال الذین لا یرجون لقائنا ائت بقرآن غیر هذا او بدله قل ما یکون لی ان ابدله من تلقاء نفسی ان اتبع الا ما یوحی الی؛
زمانی که آیات روشن ما برای ایشان تلاوت می‌شود، آنانی که انتظار ملاقات ما را ندارد، می‌گویند قرآنی جز این قرآن بیاور یا همین را به مطالب دیگر تبدیل کن. بگو (ای پیامبر!) من هرگز چنین حقی را ندارم که به دلخواه خویش مطالب قرآن را تبدیل کنم. همانا پیروی نخواهم کرد، مگر آنچه بر من وحی شده باشد.

آیه چهارم: (قل لا اقول لکم عندی خزائن الله و لا اعلم الغیب و لا اقول لکم انی ملک ان اتبع الا ما یوحی الیّ؛)
بگو به شما نمی گویم که خزائن خدا نزد من است و علم غیب هم نمی دانم و نمی گویم که فرشته‌ای هستم. تنها از چیزی پیروی می‌کنم که بر من نازل شده است.
آیه پنجم
قل انما اتبع ما یوحی الی من ربی.
بگو:من پیرو همان چیزی هستم که از پروردگارم به من وحی می‌شود.
آیه ششم .و لو تقول علینا بعض الاقاویل لاخذنا منه بالیمین و لقطعنا منه الوتین؛
اگر محمد سخنانی بی اساس و دروغ به ما نسبت می‌داد، ما او را به قهر و انتقام می‌گرفتیم و رگ و تینش را قطع می‌کردیم.
آیه هفتم (و ما اختلفتم فیه من شیء فحکمه الی الله؛[

هر چیزی که مورد اختلاف شما قرار گرفت، حکم آن با خداست (و باید از ناحیه او مشخص شود).

آیه هشتم ( انا انزلنا الیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس بما اراک الله و لتکن للخائنین خصیماً؛
ما به سوی تو کتاب را به حق فرو فرستادیم، تا بین مردم حکم کنی به آنچه خداوند تو را نمایانده است و باید تو با خائنان، دشمن باشی.
آ یه نهم .قل لا أجد فیما أوحی إلی محرماً علی طاعم یطعمه إلا أن یکون میتةً أو دما مسفوحا أو لحم خنزیر فإنه رجس أو فسقا أهل لغیر الله به؛
در میان آنچه بر من وحی شده چیزی نمی یابم که خوردن آن حرام باشد، جز مردار یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است یا حیوانی که در کشتن آن مرتکب نافرمانی شوند و جز با گفتن نام الله ذبحش کنند
آیه دهم (ان الحکم الا لله؛ ) نیست هیچ حکم و فرمانی، مگر برای خداوند.
وآیات دیگز:ألا له الحکم و هو أسرع الحاسبین :همانا حکم از آن خداست و او سریع ترین حسابرسان است..

الحمد لله فی الأولی و الأخره و له الحکم و إلیه ترجعون  وهم آیه لیس لک من الأمر شیء…ألا له الخلق و الأمر تبارک الله رب العالمین.
از مجموع آیات مذکور این نتیجه حاصل می‌آید که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله حق تشریع از راه تفکر و نظر شخصی نداشت، بلکه مأموریت داشت که تنها کلام وحی را ابلاغ کند وهیچ آیه را به اساس حکم ودستور خود منسوخ نمیکرد وهر گز این صلاحیت را بخود نمیداد اما علماء ومجتهدین صد سال بعد بجای اینکه تناقض مفهوم آیات را به شرائط زمانی مختلف ربط دهند تعداد از آیات  قرآن را توسط آیات دیگر قرآن وتعداد را توسط مفاهم حدیث وتعداد آیات را بر مبنائی اجتهاد از حیث لفظ ومعنی منسوخ اعلان کرده اند که در حقیقت مفهومی جزء جراحی قرآن  ندارد. مثلا دو ایه ذیل را بنام ناسخ ومنسوخ معرفی کرده اند.اگر درین مورد حدیث صریح موجود باشد میشود  میتوان آنرا ترجمه وحی الهی دانست واما اگر تفسیر بر حسب درایت چنین صورت گرفته باشد  هرکس به ترجمه عربی ومفهوم ناسخ ومنسوخ وحکمت ومصلحت آن آشنائی دارد بگونه که میداند تفسیر میکند.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ﴾ وهي منسوخه بالآية ﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ﴾

