آرشیف

2019-1-2

عبدالکریم غریق

عَامِر بن عبدالله قُرَشِي أسدِي مدنِي:

امام ربانی عامر بن عبدالله بن زبیر بن عوام قُرَشِي اسدِي مکنی به ابو حارث مدنِي بوده، و مادرش حَنتَمَه دختر عبدالرحمن بن حارث بن هشام مخزومِي می باشد، و او برادر ثابت، حمزه، خُبَیب، عباد، عمر، موسی، محمد، ایوب و هاشم پسران عبدالله بن زبیر است. موصوف مردی دانشمند، پرهیزگار و عابد بود. عامر بن عبدالله بن زبیر از پدرش عبدالله بن زبیر، خالویش ابوبکر بن عبدالرحمن بن حارث بن هشام مخزومِي، عمرو بن سُلَیم زُرَقِي، عوف بن حارث بن طُفَیل برادر رضاعی ام المومنین عایشه، صالح بن خوات بن جبیر و أنس بن مالک حدیث روایت نموده، و از او برادرش عمر بن عبدالله بن زبیر، برادرزاده اش مصعب بن ثابت بن عبدالله بن زبیر، نواسه عمویش عمر بن عبدالله بن عروه بن زبیر، وَبَرَه بن عبدالرحمن، یحیی بن سعید انصارِي، عبدالله بن سعید بن ابی هند، عبدالملک بن عبدالعزیز بن جریج، ابوصخره جامع بن شداد محاربِي، سعید بن مسلم بن بانَک، ابو حازم سلمه بن دینار، عثمان بن حکیم، عثمان بن ابی سلیمان، عمرو بن دینار، محمد بن عَجلان، محمد بن ولید زُبیدِي، مَخرَمه بن بُکَیر، مالک بن انس، ابوالعُمیس عُتبه بن عبدالله مَسعودِي، ابوبِشر بیان بن بشر أَحمسِي، خارجه بن عبدالله بن سلیمان بن زید بن ثابت، ربیعه بن عثمان، زیاد بن سعد، سعید بن ابی سعید مَقبُرِي، عبدالله بن ابی بکر بن محمد بن عمرو بن حَزم، سُهَیل بن ابی صالح، صَخر بن عبدالله بن حَرمَله، عبدالله بن اسود قرشِي، أبوعَلقَمَه عبدالله بن محمد فَروِي، عبیدالله بن عمر عمرِي، عمر بن حَفص حجازِي، فُلَیح بن سلیمان، ابوالأسود محمد بن عبدالرحمن بن نوفل، نافع بن عبدالرحمن بن ابی نعیم قارئ، هُنَید بن قاسم و دیگران روایت نموده اند. عبدالله بن احمد به نقل از پدرش می گوید: او ثقه و از ثقه ترین مردم بوده است. ابن معین و نسائی او را ثقه گفته اند. ابو حاتم می گوید: او ثقه و صالح بوده است. عجلِي او را تابعی مدنی و ثقه گفته است. مصعب می گوید: عامر بن عبدالله بن زبیر در بستر مرگ افتیده بود، خانواده و فرزندانش در گرداگرد او جمع بودند، در این حال صدای اذان مؤذن بلند شد. عامر صدای مؤذن را شنید، به اطرافیانش گفت: دستم را بگیرید. گفتند: می خواهی کجا بروی؟ گفت: می خواهم به مسجد بروم. گفتند: تو مریضی. گفت: صدای دعوت حق را شنیدم، می شود که آن را لبیک نگویم. دستش را گرفتند، و او را به مسجد بردند. در نماز شام به همراه امام شرکت کرد، یک رکعت را اداء نمود، و در رکعت دوم وفات یافت.  
   امام محمد بن حبان بستی در کتاب تقریب الثقات عامر بن عبدالله بن زبیر را در شمار ثقات آورده، و می نویسد: عامر بن عبدالله بن زبیر بن عوام قرشِي مکنی به ابوحارث از جمله تابعین و از اهالی مدینه و مردی عالم و فاضل بوده، و در سال 121 هجری قمری وفات یافته است.
   محمد بن سعد کاتب واقدی در کتاب طبقات آورده است: عامر بن عبدالله بن زبیر این فرزندان را آورده است: عتیق و عبدالله که نسلی از او باقی نمانده است، و حارث که در کودکی درگذشته است، عایشه، ام عثمان کبری و ام عثمان صغری که مادرشان قُرَیبه دختر منذر بن زبیر بن عوام بن خویلد بوده است. عامر بن عبدالله بن زبیر دارای کنیۀ ابوالحارث و مردی دانشمند و فاضل بوده، و پیش از مرگ هشام بن عبدالملک یا اندکی پس از مرگ او درگذشته است، و هشام به سال 124 هجری قمری درگذشته است. معن بن عیسی ما را خبر داد، و گفت: مالک بن انس برای ما نقل کرد که: عامر بن عبدالله هر روز به هنگام دمیدن خورشید غسل می کرده است، عبدالله بن ابی بکر هم همین گونه بوده، و به قصد طهارت غسل می کرده اند. همچنین معن از گفتۀ مالک ما را خبر داد، که می گفته است، خودم می دیدم که: عامر بن عبدالله روز هفدهم ماه روزۀ وصال می گرفت، یعنی آن روز را که به شب می رساند، در آن شب هم چیزی نمی چشید، تا فردا غروب بدین گونه دو روز و یک شب چیزی نمی خورد. معن از گفتۀ مالک ما را خبر داد، که می گفته است: عامر بن عبدالله را دیدم، که در حال دعا کردن دست هایش را خمیده می داشت. علی بن عبدالله بن جعفر ما را خبر داد، و گفت: سفیان برای ما نقل کرد، که مردم می گویند: عامر بن عبدالله با پرداخت شش خون بها – یعنی پرداخت خون بهای شش قتل غیر عمد که مرتکب شده گان توان پرداخت آن را نداشته اند – خود را از خداوند(ج) خریده است. مصعب از سفیان ما را خبر داد، که می گفته است: عامر بن عبدالله را دیده است، که وقوف خود را به هنگام رمی جمرات طول می داده است. عامر بن عبدالله محدثی امین و مورد اعتماد بوده، و او را احادیث اندکی است. 
   أَبِي عبدالله مصعب بن عبدالله بن مصعب زبیرِي در کتاب نسب قریش می نویسد: از عامر بن عبدالله بن زبیر نسلی باقی نمانده است، مگر از طریق پسرش عتیق بن عامر بن عبدالله بن زبیر که مادرش قُریبه دختر مُنذر بن زبیر بود، و عتیق بن عامر و عمرو بن عتیق پسرش در منطقه قُدَید کشته شدند.

