آرشیف

2016-3-31

مبانی سکولاریسم و دیـــدگاه اسلام

طوریکه از نوشته های مطهری پیداست  کاربرد اصطلاح سکولاریسم غرب در مفاهیم ذیل است
الف:جدایی دین از میدان سیاست و حکومت:
این معروف ترین تعریفی است که برای سکولاریسم شده است.در این تعریف دخالت دین در امور سیاسی و حکومتی مورد نفی قرار گرفته است
ب: جدایی دین و دنیا :
در این تعریف نه تنها حذف دین از صحنه ای سیاسی و حکومتی مطرح است،بلکه هر نوع فعالیت دین در میادین دنیوی،اجتماعی و آموزشی رد شده است
ج:نفی دین :
نفی دین  رویکرد افراطی علیه دین است که در صورت قدرت و توانایی،سکولاریسم به اعمال آن مبادرت خواهد ورزید در این جا نه تنها حذف دین از عرصه ای اجتماع و دنیا بلکه حذف آن از ذهن و دل انسان ها مطرح است.در این نگرش آموزه های فراطبیعی ودینی مورد نقض و جرح قرار می گیرد و فقط مانند مکتب مارکسیسم نگرش مادی مطرح است و همه چیز از عینک مادی دیده می شود و می دانید که مبارزه با دین یکی از مصادیق بارز این نگرش است.امروزه طبعا مراد از دین،دین اسلام است چون رقیبی در قانون مندی و نظام کامل وعقلانیت ندارد .
ما قبلا گفتیم که سکولاریسم یک روند و پدیده ای  سیاسی، معلولی و انفعالی و عکس العملی است  که عوامل وعلل سیاسی و مسیحیت تحریف شده و عدم وجود قانون و نظام کامل و منطقی و جوابگو در رشد و پا یابی آن مؤثر بوده است  یا به گفته ی پیشوایان سکولاریسم ؛ سکولاریسم برویرانه های مسیحیت بنا شده است و من حیث یک ضرورت در جای که آب زلال وجود نداشت،بروز کرده و طبق قاعده ای کلی (الضروره تقدر بقدرها) وبطور معمولی،چیزی که در برهه ای از زمان ضروری به نظر می رسد ؛ طبعا به اندازه‌ی که ضرورت است از آن استفاده می شود اما نظام اسلام،نظامی قانون مند و هدف مند است که مقید به زمان ومکان نبوده و خواستار پیشرفت علم و تکنولوژی است و با فطرت انسان همسویی دارد.در این مقال نظر مختصر و کوتاهی داریم در باره ای مبانی سکولاریسم و دیدگاه اسلام
عقل گرایی:
یکی از مبانی فکری سکولاریسم عقل گرایی است.
در پایگاه اطلاع رسانی حوزه  ؛ تحت مقاله ی بنام مبانی فکری سکولاریسم به نقل از کتاب (علیرضا رحیمی ؛پیشین ص ۱۰۰) در باره ی مولفه ای عقل مداری «راسیونالیسم»سکولاریسم چنین نگاشته است :
 «یکی دیگر از مؤلفه های سکولاریسم، عقل گرایی است; بدین معنی که معتقد است انسان ها قادرند با استفاده از عقل همه مسائل را درک و حل کنند. سکولاریسم بر اساس این مبنی، یافته های دینی و نهادهای آن را غیر عقلی قلمداد می کند به عبارت دیگر، عقل بر شالوده ها و بنیان های محکمی استوار است که پاسخگوی نیازهای انسانی بوده و قادر به حل نزاع های جامعه است. عقل داور نهایی در منازعات است و مستقل از وحی و آموزش های الهی قدرت اداره زندگی بشر را دارد»
نوسنده در ذیل مقاله به نقل از:
. اداکریشنان، سروبالی و هیات نویسندگان، تاریخ فلسفه غرب، ترجمه حوا یوسفیان، انقلاب اسلامی، تهران،1367، ج 2، ص  213  می نویسد:
«در قرن هجده، که عصر روشنگری نام گرفته است، با تلاش فکری لایب نیتس و ولف عقل مداری شکوفا شد. در این مقطع، عقل گرایی بر این باور است که می توان یافته های تجربی را تعقلی کرد. به بیان دیگر، عقل انسانی توانایی دستیابی به نتایجی مثبت در حوزه وسیعی از مسائل را دارد که برای زندگی بشر دارای اهمیت اساسی است; نتایجی که نیازی به صحه گذاشتن ایمان بر آن ندارد. »
ای کاش سکولاریست ها درمقولات خود تناقض گوئی نمیداشتند مثلا سروش درمقاله ی تحت عنوان «اندرباب عقل» خدای عقل را بت شکسته واز کار افتاده قلمداد می کند ودر مصاحبه با محسن کدیور در باره ی «صراط های مستقیم» می گوید عقل ما این جور حکم می کند.به هر حال درین مقال عقل گرائی سکولاریسم را بررسی نموده وبه نقد آن می پردازیم
