آرشیف

2014-12-29

محمد دین محبت انوری

سـنـگ گـنـــــج

درسمت شمال قریه دهن حصار ولسوالی شهرک ولایت غور سنگی بزرگ وبلندی وجود دارد که از قدیم تابحال مردم محل درمورد این سنگ قصه های گفته اند. در پای این سنگ غاری دیده میشود که ازبین سنگ گذشته وبه سرآن راه دارد.کسانیکه به این غار رفته اند دیده اند که دربین آن چشمه وسبززاری وجود دارد که زیبای خاصی در داخل غار ایجاد کرده وهمچنان غیراز راه غار دیگر هیچ امکان بالا شدن برسر این سنگ وجود ندارد.
روزی مردی میرود داخل غار وکوشش میکند تا آنرا عبور کند اما با روشن کردن چراغ بداخل غار پیشروی میکند که بلاخره به سر سنگ میرسد دربین غار چشمه ای با آب شیرین وخوشگوار میبیند که اطراف آن چمن وسبزه رویده است.
اودوباره از همین راه برمیگردد داخل غار برایش عجیب میماند ودروقت بودن داخل غار از جن وجنیات نیز هراس داشته وعلایم از موجودیت آنهارا میبیند.
روزی دیگر ملاهی براسپ سوار در راه مسافریت ازین مسیر میباشد که در نیمه های شب به محل نزدیک غار میرسد اما متوجه میشود که اسبش نمیتواند راه برود اسبش هرلحظه آهسته تر شده وبه کندی راه میرود مثل اینکه بالایش فشار وبار سنگین باشد اما هرچند اسب را قمچین میزند اسب نمیتواند تندتر قدم بردارد اسب از سختی راه وزحمت که دیده است زیر عرق تر میگردد ولی مانند گذشته تند تر رفته نمیتواند ملا که متوجه این موضوع شده بود. می شنود که صدای ساز وسرود از داخل غار به بیرون می آید اما او به حرکتش دوام میدهد. چنانچه میبیند که اسبش دیگر قدرت راه رفتن را ندارد.اودیگر چیزی با خودش ندارد غیراز یک تفنگ بالاخره با خود میگوید که باید چند فیر از تفنگ سوی غاربکند تا ازین مشکل خلاص شود او چند بار بسوی غار شلیک میکند ومیبیند که اسبش تیزتر قدم برمیدارد وهمچنان صدای سازوسرود، بین غار خاموش میشود آنگاه او با اسبش براحتی از محل می گذرد وبه بسوی سرمنزل مقصود میرود این بود قصه ای از سنگ گنج که از زبان رئیس شورای دهن حصار شینده بودم ولی تاکنون بین این غار راکسی درست تسخیر نکرده وبه جستجوی آن نپرداختنه است.

پایان
چغچران
قوس 1393

		سنگ گنجاین سنگ گنج است که دربیخ این سنگ غاری دیده میشود

		سنگ گنجاین همه عکس دیگری از سنگ گنج

		سنگ گنج

این هم عکس رئیس شورای دهن حصار