آرشیف

2021-6-30

علم عبدالقدیر

ضرورت باز نگری تاریخ روابط سیاسی افغانستان وپاکستان

مقدمه:

روابط سیاسی افغانستان و پاکستان  همیشه متزلزل و پر تشنج  بوده اینکه چرا روابط سیاسی دو کشور از آغاز تاسیس پاکستان تاکنون نشیب و فراز های فراوان را طی نموده است و هر دو کشور همسایه وهم کیش از این وضعیت ضرر ها و زیان های زیادی دیده اند باید مورد بر رسی و تحلیل قرار گیرد، لذا شایسته و بایسته است تا بجای تقلید تاریخ را با تحلیل  باز خوانی نماییم تابه علل نا پایداری روابط سیاسی دو کشور پی برده، و واقعیت های پشت پرده ،،سیاست ها و استراتیژی های که منجر به این وضعیت شده بر جسته گردد.

اگر از حالت دگم و تقلید از روایات مضحک گذشته  بیرون شویم و روابط دو کشور افغانستان و پاکستان را با یک نگاه باز و تحلیلی ارزیابی کنیم به این نتیجه میرسیم که سر نوشت مردم افغانستان حتی پشتونهای پاکستان قربانی سیاست های خودخواهانه آل یحیی خصوصا داود خان و عده از سران جیره خور قبایل ساکن در دو طرف خط دیورند گردیده است. نقش روس و هند نیز در شعله ور ساختن آتش اختلاف بین  افغانستان و پاکستان و اهداف شوم شان در مسیر تاریخ پر خم و پیچ افغانستان خیلی روشن است

همانطوری که میدانید تاریخ افغانستان، تاریخ جنگ، خشونت و خونریزی است، اما حکومت ها و زمامداران بخاطر تخدیش و تخدیر ذهنیت ها تمام جنایات و گناه خود را زیر پرده جعلیات تاریخی پوشیده اند که یکی از این وارونه نویسی ها بر میگردد به تاریخ روابط سیاسی افغانستان و پاکستان که از سال های سال به گونه نادرست برای مردم ما تلقین شده گویا اینکه پاکستان دشمن افغانستان است و باید روابط این دو کشور همسایه همچنان تیره و دشمنانه باشد. کسی نیست بتاریخ  و انگیزه ظهور دشمنی پرداخته و اینکه کدام طرف به کدام دلیل آب به آسیاب دشمن ریخته. هرچه زمامداران خودکامه و نا عاقبت اندیش به گوش مردم پف کردند، مردم کم سواد و سیاسیون درباری هم ناخوانده امضأ کرده اند. طوریکه امروز دشمنی با پاکستان معیار وطن دوستی و شجاعت بوده و باز خوانی این روابط بر بنیاد منطق و دلیل شاید خیانت ملی یا هم معادل به وطن فروشی باشد؛ چون بازخوانی تاریخ پر تشنج روابط سیاسی افغانستان با کشور های همسایه مجموعه ای را بدست ما میدهد که نامش جز اشتباهات سیاسی چیزی بیش نیست. مثلا حین خروج انگلیس ها در سال 1947 از شبه قارة هند بجای اینکه افغانستان  تاسیس  پاکستان را  منحیث یک کشور اسلامی برای بیش از دو صد ملیون مسلمانان شبه قاره هند تبریک گفته و این پیروزی مسلمانان را جشن بگیرد، از به رسمیت شناختن کشور اسلامی بنام پاکستان خود داری  نموده هم صدا با گاندی رهبر سابق هند به تجزیه هند و تاسیس یک کشور اسلامی مخالفت کردند و اما حین جدا شدن بنگلادش از  پاکستان  دولت افغانستان از حامیان تجزیه پاکستان بود.خیلی نا راحت کننده است  وقتی به این واقعیت تاریخی بر میخوریم که عدۀ ارزش ها و مشترکات اسلامی و منافع ملی افغانستان را پشت سر گذاشته  به بهانه  پیوند قومی آتش نفاق و اختلاف را شعله ور تر میسازند.

از گذشته تا حال تعجب میکنم که رهبران و سیاسیون افغان مشترکات تاریخی  وروابط دوستی هند و افغانستان را در کجای تاریخ خوانده اند؟ از تاریخنامه  حملات و فتوحات غزنویان، غوریان و ابدالیان به هندوستان و ویرانی معابد شان بدست لشکریان افغان و یا از حمایت پیهم هند از تجاوزات خارجی  ها به افغانستان مثلا هند  اول تجاوز انگلیس به افغانستان را حمایت کردند، بعد روسها و حالا هم تجاوز آمریکائیها را؟ ماجراجویی ها دردناک و پیامد های خونین این نوع روابط و طرز دید حاکم بر فر هنگ سیاسی افغانها از ما میطلبد تا تاریخ روابط سیاسی افغانستان و پاکستان  را باز خوانی و بجای تایید کور کورانه روابط مان را بر بنیاد منطق و منافع ملی مان استوار سازیم.