از نظر مفسرین آیه دوم ناسخ آیه اول است ، اما وقتی دقت کنیم وجود شرائط مختلف زندگی حکم میکند تا به حکم  هر دو آیه مطابق به شرائط  عمل کنیم که در زندگی ما تجربه وتکرار میشود مثلا تقوی شایسته وزیبنده شأن بندگی  زما نی تقاضا میشود که همه شرائط بندگی وتقوی آماده باشد وهیچنوع مانع ومشکلی در سر راه تقوی وجود نداشته باشد اگر شرائط بگونه باشد که انسان به حرج می افتد درانصورت تقوی بحد استطاعت است  اینجا چه نیازی است که  که بحکم اجتهاد وعقل آیات قر آن با تعطیل وکنار بگذاریم.

اگر بشر صلاحیت تشخیص وتثبیت نسخ را داشته باشند چه اتفاق خواهد افتاد.؟

اگر صلاحیت تثبیت وتشخیص ناسخ ومنسوخ بر حسب رأئی واجتهاد علماء ومجتهدین  باشد درانصورت کس که رفع تناقض مفاهم ویا تطبیق مفهوم آیه به بن بست رسید  متناسب به سطح دانش وسلیقه وذوق  خویش آیات را که دارائی حکم ومفهوم متفاوت اند ناسخ ومنسوخ معرفی میکنند که  برای قرآن چیزی باقی نخواهد ماند. مثلا عدۀ در مورد  نحوۀ تعامل با غیر مسلمانان  بر حسب اجتهاد 124 آیه قرآن را بوسیله آیه پنج سوره توبه منسوخ می پندارندبه همین تر تیب  آیات که  درعرصه های دیگر حیات سیاسی واجتماعی مسلمانان را مورد بر رسی قرار داده. مثلا آیات  تعامل واحترام به أهل کتاب از جمله این آیه (إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ)  وده ها آیه مشابه که گویا با آیه (وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ (85) آل عمران منسوخ شده.

در ذیل توجه شمارا به آیات جلب میکنم که بر حسب رائی واجتهاد برخی مجتهدین بوسیله آیه سیف یا آیه پنجم سورۀ توبه منسوخ شده که تعداد شان به 124 ایه میرسد.

أولاً : سورة البقرة .

تقریبا سی آیه در سوره بقره منسوخ  اعلان کردند مثلا

اول  : الآية  62 { ان الذين آمنوا والذين هادوا والنصارى والصابئين ومن آمن بالله واليوم الآخر وعمل صالحا فلهم أجرهم  عند ربهم ولا خوف عليهم ولا هم يحزنون} .

نسختها  آية سورة ال عمران 84{ ومن يبتغ غير الإسلام دينا فلن يقبل منه وهو في الآخرة من الخاسرين } العمران 84. راجع الناسخ والمنسوخ  للنيسابوري  ص 35. وهذا ما اجمع عليه علماء المسلمين لان الله لن يقبل بديلا عن الإسلام ( ان الدين عند الله الإسلام) .

الآية الثانية : البقرة 109.(ود كثير من اهل الكتاب لو يردونكم من بعد إيمانكم كفارا حسدا من عند أنفسهم من بعد ما تبين لهم الحق فاعفوا واصفحوا حتى يأتي الله بأمره ) البقرة 109.

