آرشیف

2024-1-8

محمد آصف فقیری

مفهوم شناسی فضیلت در مبانی فلسفه حق چیست؟

 

فضیلت الگوهای ذهنی و اخلاقی است٬ که پدیداری آن: اولویت نفع عمومی در برابر نفع خصوصی در فرد و افراد می باید…!

شرح مسئله:

فلسفه حق را هگل آلمانی طوری بیان می کند که: روح ما آزادست تا به حق می رسیم و جان لاک هم حق را٬ مرتبط به آزادی گفته است. پس آزادی بستر و وسیله رسیدن به حق است٬ که پدیده های حق یا حقوق چون: حقوق طبیعی٬ اعلامیه های حقوق بشری و نظام حقوقی سیاسی داخل کشوری٬ منشور سازمان ملل و غیره… که نقض حقوق امروزه در بستر رسانه های جمعی الخصوص اینترنت به مثابه خودکشی سیاسی در داخل کشوری٬ و در سطح بین المللی  پنداشته می شود.

حتی گروه حاکم یا طالبان در افغانستان از نقض های حقوقی در رسانه ها به گونه شفاهی دفاع نمی کنند٬ بلکه توجه و تعبیر ها دارند٬ که متاسفانه قدرت دانش ژورنالیستی در افغانستان و یا برای افغانستان در پاسخگو کردن قدرت حاکم ضعیف٬ و عدم توانایی سازنده شان می تواند استنتاج بر عدم استقلال رسانه ها باشد. البته در طول بیست یگانه مورد که قابل دفاع بود٬ و آن آزاد بیان است٬ که آزادی بیدون عمق دانش یا بیان سازنده را هم یکی از عوامل سقوط نظام جمهوری و بستری دزدی مجریان قدرت دانست. یعنی جهل بدترین نوع بردگی است که متاسفانه تصمیم سیاسی اگر از مبانی خرد سیاسی نباشد٬ نتیجه نقض حقوق بشری و سیر جامعه سیاسی در سیر تنزل قرار داده می شود.

از اینجاست که جمهوریت را نیز فضیلت گفته اند: همانا از خود گذری برای منافع مردمی که در فقدان این فضیلت در جامعه توده ای٬ دموکراسی آورده شده یا داده شده ای صوری٬ مسبب تباهی و نیستی اعضاء جامعه می شود. یعنی دموکراسی و جهل از مبانی فلسفی تلفیق ناپذیر هستند. در حقیقت هیچ دولتی برای هر عضو از جامعه یک پلیس یا عسکر مقرر کرده نمی تواند تا قوانین رعایت گردد٬ و این خرد جمعی مسبب امنیت و آرامش با همکاری دولت مردمی اقتدار و پایداری جمهوریت است.

بیدون شک در بیان فضیلت٬ ارزش های حاکم هر جامعه نقش سازنده دارد و اینکه ارزش های حاکم مثلاً دین در افغانستان وسیله به رسیدن قدرت شود٬ که وضعیت را پدیداری جهل جامعه می توان گفت. زیرا دیکتاتوری محصول جهل و عوام فریبی است٬ یعنی دین فرد نیست٬ آیین و روش به حقیقت رسیدن است٬ که مبنا قوانین از ارزش های حاکم و قوانین جوابگوی نیازمندی های عصر٬ که مجریان را هم در بستر شایسته سالاری قانون مشخص می کند. و حاکمیت قانون فضیلتی که امروزه در برابر این ارزش متعالی انسانی هیچ عاقلی ستیز ندارد.

باید دانست تا زمانی که فضیلت انسانی در مبانی فلسفه حق٬ در جامعه درون سازی نشود٬ جنگ حرف اول را می زند نه دیپلماسی٬ زیرا فضیلت انسانی در گفتگو برای از بین بردن مناقشات و معضلات٬ و متجلی آن در دولت که خرد سیاسی مبانی تصامیم است٬ جامعه مطلوب و ایده حال و ثبات سیاسی اجتماعی ارمغان می باشد٬ که به گونه متوالی٬ برای چندین نسل٬ یعنی مدام و همیشگی و این است حاکمیت ملی و همدیگر پذیری انسانی … پیشنهاد می کنم فضیلت دیپلماسی را هم از لینک داده شده مطالعه فرمایید: http://disq.us/t/4l1rhtn

 

محمدآصف فقیری