آرشیف

2022-4-3

عبدالقیوم ملکزاد

{ رمضان آمده تا ما را به مهمانی خدا ببرد}
زهی سعادت که انتظار مشتاقان دل‌سوخته، به پایان رسید و اینک این سرود دلنواز، بر لب‌های اهل نیاز، جاری است:
«”شکر ایزد” که بهار دل ما آمده است
مژدۀ کم شدن فاصله ها آمده است
“شادمانیم” کریم آمد و در واشده است
سفره‌پرداز قدیم آمد و در وا شده است »
آری، اینک “رمضان” با دعوتنامه ای از عفو و غفران، از خدای منان، در جستجوی ایمانیان آمده است، تا آنان را در بحر عنایت پروردگار، آشنا کند و بر خوان گستردۀ ضیافت او اذنِ جلوس دهد و هر کی را که در مقام میزبانی او قرار گرفته، به مهمانی خدا ببرد و نوای دلکش قرآن را، هر شام و سحر، به گوش های آنان بچکاند، و دل‌های خسته از آلام و درد واندوه را با مهر بنوازد و زلال نماز را در کوچه‌های نیازِ حاجت‌مندان، جاری کند…!
چه خجسته‌پی انیسی که صدای پای مبارکش، یکقلم با طنین مهربانی همراه هست و روز و شبش چنان گوارا و دلپذیر که نسیم فرحبخش بهاری بر جان طبیعت! الحق که او بهار قرآن است. کتاب مقدسی که دل‌های ما بی او بهاری نمی‌شود!
باور کنیم: تا دل بهاری نشود، باغ ایمان هرگز شاداب نمی‌گردد و رابطۀ بنده با آفریدگار یکتا، تامین نمی‌شود و گوهر رستگاری فرا چنگ نمی‌آید…؟
خدای را سپاس که سعادت شتافتن به پیشواز آن فراهم مان شده است. چه نشاطی بالاتر از این ابتدای متعالی؟! و چه جشنی دلنشین تر از تبسم به روی دقایق زیبای این مهمان عزیز و این ماه پرفروغ که “رمضان”ش نام است! آری، رمضان که صمیمانه برآن است تا با سخاوت هر چه بیش‌تر”شاخه‌های بلوغش را بر پنجره شهودِ”‌ایمانیان بگستراند و رایحۀ دل‌انگیز ملکوت را بر مشام جان آنان ارزانی دارد.
آری! رمضان، که هرشام این مه فرخنده، آبستن صبح امید است، پس چگونه می‌شود عظمت این سعادت عُظمی را درنیافت که حتی فرشتگان آسمان، حینی که می‌نگرند، با حضور گرم او، نور گسترده و فیض بی‌پایان، در خانه‌های روزه داران منتشر شده، به رشک اندر می‌شوند!
برماست که عظمت این ماه خجسته را دریابیم و روز و شبش را نه از جنس ایام معمولی، بل از جنس فرصت‌های بسی طلایی و ارزشمندی دانیم که پدیدۀ رستگاری بی آن، تکوین نیابد و زمینه برای کشوده شدن دروازه‌های بهشت، فراهم نگردد…!
مباد که واقف نشویم: این روز وشبان بسی عظیمند، بسی خجسته و فرخنده‌ که تنها در محدودۀ حضور پر نور او، خیل مَلک، به استقبال روزه‌داران می‌آیند، “تا بال‌های شان را فرش این مسافران خاکی کنند؛ مسافرانی که نفس های شان، با عطر «توبه»” همراه است.
هرگز مباد تا سوی این مهمان گرامی و این نعمت بزرگ خداوندی – که شایستۀ هرگونه تکریم و بزرگداشت است- از روزنۀ تیرۀ غفلت نگریم؛ چون: “همین مه است که انسان طبیعت مَلَک استش”
پس، سلام گرم ما تقدیم این مهمان عزیز باد و تقدیم این بهترین ماه خدا! ماهی که انس و الفت دادن اصحاب ایمان با قرآن، و متحول کردن ذره ذره وجود انسان، بخشی از رسالت آن است.
سلام ای ماه پرنور!
خیرمقدم ای سفیر رحمت، و ای ماه بخشایشش و سازندگی و ای موسم غفران و عتق من النیران!
مرحبا ای ماه صبر و ای فرصت رسیدگی بیشتر به مستمندان و تهیدستان و ای ماه دعوت به سوی تقوی و جلایش ایمان!
خیر مقدم ای آموزگار مهرورز! تو آمده ای تا تلقین ما کنی: برای برگزاری مسابقه در کارهای خیر و نیک آماده کنیم و سعی ورزیم که از همدیگردر انجام نیکویی ها سبقت بگیریم. آمده ای تا در نوای تکرار هر نفس از زبان قرآن بر گویی: (وَفِي ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ ) “در این نعمتهاى بهشتى راغبان باید بر یكدیگر پیشى گیرند.”
و ای ماه پرمیمنت و سرنوشت سازی که در تو شبی مبارکی بهتر از هزار ماه است!
ای زدایندۀ زنگار دلها! مقدمت گرامی و همایون باد که آیین تو پیشکش کردن ساغر سرور است، و قدومت در خور بالندگی از آن، که بانگ دلنواز چاووش رحمت را به گوش‌های خسته ما می‌چکانی، و بساط مخملین آمرزش را فرا روی ما می‌گسترانی و هر شام و سحر همی فهمانی: ” دلهای مان را فرش راه یار کنیم و با روحی سرشار از معنویت و مشحون از امید و نشاط، دست در دست پر برکت تو دهیم و با سوز عاشقانه و ترنم واژه‌های زلال وحی” قدوم بهار عشق و معرفت را صمیمانه تهنیت گوییم و در هر نفسی از سر شوق بسراییم:
“زهی سعادت ما که تو آمدی به سلام
خوش آمدی و علیک السلام و الاکرام”.
گرامی باد مقدم نور بارانت ای ماه پر خیر و برکت، ای ماه مهمانی خدا!