آرشیف

2017-3-24

شیوۀ درست اصلاح

راه درست اصلاح ازدیدگاه قرآن عبارت از زدودن گرد و غبار خرافات ، شرکیات جهالت ها ، بدعت ها و بازگشت به اصول و اساسات اسلام است .
آرمان والای رسول الله صلی الله علیه وسلم ، ایجاد جامعۀ سالم و عاری از مفاسد اخلاقی ، سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی ، بر اساس تعالیم اسلامی بود.
برای اینکه هدف اصلی اصلاح ، که همانا تکامل انسانیت و اصلاح فردی و اجتماعی وایجاد جامعۀ سالم  است ، متحقق شود ، لازم است اصلاح بر اساس اصول و روشهای صحیح انجام پذیرد ، مانند  نصیحت وموعظۀ با حکمت  ، روشنگری به شیوه خوب ، مجادله و مناظرات علمی  ، برخورد علمی واخلاقی مطابق با اصول اسلامی ، ایجاد صمیمیت واخوت اسلامی و…….وبه خاطر مطول نشدن مطلب ، من در این جا فقط دونکته اساسی واصلی ازشیوه های اصلاح را بصورت مختصر توضیح  می دهم :
الف : اصلاح خود
اولین چیزی که در اصلاحات باید مورد توجه قرار گیرد این است که ، اصلاح گرومصلحی که می خواهد دیگران و جامعه را به اصلاح فرا خواند ، باید ابتدا خود اصلاح بوده و از خود شروع کند ، اعم از خود فردی یا خود اجتماعی ، و در غیر این صورت سخن او بدیگران اثر نخواهد داشت.
ب : دراصلاح فردی واجتماعی ، اعتقاد به اصول مقدم برعمل به فروع میباشد.
 باید دعوت باصلاح از اصول آغاز گردد نه از فروع ، اسلام نیازمند اصلاح  جدیدی است  ، و آن عبارت از دعوت جوانان مسلمان به آموختن اصول اسلامی است ، تعجب نکنید بسیاری از اولاد مسلمان ، اسلام را بصورت واقعی نمی شناسد که اسلام چیست ، حتی کسانی که اهل  نماز و روزه اند ، بسیاری از آنها به حکم عادت نماز می خوانند و روزه می گیرند ، لکن اسرار نماز و رموز آنرا نمی دانند ، و به احکام و اهداف آنها آشنایی ندارند ، مگر تعداد اندکی .
چه قسم جوانان را به اسلام دعوت ، وتوسط اسلام اصلاح نمائیم ؟
 در این خصوص ما باید به الگوی جهان بشریت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم اقتداء نمائیم ، شیوه دعوت رسول الله صلی الله علیه و سلم در اصلاح این بود که ، اول به اصلاح عقیده می پرداختند و بعداً فروعات دینی را تعلیم می دادند ، به دیگر سخن ، اول فرد را به توحید و یکتا پرستی آشنا می کردند ، و سپس محرمات و فرائض و سایر فروعات را یاد می دادند.
 اما متأسفانه دعوتگران و مصلحان ما این کار را انجام نمی دهند ، بلکه ابتدای شروع کلام شان ریش نگهداشتن است ، من اعتراضی به ریش نگهداشتن ندارم و آن را سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم می دانم و تراشیدن آن را هم بد می بینم ، لکن مثالی زدم در باره کسانی که در شروع دعوت و اصلاح  ، ارکان اصلی اسلام را فراموش کرده و به کار های غیر اساسی و اصولی می پردازند ، دعوتگرانی که با اصول و قواعد اصلاح آشنایی ندارند ، تمام سعی و کوشش خود را در فروعات مانند ریش نگهداشتن وامثالهم به خرج می دهند ، اگر این سعی و تلاش در آغاز کار ، در جهت تصحیح عقاید و اقامه ارکان دین صورت گیرد ، نگهداشتن ریش هم متحقق می‌شود. چیزی که امروز به جوانان مشکل وانمود  گردیده ، متأسفانه رها کردن ریش است ، لکن اگر مصلح با روش حکیمانه ، جوان مسلمان را به خداوندش آشنا بسازد ، و اصول و ارکان اولیه اسلام را به او تعلیم دهد،  واو به آنها ملتزم گردد ، بدون گفتن ، به احیای سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم و نگهداشتن ریش خواهد پرداخت ، اما اگر به اجبار به گذاشتن ریش وادار شود ، برایش سنگین تمام می‌شود ، و احتمالاً به همراه ترک آن ، دین را هم ترک خواهد کرد .