 

انگیزه نگارش  

گاهی بحث های سیاسی تحلیلگران سر چوک افغانستان را از طریق تلویزیونهای افغانستان نگاه میکنم؛ در ماه جدی سال 1393 خورشیدی در بر نامه میز گرد یکی از تلویزیونها شخصی بنام آصف ودرک، که ظاهرا مزاجی و ریاکار به نظر میرسید پیرامون خط دیورند و پشتونستان و مناسبات افغانستان و پاکستان صحبت میکرد. حینیکه گردانندۀ برنامه از وی پرسید که جناب وردک پشتون های آنطرف خط دیورند نمیخواهند به طرف افغانستان بیایند و به همین حالت راضی اند؛ چرا جانب افغانستان این خط را همچنان مغشوش و مبهم گذاشته و عدۀ مانند شما هر روز ادعاهای ارضی و الحاق پشتونستان به افغانستان را دارند؟ آصف وردک در پاسخ گفت: “پشتون های که نمیخواهند با ما باشند و علاقه دارند با پنجابی ها باشند اصلا جاسوس و خائن ملی اند ما به آنها کاری نداریم آنها اگر میخواهند با پاکستان باشند پس بروند طرف سند و پنجاب و خاک ما را تا اتک ترک کنند!” با دیدن این صحنه و تحلیل و ادعای سخیف به حیرت فرو رفتم و با خود گفتم وقتی تاریخ را میخوانیم هیچ یکی از زعمای افغانستان ادعای الحاق و ادغام  مناطق پشتون نشین آنطرف خط دیورند را به افغانستان نکرده اند و تنها از آزادی و خود ارادیت پشتونهای آنطرف خط دیورند صحبت کرده اند که آنهم یک نوع مداخله به امور دیگران است، اما حالا فیلسوف نما های  چون آصف وردک هم ادعای ارضی دارد و هم پشتونها را نمیخواهد. در حالیکه دیروز ادعای آزادی پشتونها بود، پس معلوم میشود کاسه ای زیر نیم کاسه است یا اینکه عده افغانستان را ملک شخصی خود دانسته و در درازنای تاریخ  سر نوشت مردم و سر زمین ما را به قمار گذاشته اند، که یا پشتونستان و یا نا بودی افغانستان! مسلماً پشتونستان وجود ندارد اما ویرانی افغانستان قابل انکار نیست.

«بازخوانی تاریخ روابط سیاسی افغانستان و پاکستان»  یک نیاز جدی است ، میدانم هرکس در رابطه به افغانستان و پاکستان واقعیت نگاری کند آنرا جا سوس و طرفدار پاکستان و خائن ملی معرفی میکنند؛ ولی من در افغانستان مربوط به جغرافیای هستم که مردمش به این بازی ها آشنا نیستند. تنها قربانی جاسوسی و خیانت، سیاستمداران  خاندانی و قومی بوده اند. لذا بهتر میدانم با یک نگاه نو و متفاوت اول انگشت انتقاد را بسوی خود نشانه روم و سنگ ملامتی را بر سینه عاری از وجدان رهبران دروغگو و خائن افغانستان گذاشته، بگویم که نخیر افغانستان ملک شخصی رهبران و سلاطین سابق نبوده که بخاطر شعار پشتونستان و دوستی دروغین با هندوستان آنرا قمار زده اند. مسلما عامل اصلی بدبختی و شرمساری در سرنوشت افغانستان رهبران و زعمای خودکامه افغانستان بوده و هستند که تا هنوز آینده افغانستان را در غم نامه خونین و هولناک پیچیده اند.

لذا با استفاده از شرایط باز سیاسی و حق آزادی بیان واقعیت ها و حقایق تلخ تاریخی را در همسویی با نویسندگان، دانشمندان و تحلیلگران وطندوست بایست  متفاوت تر از دید و نگاه مقلدان تاریخ در راستای منافع ملی افغانستان  نوشت  تا افرادی که از طریق متشنج ساختن اوضاع دو کشور اهداف و منافع ملی را قر بانی اغراض شخصی میکنند در گفتار و پندار خویش تجدید نظر نمایند.

قبل از نقل بازخوانی تاریخ روابط سیاسی افغانستان و پاکستان  باید قبول واذعان کنیم کسانیکه در نخستین روز های شکل گیری پاکستان در همسویی با هند برتانوی با تشکیل کشور اسلامی به نام پاکستان برای دو صد ملیون مسلمان شبه قاره هند مخالفت کردند و بعد همواره این آتش را پکه کردند؛ در حقیقت خائن به اسلام، مسلمین و منافع ملی افغانستان بوده اند.

