آرشیف

2018-11-17

عبدالکریم غریق

محمد بن جریر طبری:

امام ابو جعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب طبری شخصیتی مجتهد، مفسر، مؤرخ، فقیه، شاعر، فیلسوف  و ملقب به امام المفسرین و امام المؤرخین می باشد، موصوف در سال 224 هجری قمری مطابق به سال 838 میلادی در زمان خلافت ابو اسحاق محمد معتصم فرزند هارون الرشید که پس ار مامون الرشید به خلافت رسیده بود، و هشتمین خلیفه عباسی می باشند، در شهر آمل مرکز ناحیه طبرستان (مازندران امروزی) متولد گردید. پدر طبری شبی در خواب دید، که پسر خورد سالش در روی دستان رسول الله(ص) بسیار با خوشحالی مشغول بازی کردن است، او این خواب را به فال نیک گرفت، و اراده کرد تا برای آموزش و تربیت فرزندش از هیچ گونه تلاشی دریغ نکند، و همان بود که او را در آوان کودکی طبقی که عادت اکثر مسلمین هست، به مدرسه تعلیم قرآن فرستاد، و طبری شروع به حفظ قرآن کریم نمود، و در هفت سالگی قرآن را حفظ کرد، و بعد از حفظ قرآن کریم به فراگیری مقدمات علوم آن روز از جمله حدیث پرداخت، او ار نه سالگی شروع به خواندن و حفظ حدیث کرد، همان بود که آثار نبوغ طبری نمایان شد، و همگان متوجه شدند، که او انسانی نهایت هوشمند و کاملاً استثنائی است. طبری در دوازده سالگی عازم ری شد، و  بعد از مدتی اقامت در ری بعد از سال 240 هجری قمری قصد سفر به بین النهرین را کرد، و به شهر های بغداد و بصره سفر نمود، و از علمای آن دیار کسب دانش کرد، و باز برای فراگیری علوم و گردآوری دانش از راه شامات عازم مصر شد، و در سال 253 هجری قمری در هنگام حکومت احمد بن طولون به فسطاط مصر رسید، و در مصر در نزد عده أی از دانشمندان آن دیار شاگردی نمود، و در آن جا به افکار و نظریات امام مالک، امام شافعی و ابن وهب آشنائی پیدا کرد. او پس از سه سال اقامت در مصر باز دوباره از راه شام به بغداد مراجعت نمود،  و پس از مدت کوتاهی اقامت در بغداد برای دیدار از زادگاهش راهی طبرستان شد، و به آمل آمد، و باز دوباره به بغداد برگشت، و در آن شهر در محله رحیلة الیعقوب سکونت اختیار کرد، و مطالعات علمی خود را ادامه داد، و در این وقت او عالمی سرآمد در فقه، تاریخ و حدیث بود. و از کبار مجتهدین بشمار می رفت. طبری سفری نیز به هندوستان نموده است. موصوف از علمای چون احمد بن کامل قاضی، محمد بن عبدالله شافعی، مخلد بن جعفر، احمد بن عبدالله بن حسین جُبنِي کبائِي، احمد بن موسی بن عباس تمیمِي، عبدالله بن احمد فرغانِي، عبدالواحد بن عمر بن محمد ابوطاهر بغدادِي معروف به بزاز، محمد بن احمد بن عمر معروف به ضریر رملِي، محمد بن محمد بن فیروز و مردمان زیادی دیگر درس گرفت، و از افراد چون محمد بن عبدالملک بن أبِي شوارب، اسماعیل بن موسی سدِي، اسحاق بن ابی اسرائیل، محمد بن ابی معشر که برای طبری به نقل از پدرش در باره مغازی گزارش داد، أحمد بن منیع، محمد بن حمید رازی، أبا کریب محمد بن علاء، هنَّاد بن سَرِي، ابا همام سکونِي، محمد بن عبدالأعلی صنعانِي، بُندار، محمد بن مثنی، سفیان بن وکیع، فضل بن صباح، عبده بن عبدالله صفار، سلم بن جُناده، یونس بن عبدالأعلی، یعقوب دورقِي، احمد بن مقدام عجلِي، بِشر بن معاذ عقدِي، سوار بن عبدالله عنبرِي، عمرو بن علی فلاس، مجاهد بن موسی، تمیم بن مُنتظر، حسن بن عرفه، مهَنَّاء بن یحیی، علی بن سهل رملِي، هارون بن اسحاق همدانِي، عباس بن ولید