ما همه مال خدایم و مرجح و بازگشت ما به سوی اوست و عقل قوه ای است که در این مسیر به ما کمک می کند تا بتوانیم خدا را عبادت کنیم وسعادت دنیوی و اخروی خود را بدست بیاوریم . گاهی تفسیر عقل و عقل گرایی به شکلی است که همه آموزه های دینی را در مقابل خود ببیند و در مقابله با آن به جنگ بر خیزد, این همان مفهوم عقل گرایی است که در بستر فرهنگ و تمدن غرب شکل گرفته وبا مسیحیت تحریف شده  به مبارزه برخاسته  بود, مسیحیتی که با علم و تکنولوژی وعقل و علوم تجربی مخالف بود وواکنش کلیسا به کشفیات جدید وعلوم تجربی نه تنها منفی بود بلکه کسی را که نظریات علوم تجربی را قبول می کرد کافر می دانست افزون بر آن آموزه های دیگر غیر عقلانی کلیسا مزید بر علت بود مانند عقیده ای تثلیث،سند دادن بهشت،ازلی بودن گناه و امثالهم بنابراین عقل گرایی ابزاری, روی کردی تقابل جویانه یا عکس العمل اندیشمندان و طالبان تفکر عقلانی در مقابله با آموزه های نا سازگار عقلانی مسیحیت تحریف شده بود ,که با فرهنگ وقوانین کامل وهمه جانبه ی اسلام قابل قیاس نیست بیان این مطلب سستی و بی پایگی این نگرش را به نمایش می گذارد و به همین دلیل طرف داران این نظریه یعنی سکولاریست ها عملا امروزه به مشکلات فراوانی مواجه اند ونمیدانند که هرحرف جایی وهرنقطه مکانی دارد, در یک داستان آمده که مردی از دیار خود به قصد مسافرت به شهر دیگری حرکت کرد.در مسیر راه به بیابان خشک و بی آب و علفی رسید که در دل خود شهر ویرانه ای داشت.فضای شهر ویران شده آرام بود به دنیای اموات می ماند.مرد مسافر جهت استراحت درین ویرانه توقف نمود.بعد از صرف غذا و رفع خستگی،در بین ویرانه های این شهر به گشت و گذار مشغول شد.کمی آواز خواند،صدا و زمزمه ای آواز او در فضای آرام و در میان خرابه های ساکت پیچید.وغوغا ایجاد کرد آنقدر که مرد مسافر به صدای خود عاشق شد و شگفت زده گردید و با خود گفت من نمی دانستم که بهترین صدا را دارم شاید تعداد اندکی در روی کره ای خاکی،صدای یه این زیبایی داشته باشند من نمی دانستم باید به عنوان بهترین خواننده تبارز کنم وباید مردم از این صدا و حنجره ای زیبا لذت ببرند.وقتی به شهر خود برگشت با نهایت غرور و افتخار در بین بازار و کوچه شروع به آواز خوانی نمود.مردم از صدای کریه او به ستوه آمده برایش گفتند تو را چه شده که با این صدای نا هنجار خلق الله را اذیت می کنی.آن مرد در جواب گفت اگر این شهر،شهر ویران شده ای می بود،می دیدید چه صدایی زیبایی داشتم بلی قلعه و شهر اسلام حصن حصین است.با شهر ویران شده ای مسیحیت تحریف شده شباهتی ندارد. ازطرفی این نوع عقل گرایی از یک جهت ظلم به عقل و عقل گرایی است چرا که ایشان عقل مطلق را به عقل مادی و حسی مقید کردند.این نوع عقل گرایی،عقل گرایی مطلق نیست بلکه دارای خصوصیاتی است که آنرا از عقل متافیزیکی و فلسفی جدا می کند.اصالت عقل،عقل گرایی ابزاری،کافی بودن عقل ,عقل گرایی تکنیکی و امثالهم تعریفی ناقص از عقل و مصادیق آن به نظر می رسد زیرا طوریکه به اثبات رسیده و نیازی به دلیل ندارد دنیای وجود نمی تواند به دنیای مادی خلاصه شود بسیاری مانند مارکس،داروین،لنین و امثالهم آمدند و این نظر را دادند ورفتند و امروز با پیشرفت علم و دانش نظر شان محلی از اعراب ندارد.