سیاست خارجی غیر متناسب:

چرا دو کشور اسلامی و همسایه زبان یکدیگر را نمی فهمند و قادر به حل مشکلی خود نیستند چرا در روابط سیاسی تناسب مشترکات در نظر گرفته نمیشود؟  برخی دوستان روابط سنتی و تاریخی بین هند و افغانستان را از کدام مقطع تاریخ نقل میکنند؟ افغانها در طول تاریخ چندین بار بنام غزنویان و غوریان و ابدالیان  و غیره بر هند حمله کردند و بت های شان را شکستند  و معابد شان را ویران و بر معتقدات شان توهین کردند. به همین ترتیب هندی ها هم زیر قومانده و رکاب انگلیس ها سه بار بر افغانستان  تاختند و عقده گشائی کردند. و در مسیر تاریخ از هر نوع تجاوز بر افغانستان حمایت کرده اند، از تجاوزات مکرر انگلیس، از تجاوز روسها به افغانستان و حالا از تجاوز امریکا به افغانستان؛ و گاهی هم از افغانستان به قصد خراب کردن رابطه افغانستان و پاکستان از یکسو و رابطه ایران و پاکستان از سوی دیگر استفاده کرده که دلایل بیشمار و انکار ناپذیر در این زمینه وجود دارد. منظور من قطع رابطه با هند نیست بلکه حفظ تناسب و توازن در تا مین رابطه هاست.

ما باید به نسل فعلی و نسل های آینده بگوئیم  که زعمای افغانستان در مورد چگونگی تعامل با همسایه شرقی (پاکستان) برای ملت دروغ گفته اند. باید تاریخ روابط سیاسی افغانستان و پاکستان منصفانه و بیطرفانه باز خوانی و گره کور اختلاف بین طرفین حل شود و این فر هنگ سیاسی حاکم بنام دشمنی بین افغانستان و پاکستان از بین برود چون از این دشمنی جزء رشد خشونت و افراط گرائی دیگر هیچ نفع به افغانستان نمی رسد و سرانجام کسی  صلح و ثبات را به افغانستان میآورد که به حقایق تاریخی اعتراف کند و ظرفیت تعامل و همزیستی با همسایه ها را داشته باشد. لذا پیچاندن سر نوشت افغانستان در لفافه شعار پشتونستان و انکار خط رسمی، قانونی و مشروع دیورند و دوستی نا متناسب با هند باعث نابودی افغانستان شده است و ما باید حقیقت جو و حقیقت گو باشیم و بجای دیگران از خود انتقاد کنیم.

ضرورت حسن همجواری:

حسن همجواری جزء از معتقدات دینی ماست و اگر گفته شود همسایه نیز در شکوفائی و بالندگی این ارزش مسئولیت دارد بر منکرش نفرین اما ما باید مسئولیت خود را اول ادا کنیم و بدانیم که پاکستان اثرگذار ترین کشور همسایه بر ثبات سیاسی، امنیتی، اقتصادی و حتی اجتماعی و فرهنگی افغانستان شمرده می ‌شود. از ملاحظه و مشاهده اوراق و تجربیات تاریخی بر میآید که سران افغانستان در تامین و حفظ روابط دو جانبه بجای منافع و مصالح ملی به موضوعات فرعی و پر ماجرا تکیه کرده اند و کس نمیتواند باور کند که رابطه و سیاست افغانستان با دو کشور هند و پاکستان بر مبنای منافع ملی ‌اش استوار بوده است. سرنوشت افغانستان وقتی مبهم و پیچیده شد که برخی از سران نظام سیاسی کشور بر اساس خواستهای  شخصی حدود  2500 کیلومتر مرز شرقی آنرا به حالت ابهام گذاشتند و در تامین روابط با کشور ها قواعد حقوقی و ضوابط اخلاقی را زیر پا گذاشتند . مسلما روابط افغانستان و پاکستان از مشخص کردن مرز های دو کشور شروع میشود که مشکل اساسی هم همینجا نهفته است. هر چند  در افغانستان بحث پیرامون مسئله روابط افغانستان و پاکستان و خط معضل ساز دیورند یک تابو است، اگر کسی  تابو شکنی کند و زبان و قلم را بخاطر روشن ساختن یک حقیقت تاریخی آنهم غیر منطقی بودن ادعای پشتونستان بحرکت در آورد؛ برخی عناصر نا آگاه یا وطن دوستان آماتور آنرا خائن ملی و وطن فروش معرفی میکنند. در حالیکه قربانی افغانستان بپای شعار دروغین پشتونستان و عدم شناسائی خط دیورند من حیث مرز رسمی بین افغانستان و پاکستان یک خیانت کاملا ملی بوده که از زمان حاکمیت آل یحیی بدین سو روی اهداف مرموز به یک معضل بزرگ ملی تبدیل شده است.

افغانستان و پاکستان دو کشور همسایه، هم دین، هم کیش و هم کلتور با داشتن مرز مشترک (2240) کیلو متر؛ از اثر مداخله هند و روس در مسیر تاریخ  بار بار لغزش های سیاسی نموده گاه اختلاف، گاهی رقابت و زمانی هم از سر دشمنی  پیش آمد نموده اند و با نگاه کوتاه به تاریخ  روابط سیاسی افغانستان  با هند و پاکستان و تخطی ها و اشتباهات حکومت های افغانستان را که باعث تیره گی اوضاع سیاسی و امنیتی حتی نابودی افغانستان گردیده بحث خواهیم کرد.  ادامه دارد.