آرشیف

2019-6-4

شیفتۀ تاریکی
عده ای نام خساست روی آن می نهند و عده ای دیگر آن را گونه ای صرفه جویی می دانند.اما آدم ها به این دو گروه محدود نمی شوند.مردمانی که نه خسیس هستند و نه جویای صرفه.در حقیقت احساس متعالی بی آمیغی فرمانده ی وجودی شان می شود وفرمان های ویژه ای صادر می کند که نتیجه اش می شود شیفتۀ تیرگی شدن•

شاید برای آنان که از تیرگی می گریزند دلیلی بهتر و البته طبیعی تر وجود داشته باشد که مسیری را برای تقدیس آن بیابند و احتمالا این راه،نگاه جزئی تر به تکمیل آفرینش انسان قبل از زاییده شدن باشد؛همان تاریکی های سه گانه(تاریکی شکم،تاریکی رحم و تاریکی زهدان) مستندی است که سوره زمر بدان اشاره کرده و بی شک تمام جامعه بشری_بی باک و دارای باک نسبت به تاریکی_آن را به عنوان مقدمه ای در دفتر زندگی،به عنوان ابتدایی ترین تجربه با فاصله از انتهایی ترین تجارب خود ثبت کرده اند.

می توان به تاریخ قرن ها پیش بازگشت و تجربۀ یک شب و یک شمع را گرامی داشت؛خانه های آینده غرق در نور اند؛ اندرو لوید وبر آهنگساز در یکی از متن هایش اصطلاح خیس خوردن در نور را به کار میگیرد.این همان آیندۀ روشنی ست که یکایک ما دست کم یک بار در گوشه ای از خیالمان تصور اش کرده ایم.

اما نظرتان راجع به خیس خوردن در تاریکی چیست؟

اگر از تاریکی هراس ندارید و به نحوی از آن لذت هم می برید باید بدانید که هیچ رمز و راز و بیماری روانی ِعجیبی درون شما نهفته نشده،علت،علتی کاملا طبیعی است و مولوی نیز در این باره می گوید: «تاریکی شمع است»!البته اگر تاریکی شمع باشد،آدمی کبریت است.(اینکه روشن شود یا نه،بستگی به سطح اندیشه و میزان دانایی اش دارد و تفکر در همین مورد برای روشنایی ای ابدی ما را بس خواهد بود.

و این ابد هنگامی است که بتوانیم توسط منطقی درونی و پذیرفته شده درک کنیم که اگر سر و ته زندگی جسمانی مان را به یکدیگر متصل کنیم،ابتدا و انتهایش همان تاریکی ست. با این تفاوت که ابتدا اش تنمان در تن دیگر و در  انتها اش تنمان به تنهایی در خاک است.