 ما در زمان حرج و عسر قرار داریم وبه خطر عظیمی مواجه هستیم ،  اسلام در دار و دیار خود ، مورد تهاجم قرار گرفته و اصل ایمان تهدید شده است ، لذا بحث در امورات فرعی مختلف فیه و بحث در باره سنن و مکروهات را درمراحل بعدی باید قرارداد ، رسول الله صلی الله علیه و سلم سیزده سال در مکه مکرمه بودند ،
فقط دعوت شان در آن جا اصلاح عقیده بود ، زمانی که توحید در نفوس اصحاب رضی الله عنهم  استقرار یافت و عقاید مردم اصلاح شد ، تفصیلات شرعیت و آیات احکام نازل گردید .
 سئوال این جاست که چرا علما و مصلحان و دعوتگران ، که خود ها را پیروان راستین رسول خدا ص می دانند ، به گفتار و رفتار رسول الله صلی الله علیه و سلم عمل نمی کنند ، ( البته منظورم همه اصلاحگران و دعوتگران نیست ).
 توحید اصل است چرا قبل از آن به فروعات شروع نمائیم ، امروزه مسلمانان به فراگیری اصول و اساسات دینی شان شدیداً نیازمند اند ، دشمنان اسلام برای صید کردن جوانان مسلمان از راههای مختلف وارد می شوند ، شبکه های گمراه کننده تلویزیونی ، نشان دادن انواع جمال و انواع لذت ها از زنان فاسد ، و مهمتر از همه اینکه دشمن به زبان جوانان با آنها صحبت می کند ، آنها زبان جوانان را می فهمند ، اما تعدادی از جوانان ما که نور هدایت قلب شانرا فراگرفته ، وقتی که نزد مرشیدن و مصلحان و دعوتگران و علما جهت ارشاد و راهنمایی و فهم دین ، مراجعه می کنند ، بزبان دیگری مواجه میشوند ، از اصول اسلام چیزی نمی شنوند  ، درکتاب "فصول فی الدعوة والاصلاح " نوشتۀ علی طنطاوی آمده که : جوان آلمانی که خداوند ج او را هدایت کرده بود ، به منظور معرفت و شناخت احکام شرعی به دمشق آمد ، آنرا پیش یکی از مشایخ بردند ، جناب شیخ اولین چیزی که برای او گفت نگهداشتن ریش و ختنه کردن بود ، بعد از آن تعلیم دادن احکام استبراء و استنجاء وحدود جغرافیایی روی ، که آیا شمالاً به جبین می رسد ، یا به جایی که مو خارج شده است . یک سال کامل در تعلیم اقسام آب و اینکه هفت قسم است ، طاهر مطهر غیر مکروه و طاهر و مطهر با کراهیت و طاهر غیر مطهر و امثال این ها ، و در باره اینکه روغنی که در آن موش می افتد چه حکمی دارد ، چاهی که در آن گربۀ می افتد حکمش چیست؟ گذشنت ، خلاصه بعد از یک سال نتیجه این شد که این جوان پس به آلمان برگشت و دین سابق خود را دوباره اختیار کرد .