عقل از منظر واقعیت وحقیقت به عنوان میزان بازدارنده و حاکم باید نگاه کلی و عمومی داشته باشد نه دیدگاه خصوصی و عینکی بنا"عقل گرایی به معنای مطلق و کامل آن با اخلاق سکولاریسم هیچ نوع سنخیتی نداشته و از پایه های اساسی پشتوانه های اخلاق دینی به شمار می رود بر اساس مبانی عقلی و روش های استدلالی مبتنی بر قدرتمندی عقل است که باور های اسلامی اثبات می شود و زمینه ای اعتقاد و ایمان فراهم می گردد در فرهنگ اسلامی ما ,عقل به عنوان نیروی است که بندگی خدا به اساس آن است و به همین لحاظ ایمان استدلالی و برهانی جایگاه ویژه ای در اسلام دارد و به عنوان افضل ترین مراتب ایمان و عقیده شناخته شده است از دیدگاه اسلام امور دینی به واسطه ای عقل بهتر شناخته می شود و به صورت کل بین اعتقادات اسلامی و عقل منافاتی وجود ندارد، بلکه بر عکس مسیحیت تحریف شده بین عقل و آموزه های اسلامی پیوند ناگسستنی وجود دارد،در ساحت دین اسلام،تسلیم کورکورانه مورد نکوهش قرار گرفته و قرآن امت مسلمه را به تعقل و تفکر دستور می دهد و از آنها می خواهد که بر تعقل و استفاده ای بهینه از عقل رجوع کنند و ما درین خصوص آیات متعددی در قرآن کریم داریم که من جمله آیات ذیل اند  :
سوره محمد آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا درباره قرآن نمي‌انديشند ( و مطالب و نكات آن را بررسي و وارسي نمي‌كنند ؟ ) يا اين كه بر دلهائي قفلهاي ويژه‌اي زده‌اند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ ؟ » : آيات مختلفي با صراحت فرياد مي‌دارند كه قرآن كتاب انديشه و عمل است و بايد آن را بررسي و وارسي كرد و تنها به تلاوت ظاهري اكتفاء نكرد
سوره نساء آيه 82
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفاً كَثِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا ( اين منافقان ) درباره قرآن نمي‌انديشند ( و معاني و مفاهيم آن را بررسي و وارسي نمي‌كنند تا به وجوب طاعت خدا و پيروي امر تو پي ببرند و بدانند كه اين كتاب به سبب ائتلاف معاني و احكامي كه در بر دارد و اين كه بخشي از آن مؤيّد بخش ديگري است ، از سوي خدا نازل شده است‌ ؟ ) و اگر از سوي غيرخدا آمده بود در آن تناقضات و اختلافات فراواني پيدا مي‌كردند .‏
سوره ص آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي محمّد ! اين قرآن ) كتاب پرخير و بركتي است و آن را براي تو فرو فرستاده‌ايم تا درباره آيه‌هايش بينديشند ، و خردمندان پند گيرند .‏

سوره إسراء آيه 89
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ كُفُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما در اين قرآن ، هر نوع مثلي را براي مردم ، به شيوه‌هاي گوناگون بارها بيان داشته‌ايم ، ولي بيشتر مردم جز انكار ( حق ، و ناديده گرفتن دلائل هدايت ، و تكذيب خدا و رسول ، چيزي قبول نمي‌كنند و ) نمي‌پذيرند .‏ وهمین طور جملات
لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ؛    أَفَلَا تَذَكَّرُونَ   ؛  قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ   ؛   فَلَوْلَا تَذَكَّرُونَ  ؛   لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ    ؛    أَفَلَا تَعْقِلُونَ  ؛  إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ  مشعرعقلانی بودن این دین جاودانه است  
ترجمه از تفسیر نور

  طوریکه می بینید اسلام به طور مکرر از بکار گیری استدلال های عقلی مانند نظام علی و معلولی،تبیین فلسفه ای احکام نام می برد . اصلا دین جاودانه باید مطابق عقل و فطرت باشد و الا به زودی محکوم به فناست.تاریخ شاهد مکاتبی بوده که چون مطابق فطرت انسان نبوده , بعد از زمان اندکی به تاریخ پیوستند.شما در اصول فقه اسلامی که به عنوان اساس احکام و مقررات دینی است مراجعه کنید آن جا می بیند که اسلام چقدر با عقل و عقلانیت همسویی دارد تا جایی که قیاس که مبتنی بر عقل است،را به عنوان یکی از اصول احکام می شناسد ، از دیدگاه علما وفقهای اسلام اصول احکام چهار تاست
1:قرآن
2:سنت نبوی
3:اجماع امت.و
