آرشیف

2014-11-17

مولانا کبیر فرخاری

ریش

 

دراسلام یونوفرم نظامیست و بالاتر ازان جز پشم چیزی دیگری نمیتواند باشد.
به ارتباط نوشته محترم (علم) و چند شخصیت دیگر این نوشته را قابل توضیح میدانم که وسایل جنگی و افزار و ادوات نظامی شمشیر , کارد و ژوبین بود که درکارزار دوصف باهم متخاصم دست و گریبان میشدند و دست به چوب و چماق میبردند. برای مسلمان را مسلمان ناشناخته هدف قرار ندهد, پیامبر اسلام هدایت داد:( ریش را بگذارید و بروت را کوتاه سازیدتا از یهود و نصارافرق شوید) و ریش را علامه فارقه برای مسلمان در جنگ وانمود میفرماید.
اگر جنگها به وسیله جنگ افزارهای مدرن و پیشرفته کنونی صورت میگرفت و از بحر هند و خلیج فارس پوز طالب را درافغانستان به خاک میمالید دیگر تذکر ریش و مطالب منوط به آن نیازی نبود و مورد علاقه پیامبر اسلام قرار  نمیگرفت.
از نظر ماهیت و اصل آفرینش بادی جزء یترین فرق بین انسانها اعم از کافر و مسلمان وجود نداردو هریک دارای اجزای گوش, بینی,چشم, دست و پای و سایر اعضا میباشند. اگر خداوند میخواست مسلمان را از کافر متمایز میساخت قادر بود لااقل برخی اعضای هریک را از نظرفیزیک تغیر میداد تا فهمیده میشد این مسلمان و آندیگری که شاخ و دم دارد کافر است و هیچ مشکل و معضلی سرراه قرار نمیگرفت.
حرف در باره ریش است. در کشور اگر در خانه یی طفل دختری پیدا میشود پدرش را مژده میدهند: (درخانه ات ریش بینک پیدا شده است) یعنی مسلمان باید چرک و شپش پر باشد که حتی شپش از سر و رویش سر ریزه کند و دختر ناگزیر و به پاک و تمیز کردن آن گردد چنین ریشی را تراشیدن نه تنها سنت بلکه فرض است زیرا شپش مجسمه مکروب و به نص قطعی حرام است . وقتی که در بیخ ریش مسلمان جای گرفت لابد زیر دندان آن میرود و داخل شکمش میشود که خود به چشم دیده ام که دختران محیط به این امر مبادرت ورزیده اند.
نظافت جزء عمده ایمان است و خداوند آنهایی راکه از گناه باز میگردند و خودرا از لوس و چتلی نگاه میکنند دوست دارد:( ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین) جناب مفتی صاحب یاد آور شده اند که حضرت هارون ریش داشت چرا یاد آورنمگردد که فرعون نیز ریش داشت. حضرت موسی در طفلی از ریش آن میگیرد ورویش را باسیلی سرخ مینماید ابو جهل و ابو لهب ها نیز ریشو بودند و شرایط ترش برای همه یکسان نبود. در مورد حرفهای قابل یاد آوری فراوانی وجود دارد که این مختصر گنجایش نشر همه قضایا و پهلو های مثبت و منفی آنراندارد نباید ریش تراش را از غربال اسلام فلتر کرد و بدور انداخت که بعد از سال جامعه اسلامیرا چون کف دست پاک و خالی خواهی یافت.
راجع به دستاو و لیگی نیز جناب مفتی داد سخن دادند و عناوین بی حساب را از کتب معتبر باصفحه و شماره ها فهرست ودراختیار خواننده گان قرار داند که افرادویژه بعد از سالها مطالعه و جستجو حقایق مربوط به مسایل مطروحه را بیابند.