 بحث من در باره جوانان مسلمان است ، جوانان مسلمان ما متاسفأنه امروز سرگردان اند ، زیرا راهنمایان جامعه ما اختلاف نظر دارند ، اگر جوان مسلمان ما نزد متصوفین مراجعه نماید ، او را ملزم برعایت طریقت خود نموده و احتمالاً به اموری ملزم می سازند ، که نه تنها جزء اصول اسلامی نیست ، بلکه نه آنها را  رسول اکرم و صحابه گرانقدرانجام دادند و نه هم متقدمین  ، اگر نزد فقیه برود او را به بحث های فرعی مختلف فیه می کشاند ، بحث های که خالی از ذکر دلیل است و فرقی بین آنچه به نص ثابت شده و آنچه مستند به عرف یااجتهادی  که امکان صواب و خطا را دارد ، نمی شود ، فقط تمسک به اقوال متاخرین دارند و می گویند دین همین است ، افزون بر آن فقط یک مذهب را حق دانسته و دیگران را رد می کنند ، یا جوان ما نزد عالم و استادی می رود که به امور تنظیمی اشتغال دارد ، توجه جوان ما را قبل از تربیت حقیقی و امثال آن ، به امور تنظیمی و سیاسی آنهم راهی که خودش انتخاب کرده ، می کشاند.
 نمی گویم همه مشایخ ، علما و مصلحان ومتصوفین اینطور اند بلکه علماء ومصلحان ومتصوفین دانشمند ،عامل و فهیم هم زیاد است ، لکن جهت اصلاح افراد و جامعه ، اتحاد نظر علما و مصلحان ، جزء ضروریات اصلاحی است ، و افزون بر آن تعدادی از علماء در محیط کوچک و محدودی زندگی می کنند و ماوراء آن محیط برای شان نا آشنا است ، و از خطری که اسلام را تهدید می کند آگاهی ندارند ، و نمی دانند که دشمنان اسلام چه می کنند ، اسلام عزیز بین اهل و بلاد خود غریب گردیده است ، مساجد از نماز گزار پر است ، مردم در ماه رمضان روزه می گیرند و حجاج سال به سال زیاد می شوند ، اما روح نماز و روزه و حج در نزد بسیاری از مردم گم شده ، و جسدش باقی مانده است ، زهر های دشمنان اسلام به جمع نمازگزاران و جمع روزه داران وارد شده است ، به خانه های شان ، به افکار مردان شان ، به روش زنان شان ، به منهج مدارس و قوانین محاکم شان ، اسلام از اساس خود مورد تهدید و هجوم قرار گرفته ، بنابراین باید خط جدیدی برای احیاء اسلام اصیل ، اساسگذاری شود ، خطی که بتواند جلو خطوط دشمن را بگیرد ، و این خط جز رجوع به اصول اسلامی و شروع اصلاح از اصول ، چیز دیگری نیست.
 ما باید اصلاح را از توحید شروع کنیم ، سپس ترک محرمات و بعد انجام فرائض و به همان ترتیب احیای سنت و نگهداشتن ریش و سایر فروعات .
اگر خاری بین گوشت و ناخن طفلی داخل شود والدین آن فوراً به داکتر جهت خروج آن خار مراجعه می‌کنند ، و داکتر هم فوراً اقدام به بیرون کردن آن می کند ، اما اگر طفل به طومار خبیثه مبتلا باشد ، و تحت عملیات جراحی قرار داشته و هر لحظه احتمال فوت آن متصور باشد ، و داکتر خاری زیر ناخن آن ببینید ، یقیناً التفاتی به آن خار نخواهد داشت ، زیرا حیات طفل مهم تر است.
 امروز هم مسئله همین طور است ، اسلام حقیقتاً مورد تهدید قرار گرفته و دشمنان اسلام بسیاری از جوانان مسلمان را تطمیع کرده اند. در همچو شرایطی ، لازم است که اتحاد نظر علما و مصلحان و دعوتگران و اندیشمندان مسلمان ، بعنوان الگو در جامعه قرار بگیرد و همه باید اهتمام به حفظ اساس دین و ایجاد جامعۀ سالم ، داشته باشند.

محی الدین عریف شکیبانی