آرشیف

2018-2-14

محمد دین محبت انوری

راز مجادله سرچوکی

روزی بود برای قبول مسولیت واحراز پست دولتی امید وعلاقه کمتروجود داشت وروزی هم رسید که درمسابقه به چنگ آوردن کرسی ریاست میدان مسابقه پراز پهلوانان ورقیبان کمان بدست شده بود.
دراوایل مسابقه رقابت کننده ها دلچسپی به آینده ریاست نداشتند وشدت وگرمی رقابت تاهنوز چنین پربیننده برگذارنشده بود.
زیرا ذوق خدمت وتعهد درکار، بی اساس شده بود ودست آورد وکیفیت وظیفه بجای نرسیده بود که علاقمندان آنرا به تلاش ورقابت تن به تن وادار نماید.سر وسود ریاست زمانی مورد توجه وعلاقه قرارگرفت که تن پرستی،پول پرستی، وشهوت پرستی به مسله اساسی ودرخورد توجه همگان درشهرشروفساد به اوج خود رسیده بود.
بهانه ها زیرنام خدمت،لیاقت،وصداقت در دیدگاه کاذب مبدل شده بود وآشکارا چوکی های دولتی وغیردولتی ازبالا به پایین  در بازار آزاد سودخوران،دلالان،ودزدان مسلکی بفروش میرسید.هرکس که نیت پول اندوزی وسو استفاده از صلاحیت ها واختیارات را خوش داشت دراعلانات داوطلبی با بسته های سربسته دالری ومسیج های مخفی ومحرمانه بانکی عازم مرکز کشور میشدند واین اعلانات و وا اعلانات تا مدت ها طول میکشید تا مشتری مشت پوشیده ای چانس برنده شدن را از نزد مقامات صالحه ویاهم زیصلاح بدست می آورد.وآنگاه نفس راحت می کشید وبرتقدیروتدبیر زیرکانه اش برهوای نفس سلام دلخوشی مجدد میداد وروند کار ودکان تبادل مال را بدست پربرکت امانت می سپرد. وخوشی وافتخار سراسرفامیل ها، نزدیکان، طرفداران برنده را به شور وهلهله می انداخت. وتصویروخیالی زیبای موتر،خانه،قدرت،شوکت ونازونعمت ریاست چشمان خم زده وغبارآلود نفس را به کوه های بلند عزت وشوکت به پیشگاه خدا،مردم ووطن به نمایش میگذاشت وآنزمان خستگی وتلاش چانه زنی ها وعجزو زاری وفرومایگی ها را فراموش میکرد وبا دل خالی ازغم وغصه به مسند پرهنر ریاست تکیه میزند وچند روزی به چپن گرفتن وگل انداختن وچای نوشیدن وخوش گفتن وخوش شنیدن میگذرد ونوبت تکبر،خودنمای وتنظیم دیکوریشن دفتر ومنزل شروع می شود وبعد هم تغییر وتبدیلی وآزار وازیت طرفداران ریس سابق وبد رفتاری با مامورین که نمیخواهد دیگر در ریاست او کار کند میرسد وپیوست آن واسطه ووسیله وپیش کش وبخشش ازهرطرف آغاز میشود ودست طمع هم دراز می گردد،تا رفقای زیصلاح زنده باشد، اودرمقامش باقی میماند واگر از مقامات زیصلاح کسی تغییر میکند به اصرح وقت به ملاقاتش میرود وپروسه طی شده را نزد او هم تکمیل میکند وتعهد ادامه کار را از او بدست می آرود. وبه مرور زمان مهارت وفن فساد بلند میرود واو هم با گرفتن وآموزش های مرتبط به وظیفه ظرفیت سازی می نماید واز نظرخویش جهان را به یکدم غم نمی دهد سفرهای دوبی ودهلی وسایرنقاط دیدنی آغاز میشود ودربرگشت آن تحفه های گران قیمت دل نازک خانم وفرزندان ر نرم میکند ومحبت ودوستی توام با عیش و عشرت در خانواده اش روز افزون می شود؛ ناز ونعمت درخانواده ریس فراوان وبی ارزش میگردد مفکوره جمع آوری ثروت به رونق تجارت مبدل میشود ودردراز مدت اولادها به تحصیلات خارجی میروند وسطح توقعات آنها بلندترمیرود وازدواج ها ووصل پیوند از اصل خود برمیگردد وروش عیاشی وخوش گذرانی مشکل وجنجال برانگیز میشود وتقسیم سرمایه باد آورده بین اولادها به معضله حرص ناک وبیباک به درازا میکشد وخود ریس درهین سفرها ومهمانی ها ومحفل ها درک میکند که چربی خون ، شکرخون وفشارش بلند رفته وغصه زن جوان عمر گذشته اورا درد سرمیدهد که بی اعتنای فرزندان وکدورت خانم ها وبی پروای دخترها رنج اورا زیادتر میکند ودست از دامن نان حرام برنمیدارد ودرهوای حج ودیدن مکه میشود وتانمایان کند که بنده خداپرست، پرهیزگار وصادقی بوده که پس ازمرگش مردم به جنازه اش به پیمانه وسیع شرکت نمایند وقبراورا فرزندانش از اندوخته های حرام مجلل وزیبا بسازند وازشهرت دنیوی اش بعد مرگ نیزنزد مردم کاسته نشود.

پایان
شهرفیروزکوه (چغچران)
24 دلو 1396