عذرِي، سعید بن عمرو سکونِي، احمد ابن اخِي ابن وهب، محمد بن معمر قیسِي، ابراهیم بن سعید جوهری، نصر بن علی جهضمِي، محمد بن عبدالله بن بَزیع، صالح بن مسمار مروزی، سعید بن یحیی اموی، نصر ین عبدالرحمن أودِي، عبدالحمید بن بیان سکرِي، احمد بن ابی  سُریح رازِي، حسن بن صباح بزار، و ابا عمار حسین بن حریث و امثال ایشان حدیث شنید، و علم آموخت، و از او ابو شعیب عبدالله بن حسن حرانِي که از او بزرگتر هم بود، ابوالقاسم طبرانِي، احمد بن کامل قاضِي، ابوبکر شافعی، ابو احمد بن عدِي، مخلد بن جعفر باقرحِي، قاضی ابو محمد بن زبیر، احمد بن قاسم خشاب، ابو عمرو محمد بن احمد بن حَمدان، ابو جعفر بن علی کاتب، عبدالغفار بن عبیدالله حُضَینِي، ابو المفضل محمد بن عبدالله شیبانِي، معلی بن کثیر و خلقی زیاد دیگر روایت نموده اند. امام محمد بن جریر طبری شاعر شیرین بیان بود، و این چند بیت از نمونه شعر او است:
          إِذَا أَعسَدتُ لَم یَعلَم رَفِیقِي      وَاستَغنِي فَیَستَغنِي صَدِیقِي        حَیَائِي حَافِظَّ لِي مَاءَ وَجهِي        وَ رَفقِي فِي مُطَالَبَتِي رَفِیقِي
                                وَ لَو أَنِّي سَمَحتُ بِبَذلِ وَجهِي        لَکُنتُ إِلَی الغِنَی سَهلَ الطَّرِيقِ
 طبری شخصی زاهد، عابد و متقی بود، عزالدین ابن اثیر در تاریخ الکامل آورده است: طبری آدمی خوش قیافه با چشمانی قهوه أی رنگ، قد کشیده، لاغر اندام، زیرک و خوش زبان بود، اما با دنیا علاقۀ چندان نداشت، و با اندک امکانات زنده گی می کرد، و از ملکی که از پدرش برای او در طبرستان بمیراث مانده بود، امرار معاش می کرد، و هیچ وقت تحفه ها و عطایای ملوک و امراء را قبول نمی نمود، المقتدر خلیفه عباسی برایش هدیه فرستاد، طبری قبول نکرد، و باری نیز برایش پیشنهاد منصب وزارت داد، اما او نپذیرفت، هم چنین مقام قضاء هم که از طرف خلیفه برایش پیشنهاد گرددیده بود، قبول نکرد.علم فراوان و دانش بی کران طبری باعث آن شد، که طبری از برجسته ترین علماء شناخته شود، و بزرگترین دانشمندان برای تلمذ و شاگردی به مجلس درس و بحث او حاضر شوند، اما عده أی بر او حسد ورزند، که شاخص ترین آنها ابی بکر محمد بن داود ظاهری عالم حنبلی بود، او که پیروان زیادی در بین النهرین خاصتاً بغداد داشت، خود و پیروانش محیط را بر طبری ضیق ساختند، و در آخر عمر او را در خانه اش محصور گردانیدند، چنانچه عزالدین ابن اثیر در تاریخ کامل آورده است: نخست او را امامی و از آن پس خدا ناباورش بخواندند، و در روز از خاک سپاری او جلو گرفتند. علی بن عیسی می گفت: به خدا اگر از این گروه پیرامون امامیه و الحاد پرسیده شود، هیچ آگاهی از آن ندارند. ابن مسکویه در تجارب الامم می نویسد: این که گفته اند، عوام بر او تعصب ورزیدند، سخن نادرست است، و تنها گروهی از حنبلی ها بر او ستیزیدند، و او را بدکیش خواندند، و دیگران نیز از این گروه دنباله روی کردند، این کار ها نیز انگیزه أی ویژۀ داشت، و آن چنین بود، که طبری کتابی گرد آورد، که در آن اختلاف فقها  را یادآور شد، مانند این کتاب پیش تر نگاشته نشده بود، طبری در این کتاب نامی از احمد بن حنبل نبرده بود، این کاستی را بدو یادآور شدند، او در پاسخ گفت: احمد بن حنبل محدث بود نه فقیه. این سخن بر حنبلیان گران آمد، حنبلیان بغداد از فرط فراوانی شماره نمی شدند، پس بر او شوریدند، و گفتند، آنچه خواستند.