4: قیاس که مستقیما عقلی است.اگر عقل یک مصلحتی را کشف کرد به شرط این که یقینی و تجربی و قطعی باشد حتما با دستورات اسلامی منافاتی ندارد همه ای احکام شرعی مطابق عقل است اما نه هر نوع عقلی بلکه عقل سلیم و عقل ما انسان ها چون محدود به زمان و مکان است لا بد خطا کار می باشد ولذا از کشف همه ای علت ها و فلسفه ای احکام عاجز است و هر اندازه که علوم تجربی پیشرفت کند به همان اندازه پرده از روی علت ها و فلسفه ای احکام بر داشته می شود.مثلا اگر ما به علت حرمت شراب و یا مکروه بودن سیگار کشیدن نگاه کنیم می بینیم زمانی همین عقل گرا ها این کار را به نام جلوگیری از آزادی های فردی و اجتماعی محکوم می کردند اما امروزه بعد از رشد علوم و تحقیقات و کشفیات آن, به علت حرمت شراب و مکروه بودن سیگار کشیدن پی بردند ,وازطرفی اگر هر عقلی معیار است چرا عقول انسان های امروزه با انسان های کمی قبل متفاوت است چنانچه از گفتار خود سروش که درآبان سال ۱۳۸۵ زیر عنوان اندر باب عقل ,ایرادشد؛ این مطلب به وضاحت دانسته میشود که می گوید:
« ريچارد رورتي وقتي گفته بود كه در دوران قرون وسطا خدا، خدا بود. آنگاه در دوران روشنفكري و مدرنيسم عقل، خدا شد و امروزه،‌ يعني در دوران پست‌مدرنيزيم،‌ هيچ خدايي وجود ندارد. اين سخن، بهرة بزرگي از حقيقت دارد. بُت عقل يا خداي عقل امروز شكسته است و واژه عزيز خرد كه روزي فاخرترين و مقدس‌ترين واژه‌ها بود، امروز جز معنايي مشكوك و مبهم و فروتن افاده نمي‌كند. عقل ارسطويي، عقل دكارتي، عقل كانتي، عقل هگلي، عقل ديني، عقل تاريخي، عقل ديالكتيكي، عقل نظري، عقل عملي و … ديگر انقسامات خرد و درشت، آيينه عقل را چنان در هم شكسته‌اند و تكه تكه كرده‌اند كه در آن هيچ صورت سالمي ديده نمي‌شود. »
  این جا است که خداوند در پهلوئی رسول باطنی یعنی عقل پیامبرانی فرستاده تا انسان ها را از خطای عقل ناقص حفظ نماید همین طور همه ای احکام شرعی اعم از محللات و محرمات و اوامر سیاسی و اجتماعی و امثالهم مطابق عقل و منطق است اما نه عقل ناقص و سفسطه گو.در هر حکم شرعی رمزی وجود دارد که اگر آن رمز را برای عقل بگوئید عقل قبول می کند بنابراین, اسلام بر خلاف مسیحیت تحریف شده نه تنها به عقل ارزش و اهمیت می دهد بلکه طوریکه گفتیم عقل را به عنوان یکی از اصول احکام شرعی قرار داده است اما باید بدانیم که عقل ما محدود به زمان و مکان است. همان طوریکه حکمت و فلسفه وعلت بعضی از احکام قرآنی برای بشر مبهم بود و امروزه کشف گردید،باید گفت که جریان آب این رود خانه ادامه دارد و بستر این رود خانه آشکار کننده ای چیز هایی است که امروز نمی دانیم،اما سکولاریسم معتقد است که تنها مرجع کسب معرفت عمل،اخلاق و هر چه مربوط به حیات وزندگی انسان است در توانایی های نهفته که در وجود خود انسان است .یعنی عقل در هدایت و رستگاری بشریت کافیست صرف نظر ازسلامت وعدم آن.وبه اساس این نگرش آن چه منشاء ماورایی دارد یا کلا مورد انکار است و یا مرجعیت آن پذیرفته نیست.کافی دانستن عقل در حل مشکلات و مسائل فردی و اجتماعی و تاکید بر نقش ابزاری عقل و انصراف از حقیقت جویی آن به نقش آفرینی ابزاری و تکنیکی, نظریاتی است که بشریت را در حیرانیت و بهت فرو برده و مانع رشد و هدایت عقلی و منطقی گردیده است پس بیاییم برای عقل همان ارزشی را قایل باشیم که دارد و این را بدانیم که هیچ گاه تناقضی بین آموزه های اسلامی و عقل وجود ندارد اگر جایی عقل از اثبات و پوشش دادن عقلی حکمی از احکام شرعی ناتوان است از جهت عقل ستیزی نیست بلکه از واسطه ای کوتاهی عقل از کشف حقایق است لذا بر خلاف تصورات سکولاریستی همه ای گزاره ها و احکام قرآنی معقول و منطبق با فطرت انسانی است اما در بعضی موارد نظر به دلایلی که گفته شدعقل دسترسی به کشف حقایق ندارد
ادامه دارد