اصلآ موضوع لباس و فرهنگ لباس پوشی منوط به عنعنه و کلتوراز مردمان هر بخش از جهان است. همان لباس راکه پیامبراسلام طرف استفاده قرار میداد,سایر مردمان حوزه تمدنی مکه نیز استفاده مینمودند اگر حضرت ابوبکر سراویل را لباس مناسب بخود میدانست شاید آنهای که دعوت نبوت را قبول نداشتند نیز مورد پسند قرار میدادند. همان لباس را که مسلمان میپوشید, نامسلمان هم میپوشید و امتیازی در میان نبود و این حقیقت روشن تر از آفتاب است. ملکی از آسمان فرود نمیامده که به مسلمان قد اندام گرفته باشد و به آن شیوه بخصوص لباس دوزی و لباس پوشی را فرا داده باشد. همان چهلتار را که مسلمان سری خود میبست دیگران هم چنین مینمود و برای ما الزام آور نیست که حتمی چهلتار بپوشیم و خود را نمونه و طرف ریش خند مردم قرار دهیم. امروز اگر کسی چهلتار بزند و درکوچه براید اطفال آنرا دیوانه میگویند و سنگبارانش میکنند.
دستار را که امروز طرف استفاده قرار میگیرد درآن روزگار حتی تار آن بدسترس قرارنمیگرفت و هیچ آدمی قادر به تکوین و پوشیدن آن نبود.
پیغمبر اسلام همانگونه که پیش خداوند مقام رفیع داشت , در عبادت نیز از دیگران پیشی میگرفت و ادای نماز تحجد که در نیمه شب ادا میگردد ویژه ی آن حضرت است.
پیغمبر ص نان جوین را طرف استفاده قرار دادند هیچ مسلمانی ناگزیر به خوردن آن نیست و یا بسیار مسایل دیگری بوده است در میان اعراب معمول و مرج که آن حضرت مطابق عنعنه آنها را مورد توجه قرار میدادند و برای دیگران حتمی نخواهد بود که پای خویش را جای پای آن خضرت قرار دهند.
   علامه اقبال که به ترفند ملا ها آشنا بود و برخی ملا ها که اصلا به مسایل دین نمیدانستند, زیری چتری دستار و سله از خود سوراخ را بوجود میاوردند و با مکرو تزویرمردم بیسواد و باسواد را فریب میدادند, احساسش تحریک میشد و طبع ظریفش روی ابیات شیوا و کوبینده تکیه مینمود و از روضنه اسلام دروغ شاخدار آنها را فاش و برملا میساخت. طور که جناب مفتی میفرمایند علامه اقبال در گذشته قسم دیگری می اندیشید و اسن اشعار انتقادیرا سروده و بعد فکرش تغییر میکند و نظرات قبلی خویش را مردود دانسته است, کاملا اشتباه آلود است علامه اقبال که افتخار جهان ادب است همیشه به یک و تیره می اندیشید و به دین مبین اسلام که زیر چنگال یک مشت نادان دارد که فرسوده میشود بادلسوزی حرفهای قابل تامل دارد. افتخار جهان اسلام, منطقه و عرصه شعر و ادب است. دین اسلام را به مثابه گل زیبا و قشنگ ترسیم نموده و میگوید این گل خوشبوی و زیبا بدست اطفال بازیگوش افتیده بیم آن میرود پرپر گردد.
حرف توهین آمیز بدور از اخلاق را دریکی از سایت ها شنیدم که پیامبر اسلام ادرار مینماید و شخصی آنرا مینوشد اگر سوال شود ادرار در ظرفی صورت گرفته و یا معمولآ در سطح زمین اجرا گردیده است پیغمبر اسلام گاهی در ظرفی چنین کاری را انجام نمیدهد و حتمی این کار که دران زمان کمود و سایل مدرن نبود در سطح زمین صورت گرفته است و شخص چگونه امکان پیداکرده است که آنرا از سطح زمین گرد آوری کند و به تناول آن مبادرت ورزد.
راست و پوستکنده هزیان بافیست و آن حضرت را در چشم کفرو مسلمان خار کردن است و میترسم یگان آدمک آنرا به موجزه واگذار نکند.