نسختها آية سورة التوبة 29. قال النيسابوري ” نسخ ما فيها من عفو وصفح قوله ( وقاتلوا الذين لا يؤمنون بالله ولا باليوم الآخر ولا يحرمون ما حرم الله ورسوله  إلى قوله حتى يعطوا الجزية. راجع الناسخ والمنسوخ  للنيسابوري  ص 37-42.

الآية الثالثة بقرة 139:(ولنا أعمالنا ولكم أعمالكم ) بقرة 139.

نسختها اي لغتها آية سورة التوبة 5 والمعروفة بآية السيف (فإذا انسلخ الأشهر الحرام اقتلوا المشركين حيث وجدتموهم ، إلى أخر الآية. راجع الناسخ والمنسوخ  للنيسابوري  ص44-45.

الآية الرابعة بقرة 190:(وقاتلوا في سبيل الله الذين يقاتلونكم ولا تعتدي ان الله لا يحب المعتدين ) بقرة 190.

نسختها آية سورة التوبة 36 ( وقاتلوا المشركين كافة كما يقاتلونكم كافة)  وبقوله (اقتلوا المشركين حيث وجدتموهم .

اوآية الخامسة  بقرة 256 :(لا إكراه في الدين ). أنها الآية السابعة والعشرون بحسب تسلسل المنسوخ في آيات سورة البقرة والبالغة ثلاثين آية. جميعها محكم غير أولها نسخها الله تعالى بآية السيف.

2- سورة ال عمران 20.{ فان حاجوك فقل أسلمت وجهي لله ومن اتبعن  وقل للذين أوتوا الكتاب والاميين ااسلمتم فان اسلموا فقد اهتدوا  – إلى هنا هذه الآية محكمة – والمنسوخ منها قوله: وان تولوا فإنما عليك البلاغ  والله بصير بالعباد}. نسختها آية السيف التوبة 5. راجع الناسخ والمنسوخ للنيسابوري  ص 102 -103.

3- سورة النساء 62.

مدنية تحتوي من المنسوخ على أربع وعشرين آية يهمنا منها الآية الرابعة عشرة: 62 { أولئك الذين يعلم الله ما في قلوبهم فاعرض عنهم وعظهم }.يقول النيسابوري في الناسخ والمنسوخ  كان هذا في بدء الإسلام ثم صار الوعظ والأعراض منسوخاً بآية السيف توبة 5. راجع الناسخ والمنسوخ للنيسابوري  ص 135.

4- سورة المائدة 13.

مدنية الا آية منها نزلت بمكة ، تحتوي من المنسوخ على تسع آيات  منها الآية الثانية 13{فاعف عنهم واصفح ان الله يحب المحسنين}.قال النيسابوري ” نزلت في اليهود ثم نسخ العفو والصفح بقوله : وقاتلوا الذين لا يؤمنون بالله ولا باليوم الأخر ولا يحرمون ما حرم الله ورسوله ولا يدينون دين الحق من الذين أوتوا الكتاب حتى يعطوا الجزية عن يد وهم صاغرون. راجع الناسخ والمنسوخ للنيسابوري  ص 150 .

الآية الخامسة المائدة 99. ما على الرسول الا البلاغ  نسخ ذلك باية السيف توبة 5. راجع الناسخ والمنسوخ للنيسابوري  ص 152.

5- سورة الأنعام 107.هي سورة مكية الا تسع آيات منها نزلت في المدينة.

تحوي من المنسوخ على خمسة عشر آية يعنينا منها الآية الثامنة: { وما جعلناك عليهم حفيظاً }الأنعام  107. نسخت بآية السيف. راجع المصدر السابق ص 165.

6- سورة الأنفال 61.  مدنية الا آيتان نزلتا في مكة.فيها من المنسوخ ستة آيات  منها الآية الثالثة

{ وان جنحوا  للسلم  فاجنح لها} أنفال 61نسختها آية سورة التوبة 29 : وقاتلوا الذين لا يؤمنون بالله ولا باليوم الأخر ولا يحرمون ما حرم الله ورسوله ولا يدينون دين الحق من الذين أوتوا الكتاب حتى يعطوا الجزية عن يد وهم صاغرون . راجع المصدر السابق ص 176-177.