منابع و مآخذ:
1 – تهذیب التهذیب – جلد سوم – صفحه49 و50 – به شماره 3595 – تالیف حافظ ابن حجر عسقلانِي – عربی.
2 – تهذیب الکمال – مجلد چهاردهم – صفحه 57، 58، 59 و 60 – به شماره 3049 – تالیف حافظ جمال الدین مزِي – عربی.
3 – تقریب الثقات – صفحه 650 – به شماره 7060 – تالیف امام محمد بن حبان بستِي – عربی.
4 – سیر اعلام النبلاء – مجلد دوم – صفحه 30 – به شماره 708 طبقه سوم – تالیف امام ابوعبدالله شمس الدین ذهبی – عربی.
5 – الجرح والتعدیل – مجلد ششم – صفحه 409 – به شماره 11059/1809 – تالیف ابومحمد عبدالرحمن بن ابی حاتم رازِي – عربی.
6 تاریخ کبیر – جلد ششم – صفحه 448 – به شماره 2951 – تالیف امام محمد بن اسماعیل بخاری – عربی.
7 – طبقات – جلد ششم – صفحه 116 و 117 – تالیف محمد بن سعد کاتب واقدی – ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی – فارسی.
8 – نسب قریش – جزء هفتم – صفحه 243 – تالیف ابوعبدالله مصعب بن عبدالله بن مصعب زبیری – عربی.