آرشیف

2023-11-16

عبدالقیوم ملکزاد

سیمای زن در قرآن عظیم‌الشأن

 

زمانی که می‌خواهیم جایگاه زن را از  دیدگاه قرآن عظیم الشان مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم، برای تورّق صفحات تاریخ نیاز بیشتری پیدا می‌کنیم، به خصوص تاریخ جامعۀ عرب جاهل را که پیوسته در منجلاب جهل و شقاوت دست و پا می‌زدند، آنگاه فرهنگ به غایت منحطی از نظر ما عبور می‌یابد که انسان به ویژه زن در نزد آنان چه قدر زبون و حقیر و بی ارزش تا سر حد یک حیوان قرار داشته است؟ نه کس را یارای گشودن لب برای اعتراض بود تا بگویند: چرا زن همواره بازیچۀ ملعبۀ مردان قلدر و بیرحم و بی عاطفه قرار گیرد؟ چرا این قشر نتواند از ابتدایی ترین حقوق انسانی بهره ور باشد، نه به حق میراث دسترسی داشته باشد و نه هم حق رأی و اظهار نظر و اعتراض در برابر جنایات وحشتناکی نظیر زنده به گور کردن دختران معصوم…!

اما، پس از آنکه خورشید جهانتاب اسلام به جلوه آغازید، ابلاغ شد که جایگاه انسانی و والای زن همسطح مردان است. کسی را عرضۀ آن نیست او را در بند ظلم و بربریت برکشد. بل او نیز در تمام عرصه های زندگی، از ارزش و شان و مقامی برخوردار است؛ احدی نمی‌تواند تفاوتی در ویژگی های ذاتی انسانی و در رسیدن به مراتب کمال و برتری آن قائل باشد، الا به تقوا!

پس از آن بود که نه کسی از داشتن دختر احساس خجالت کرد و نه هم از رسیدن خبر تولد وی چهره اش سیاه گردید. چه فاجعه ای دردناک تر و جانکاه تر و شرم بارتر از این که قرآن آن را به تصویر کشیده: 

(و إذا بشّر أحدهم بالأنثى ظلّ وجهه مسوداً و هو کظیم. یتواری من القوم من سوء ما بشّر به أیمسکه على هون أم یدسّه في التراب ألا ساء مایحکمون) نحل/58ـ59 

{و آن گاه که یکى از ایشان را مژده تولد دختری مى‌دادند چهره اش سیاه مى‌شد و به غایت خشمناک. از شرم این مژده از مردمان پنهان مى‌شد ـ و در اندیشه آن [غرق می‌شد] که آیا او را با خوارى نگاه دارد و یا در خاکش پنهان سازد. هان چه زشت است آنچه مى‌کنند.} 

چنان که مى‌بینیم قرآن کریم در این آیه دختر کشان قسی‌القلب را از این اندیشۀ جاهلی بر حذر داشت و به جهت تفاوتی که میان پسران و دختران می‌نهادند، به سخت ترین شکل مورد سرزنش و توبیخ قرار داد. 

قرآن کریم در آیات متعددی زن را می‌ستاید. از آن جمله است میسر بودن آرامش روحی برای مرد به سبب بودن در کنار زن:

«مِنْ ءَایَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکمُ مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُواْ إِلَیْهَا» 

(و از نشانه ‏های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید.)

چنان که می‌نگریم، خداوند متعال در این آیات، آفرینش زنان را که مایۀ آرامش­ بخشی به زندگی انسان مرد است، از نشانه­ های خود معرفی می‌فرماید. مگر نه آن است که به حق وجود همسران با این ویژگی­ها، برای انسان -که مایۀ آرامش زندگی است – یکی از مواهب بزرگ الهی محسوب می‌شود؟ مگر نه آن است زن و مرد مکمل یکدیگرند و مایۀ شکوفایی و نشاط و پرورش یکدیگر…؟ آیا می توان گفت اگر زن نباشد، کانون خانواده ای را گرم و با نشاط یافت و شاهد رشد و کمال انسانی شد؟