6– سورة التوبة 5 مدنية وهي أخر ما انزل من القران .

تحتوي على إحدى عشرة آية منسوخة يهمنا منها : الثالثة والشهيرة بآية السيف { ‏فَإِذَا انسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوْا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَِحيمٌ ‏} توبة 5.

قال النيسابوري : هي الآية الناسخة  ، نسخت من القران مائة آية وأربعا وعشرين آية . راجع المصدر السابق 284. نسخت الكل بقوله: اقتلوا المشركين حيث وجدتموهم .

وقال الامام ابو القاسم بن سلامة : (اقتلوا المشركين حيث وجدتموهم) الآية الثالثة وهي ناسخة ،ولكن نسخت من القران مائة وأربع عشرين آية ثم صار آخرها ناسخ لأولها، وهي قوله ( فان تابوا أقاموا الصلاة وآتوا الزكاة فخلوا سبيلهم)..

7- سوره توبه :الا الذين عاهدتم عند المسجد الحرام فما استقاموا لكم فاستقيموا لهم ان الله يحب المتقين } توبة 7. نسخت هذه الآية بقوله : واقتلوا المشركين حيث وجدتموهم . توبة 5. راجع الناسخ والمنسوخ النيسابوري ص 184-185.

سورة يونس  109مكية الا آيتين أو ثلاث، تحتوي من المنسوخ على ثماني آيات يعنينا منها الآية الثامنة { واصبر حتى يحكم الله بيننا}يونس 109.

نسختها آية السيف. راجع المصدر السابق   ص  193.

سورة الرعد40 اختلف المسلمون ان كانت قد نزلت في مكة أو المدينة .

تحتوي من المنسوخ على آيتين يعنينا منها الآية الثانية {فإنما عليك البلاغ وعلينا الحساب } الرعد 40.

نسختها آية السيف . راجع المصدر السابق ص 202 -203.

سورة الحجر  قوله : فاصفح الصفح الجميل} الحجر85.

نسخت بآية السيف. راجع المصدر السابق ص 205.

الآية الرابعة 89  قوله {اني انا النذير المبين } الحجر 89. نسخ معناها لا لفظها نسخ بآية السيف. راجع المصدر السابق ص 206.

سورة النحل 82 نزل من أولها إلى راس أربعين آية بمكة  ومن راس الأربعين إلى آخرها في المدينة .

تحتوي من المنسوخ على أربعة آيات يعنينا منها الآية الثانية { فان تولوا فإنما عليك البلاغ} النحل 82.

نسخت بآية السيف. راجع المصدر السابق ص 209.

الآية الرابعة النحل 125 { ادع إلى سبيل ربك بالحكمة والموعظة الحسنة وجادلهم بالتي هي احسن } النحل 125. منسوخة

نسختها آية السيف . راجع المصدر السابق  ص 210.

سورة الحج  68 خليط من المكية والمدنية . فيها من المنسوخ ثلاثة آيات يهمنا منها الآية الثانية{فان جادلوك فقل الله اعلم بما تعلمون } 68.

نسختها آية السيف. راجع المصدر السابق ص223.

سورة المؤمنون  96 مكية فيها من المنسوخ آيتين تهمنا منهما الآية الثانية

{ ادفع بالتي هي احسن}  المؤمنون 96.

نسختها آية السيف . راجع المصدر السابق ص 235. 

سورة النمل 92 مكية وفيها من المنسوخ آية واحدة

فمن اهتدى فإنما يهتدي لنفسه ومن ضل فقل إنما انا من المنذرين }92.

نسخ معناهالا لفظها بآية السيف. راجع المصدر السابق ص 252.