                   حَسَدُوا الفَتَی إِذ لَم ینالُوا سَعیَه   فَالنَّاسُ اعداءٌ لَهُ وَخُصُومُ    کَضَرَائِرِ الحَسنَاء قُلنَ لِوَجهِهَا      حَسَداً وَ بَغیاً إِنَّهُ لَدَمِیمُ 
ترجمه: آن ها بر آن راد مرد حسد ورزیدند، آن گاه که بر تلاش او دست نیازیدند، پس مردمان دشمنان و ستیزه گران او گشتند، همچون کورانی که چهرۀ زنان زیبائی را از سر حسد و ستم زشت خواندند. طبری پیرو قرآن و سنت و در فقه از مریدان مذهب امام شافعی بود، و هیچ گونه ارتباطی با رفض و رافضی گری نداشت. چنانکه فرغانی از قول هارون بن عبدالعزیز می گوید: ابوجعفر طبری برایم گفت: من بر مذهب شافعی هستم، و مدت ده سال در بغداد در این راه تلاش کردم. و هم خود طبری بر آن درجه از علم رسیده بود، که اجتهاد کند، و بعضی از علماء هم او را مجتهدی مستقل می دانند. طبری قریب به نماز شام روز یکشنبه که دو روز از ماه شوال باقی مانده بود، در سال 310 هجری قمری مطابق سال 923 میلادی به عمر هشتاد و پنج یا هشتاد و شش سالگی در حالی که زیاد تر موی های سر و ریش او هنوز سیاه بود، وفات یافت، و وفات او هم زمان با خلافت ابوالفضل جعفر المقتدر با الله خلیفه عباسی بوده است. طبری را  در چاشتگاه روز دوشنبه در باغچه خانه اش در منطقۀ رحبة یعقوب که بنام حدیقة الرحبی یاد می شد دفن کردند، و بعد خانه های قدیمی اطراف مقبره اش را خراب نموده، و ساحه مزار او را توسعه دادند، که امروزه بنام مقبره امام طبری یاد می شود، و در شارع(سرک) بیستم منطقۀ اعظمیه بغداد واقع گردیده است. خطیب ابوبکر بغدادی و ابن عساکر دمشقی می گویند: وقتی مردم خبر فوت امام طبری را شنیدند، عده ای کثیری که قابل شمارش نبودند، از بغداد و شهرهای اطراف جمع گردیدند، و بر او نماز جنازه خواندند، و تا مدت ها بعد هم مردم گروه گروه بر مقبره او نماز جنازه می خواندند. عده أی از ادباء و شعراء نیز در رثای او اشعاری سرودند. از جمله ابوبکر بن درید سروده است:
                                       لن تسطیع لأمر الله تعقیبا          فاستجید الصبر أو فاتبع الخوبا
      و ابو سعید ابن الاعرابی وقتی خبر وفات امام محمد بن جریر طبری را شنید، گفت:
                                       قام ناعی العلوم اجمع لما          قام ناعی محمد بن جریر
   تعدادی از علماء در بارۀ امام محمد ابن جریر طبری چنین فرموده اند: ابو سعید بن یونس می گوید: محمد بن جریر اهل آمل بود، در مصر درس خواند و نوشت، و به بغداد مراجعت کرد، و تالیفات نیکوی او دلالت بر وسعت علمش دارد. خطیب ابوبکر بغدادی می گوید: او از پیشوایان دانشمندی بود، که بر پایۀ سخن او داوری می شد، و از بهر معرفت و فضلش به سخن او روی آورده می شود، او از دانش آن قدر بهره می داشت، که در میان هم روزگارانش هیچ کس انباز او شمرده نمی شد، او کتاب خدا را در دل داشت، و با قرائت ها