این قرآن است که بر لزوم حق شناسی در برابر مادر تاکید می ورزد و می فرماید: «ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند، مادرش او را با ناراحتی حمل می‌کند و با ناراحتی بر زمین می‌گذارد و دوران حمل و از شیر باز گرفتنش سی ماه است.» (1) 

سوره ای به نام زن:

این قرآن است که به منظور بزرگداشت از جایگاه زن، سوره ای را به نام “نساء” (زنان) اختصاص داد

 در حالی که به صورت مشخص به نام”رجال” یا مردان، سوره ای در این کتاب مبین وجود ندارد. علاوه بر آن، در کلام الهی، سوره ای هم به نام سوره مریم نیز نام‌گذاری شده است.

جایگاه حضرت مریم علیها السلام:

قرآن کریم در مورد جایگاه بلند مریم علیها السلام در آیۀ مبارکۀ (12) سورۀ التحریم می‌فرماید:

    وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ

(و مريم دخت عمران را همان كسى كه خود را پاكدامن نگاه داشت و در او از روح خود دميديم و سخنان پروردگار خود و كتابهاى او را تصديق كرد و از فرمانبرداران بود)

مادر حضرت موسی علیه السلام:

مادر گرامی حضرت موسی علیه السلام یکی دیگر از بانوان معززی است که قرآن عظیم الشان  از آنها با بزرگی یاد کرده است. خداوند متعال هنگامی که به آن مادر دستور داد تا کودکش را به دریا بیندازد، فرمود:

«وَ أَوْحَیْنا إِلی‏ أُمِّ مُوسی‏ أَنْ أَرْضِعیهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقیهِ فِی الْیَمِّ وَ لا تَخافی‏ وَ لا تَحْزَنی‏ إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلینَ»

«ما به مادر موسی الهام کردیم که او  را شیرده. پس هنگامی که بر او ترسیدی او را در دریای نیل بیفکن و مترس و غمگین مباش که ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از رسولان قرار می‌دهیم.»

آری، زمانی که خواست خداوند بر این تعلق گرفت که موسی را به دریای نیل بیندازد، یک الهام الهی، قلب مادر موسی را روشن ساخت، الهامی که ظاهراً او را به کار خطرناکی دعوت می‌کرد، ولی با این حال از آن احساس آرامش نمود. متعاقباً تصمیم گرفت تا به آن الهام دل ببندد و نوزاد عزیزش را به دست امواج نیل بسپارد. (2)

حضرت آسیه علیهاالسلام:

شخصیت دیگری که کتاب مقدس از آن تصویر با عظمتی ارائه فرموده و جایگاه او را به بالاترین مقام انسانیت یعنی الگو برای دیگر انسان­های دیگر قرار داده، همسر فرعون (آسیه علیهاالسلام) است. 

گفتنی است: نور ایمان زمانی به قلب آسیه جلوه گر شد که معجزه حضرت موسی علیه السلام  را به وضوح در برابر ساحران نگریست و عاشقانه به دین آن حضرت گروید. آسیه علیهاالسلام پس از گرویدن به توحید، ناگزیر بود تا دیر زمانی ایمان خود را پنهان نگه دارد؛ ولی پدیدۀ والا و عشق به خداوند توانا، چیزی نیست که بتوان آن را برای همیشه کتمان کرد که چنین شد. هنگامی که فرعون از ایمان آوردن آن آگهی یافت، مصرانه از وی خواست تا با آیین حضرت موسی نه بگوید و از خدای او انصراف ورزد؛ ولی آن بانوی بزرگوار و با استقامت، حسرت تلخ عدم تسلیم را در قلب سیاه فرعون نهاد؛ سرانجام به اساس دستور آن جنایتگر، دست و پاهای آن عاشق جان سوختۀ پروردگار، با میخ هایی بسته شده، در زیر آفتاب سوزان قرار داده شد، اما او با کمال شهامت و متانت و بردباری و عشق آتشینی که نسبت به پروردگارش داشت، در لحظات آخر عمر دست دعا بر افراشت و التجا نمود: “پروردگارا برای من خانه‌ای در بهشت در جوار خودت بنا کن.”

قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

 وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ( سورۀ التحریم/11)

(و براى كسانى كه ايمان آورده‏ اند خدا همسر فرعون را مثل آورده آنگاه كه گفت پروردگارا پيش خود در بهشت‏ خانه‏ اى برايم بساز و مرا از فرعون و كردارش نجات ده و مرا از دست مردم ستمگر برهان) 

با این چند نمونه ای که از کتاب الهی آوردیم، باید در افزاییم که: به‌طور کلی قرآن در 196 آیه مستقیماً دربارهٔ زنان سخن گفته‌است. در متن قرآن، آفرینش نخستین زن (حوا) مشابه و همزمان با آفرینش نخستین مرد (آدم) توصیف شده‌است. 

موضوع اساسی و مهمی که باید تصریح یابد این است که: در آیات قرآن عظیم الشان، مرد و زن، به سان دو کفۀ ترازو به شمار می‌روند که در کنار یکدیگر قرار دارند. این بدان معناست که پروردگار عالمین برای هر دو جنس پاداشی یکسان بدون کمترین تفاوت در نظر گرفته است.

«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثیَ‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَوةً طَیِّبَةً  وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُون‏» ( سورۀ النحل/97)

(هر کس از مرد و زن کار نیکی به شرط ایمان به خدا به جای آرد ما او را به زندگانی خوش و با سعادت زنده ابد می‌گردانیم و اجری بسیار بهتر از عمل نیکی که می‌کردند به آنان عطا می‌کنیم.)

چنانکه می‌نگریم، قرآن کریم با بیانى صریح، تفاوت در جنسیت و نژاد و رتبۀ اجتماعی را از مدار فضایل و رذایل انسانی خارج کرده و ملاک دستیابی به حیات طیبه را، ایمان و عمل صالح وانمود فرموده است:

«یَا اَیُّها النّاسُ اِنّا خَلقناکُم مِن ذَکَرٍ و اُنثى و جَعَلناکم شُعوبا و قَبائِلَ لِتَعارفُوا اِنّ اَکرمَکم عِندَ اللّهِ اَتقیکم» (حجرات: 13)؛ 

(اى آدمیان، شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را شعبه‏ ها و قبیله‏ ها گرداندیم تا همدیگر را بشناسید. گرامی ‏ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست.)

هرگاه آدمی به این باور باشد که انسان ها، از خاک آفریده شده ‏اند و در پیدایش آنان، زن و مرد، هر دو دخیل هستند، آنگهی به این نیز اذعان می‌دارد که جنسیت مربوط به نظام طبیعی و دنیوی است و امور طبیعی در حد ذات خود، وهن و مباهات و قایل شدن تمییز را بر نمی‌تابد و به این حقیقت اعتقاد راسخ دارد که نژاد و زبان نیز امری دنیوی است و شناسنامه طبیعی افراد را تشکیل می‌دهند. حقیقت و جاى آدمى شرقى یا غربى نیست، کرامت و برتری افراد به قرب و نزدیکی آنان به خداوند است و میزان و معیار آن پرهیزگاری است.

در یک کلام:

 زن و مرد در فطرت خداشناسی، کسب معرفت، رسیدن به قرب الهی و سایر قرایح و استعدادها، همسانند و قابلیت این را دارند که به کمال و درجۀ نهایی انسانیت دست یابند.

 

……………………………

1- سورۀ الاحقاف آیۀ 15،

2- این داستان دلنشین در شعری با نام «لطف حق» با قلم بانوی سخن ایران ( پروین اعتصامی) اینگونه به تصویر کشیده شده است:

مادر موسی، چو موسی را به نیل

در فکند، از گفتهٔ رب جلیل

خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه

گفت کای فرزند خرد بی‌گناه

گر فراموشت کند لطف خدای

چون رهی زین کشتی بی ناخدای

گر نیارد ایزد پاکت بیاد

آب خاکت را دهد ناگه به باد

وحی آمد کاین چه فکر باطل است

رهرو ما اینک اندر منزل است….