سورة القصص 55 مكية الا سورة  واحدة نزلت بالمدينة

{ وقالوا لنا أعمالنا ولكم أعمالكم سلام عليكم لا نبتغى الجاهلين}  القصص 55.

نسخت بآية السيف . راجع المصدر السابق ص  253.

سورة العنكبوت 46 مكية مدنية فيها من المنسوخ آية واحدة

{ ولا تجادلوا اهل الكتاب الا بالتي هي احسن  الا الذين ظلموا منهم وقولوا آمنا بالذي انزل إلينا وانزل إليكم} 46.

نسختها آية سورة التوبة 29. : وقاتلوا الذين لا يؤمنون بالله ولا باليوم الأخر ولا يحرمون ما حرم الله ورسوله ولا يدينون دين الحق من الذين أوتوا الكتاب حتى يعطوا الجزية عن يد وهم صاغرون. راجع المصدر السابق ص 255.

سورة الأحزاب 45 مدينة الا آيتين الأولى  قوله { يا أيها النبي انا أرسلناك شاهداً ومبشر ونذيرا } الأحزاب 45.نسختها آية السيف . راجع المصدر السابق ص  258.

سورة الزمر 41 مكية تحتوي من المنسوخ على سبع آيات يعنينا منها الآية السادسة {من اهتدى فإنما يهتدي لنفسه ومن ضل فإنما يضل عليها وما أنت عليهم بوكيل} 41نسخت بآية السيف . راجع المصدر السابق ص 266.

سورة  فصلت مكية وفيها من المنسوخ آية { ولا تستوي الحسنة بالسيئة ادفع بالتي هي احسن }.

نسختها آية السيف . راجع المصدر السابق ص 268.

سورة الشورى  مكية فيها من المنسوخ سبع آيات يعنينا منها الآية الثالثة

{ -فادع واستقيم كما أمرت ولا تتبع أهوائهم  وقل آمنت بما انزل الله من كتب } الشورى 15. نسختها آية السيف. راجع المصدر السابق ص  270 .

سورة ق مكية فيها من المنسوخ آيتين الآية الأولى { فاصبر على ما يقولون وسبح بحمد ربك } سورة ق 39.نسخ الصبر بآية السيف . راجع المصدر السابق ص 291.

الآية الثانية { وما أنت عليهم بجبار } سورة ق 45. نسختها آية السيف. راجع المصدر السابق ص 291.

سورة الممتحنة مدنية وفيها ثلاثة آيات منسوخات الأولى{ لا ينهاكم الله  عن الذين لم يقاتلوكم في الدين }الممتحنة 8-9.نسخت بآية السيف . . راجع المصدر السابق ص 303.

سورة المعارج مكية فيها آيتين منسوختان الأولى {فاصبر صبرا جميلا} المعارج 5.نسختها آية السيف . راجع المصدر السابق ص 315.

سورة المزمل  مكية وفيها من المنسوخ ستة آيات يعنينا منها الآية الثالثة{  واهجرهم هجرا جميلا } المزمل 10. 317-318. نسختها آية السيف . راجع المصدر السابق ص 317.

منبع.

ما هو مفهوم النسخ في القرءان الكريم، وهل يوجد ناسخ ومنسوخ؟ (1) | True Islam From Quran – حقيقة الاسلام من القرآن.

تذکر: آ نا نیکه  آیه سیف را بدون  در نظر داشت شرائط وأوضاع خاص ناسخ تمام آیات  ترحم وتعامل  وایات که دارائی مفهوم وجوهر رحم ،عاطفه ،صلح  همزیستی و مدارا وتسامح .ومذاکره  با دیگران میدانند معنی اش این است که باب بی رحمی دست به جراحی قرآن زده اند تا رگ وشریان رحم عاطفه ومدارا با دیگران را از پیکر قر آن جدا و صفحه ها ودروازه های خشونت وجنگ را بروی مردم باز کنند.