آشنا بود، و مفاهیم آن را نیک می دانست، و در احکام قرآن ژرف اندیش بود، و از سنت ها و راه های آن آگاهی داشت، و درست و نادرست و ناسخ و منسوخ آن را می دانست، و از سخن صحابه و تابعان و پسینان ایشان در احکام و حلال و حرام آگاه بود، و با گزارش ها و رویداد های مردم آشنائی داشت،  و در تاریخ ملت ها و شهریاران کتابی بنام(تاریخ طبری معروف به تاریخ الأمم والملوک) نگاشت، چنان که کتابی در تفسیر(جامع البیان عن تاویل آي القرآن) نبشت، که مانندی برای آن یافت نمی شود، او در اصول و فروع فقه کتاب های بسیار نوشت، و از سخن فقها گزارش ها آورده، و مسائلی دیگر که تنها از او آورده شده، و از او باز گفته می شود. ابو احمد حسین بن علی بن محمد رازی تمیمی معروف به حسینک در بارۀ طبری می گوید: نخستین پرسش امام ابوبکر بن خزیمه از من آن بود که: آیا از محمد بن جریر طبری چیزی نوشته أی؟ گفتم: نه. گفت: چرا؟ گفتم: رخ نمی نماید، و حنبلیان نمی گذراند، کس نزد او رود. او گفت: ای کاش هر آنچه نوشته بودی نمی نوشتی، و تنها از ابو جعفر(طبری) روایت می کردی. ابن خزیمه هنگامی که تفسیر طبری را از نظر می گذراند، گفت: بر روی زمین دانا تر از ابو جعفر نمی شناسم، و حنبلیان بر او ستم کردند. ابو محمد عبدالله بن احمد فرغانی پس از شمردن نگاشته های طبری می گوید: ابوجعفر از کسانی بود، که در راه خدا از نکوهش هیچ نکوهینداه أی پروا نداشت، و در دانش آشکارا هرگز از حقی که خدا و مسلمانان او را در گزاردن آن پایبند می کردند، از سر ترس یا شهوت به باطل نمی گرائید، اگرچه آزار بسیار و دشنام فراوان از سوی نادانان، حسد ورزان و کافران بدو می رسید. آثار امام محمد بن جریر طبری عبارت اند: 1- تفسیر طبری موسوم به جامع البیان عن تاویل آي القرآن. 2 – تاریخ طبری موسوم به تاریخ الأمم والملوک. 3 – التبصیر في معالم الدین. 4 – کتاب آداب النفس الجیدة والأخلاق النفیسة. 5 – اختلاف علماء الأمصار فِي أحکام الشرائع الإسلام. 6 – صریح السنة( که طبری در آن مذهب و عقیده خود را بیان می کند.) 7 – الفصل بین القرءات. 8 – آداب القضاء. 9 – آداب النفوس. 10 – آداب المناسک. 11 –تهذیب الآثار. 12 – فضائل أبی بکر و عمر. 13 – ذیل المذیل.
منابع و مآخذ: 
1 – سیر أعلام النبلاء مجلد سوم از صفحه 547 الی صفحه 553 به شماره 2702 طبقه هفدهم از تابعین تالیف ذهبی – عربی.
2 – البدایة والنهایة مجلد ششم صفحه 156، 157 و 158 حوادث سال 310 هجری قمری تالیف ابن کثیر دمشقی – عربی.
3 – تاریخ الکامل جلد یازدهم ازصفحه 4711 تا صفحه 4717 حوادث سال 310 هجری تالیف ابن اثیر ترجمه- حمید رضا آژیر-فارسی.
4 – ویکیبیدیا الموسوعة الحرة(دائرة المعارف عربی) تاریخ نشر چهارم جنوری سال 2018 میلادی، ساعت 48/22 دقیقه.
5 – ویکیپیدیا دانشنامه آزاد – فارسی – تاریخ نشر، هشتم فبروری سال 2018 میلادی، ساعت 15/20 دقیقه.