نتیجه یا پایان بحث:

معنی نسخ  ازاله است یا حذف وپاک شدن ومفهوم آیه( ما ننسخ من آیة أو ننسها نأت بخیر منها او مثلها) ای پیامبر آیات رکه از صدر وسینه تو پاک میکنیم ویا از ذهن تو بفراموشی میسپاریم پس بهتری آنرا از حیث حکم میآوریم که یا سهلتر است ویا اینکه ثواب بیشتر دارد..پس نسخ در قرآن وجود داشته ومربوط به زمان وحی وحیات رسول خدا بوده .آیات که در قرآن وجود دارد همه ثابت وناسخ است نه منسوخ وهیچ آیه منسوخ در قرآن وجود ندارد چون معنی منسوخ ازاله ومحو است. خداوند ج واضح وروشن فرموده آیات را که از ذهن وسینه تو پاک کردیم یعنی منسوخ ساختیم.دیگر در قرآن نیست بلکه عوضش من حیث آیه ثابت وجود دارد. لذا تمام آیات که دارائی احکام شبیه ویا متفاوت اند متعلق به شرائط متفاوت اند آیات منسوخ آیات اند که از سینه پیامبر ص حذف شده ودر قرآنکریم نیست. برخی آیات از حیث زمان وشرائط با در نظر داشت متغییرات وشرائط زمان ومکان احکام متفاوت دارند باید هم مطابق شرائط باشد.مثلا حکم آیات خمر که موقعیت انسان را در سه وضعیت بیان میکند هیچکدام منسوخ نیست.بلکه تفسیر آیه فاتقوا الله ما استعطم است.

بلی در قرآنکریم جای چند حکم شرعی بدل شده که خداوند ج فرموده. وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ ۙ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ.101 نحل.

ترچمه: وهرگاه آيه‌اى را جايگزين آيه‌اى كنيم، در حالى كه خداوند به آنچه نازل مى‌كند داناتر است، (و مى‌داند در چه شرايطى چه دستورى دهد) مخالفان گويند: همانا تو دروغ بافى، (چنين نيست) بلكه بيشترشان نمى‌دانند (كه تغيير قانون بخاطر هوس، پشيمانى و ضعف و سردرگمى نيست، بلكه بر اساس مصلحت است)

بناءٌ چند حکم که در قرآن شریف به أساس دستور الهی جا بدل کرده اند خیلی محدود است مانند آیات ذیل:.

ولا تباشروهن وأنتم عاكفون في المساجد ) ﴿أحل لكم ليلة الصيام الرفث﴾

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ المُؤمِنينَ عَلَى القِتالِ ۚ إِن يَكُن مِنكُم عِشرونَ صابِرونَ يَغلِبوا مِائَتَينِ ۚ وَإِن يَكُن مِنكُم مِائَةٌ يَغلِبوا أَلفًا مِنَ الَّذينَ كَفَروا بِأَنَّهُم قَومٌ لا یفقهون. تبدیل. شده به این . الآن خفف الله عنكم وعلم أن فيكم ضعفا فإن تكن منكم مائة صابرة يغلبوا مائتين وإن يكن منكم ألف يغلبوا ألفين بإذن الله والله مع الصابرين.

هذا قال الله تعالى في أول الإسلام: ﴿واللاتي يأتين الفاحشة من نسائكم فاستشهدوا عليهن أربعة منكم فان شهدوا فامسكوهن في البيوت حتى يتوفاهن الموت أو يجعل الله لهن سبيلاً، واللذان يأتيانها منكم فآذوهما فإن تابا وأصلحا فأعرضوا عنهما ان الله كان توابًا رحيما﴾(49).

 

فلما كثر المسلمون وقوي الإسلام واستوحشوا أُمور الجاهلية أنزل الله تعالى: ﴿الزانية والزاني فاجلدوا كل واحد منهما مائة جلدة﴾(50) إلى آخر الآية فنسخت هذه الآية الحبس والأذى.