آرشیف

2017-8-14

عبدالکریم غریق

دُرَّه دختر أبی لَهَب قرشی هاشمی

    دره دختر أبی لهب(عبدالعزی) بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی قرشی هاشمی بوده، و مادرش ام جمیل دختر حرب بن امیه بن عبد شمس اموی خواهر ابوسفیان بن حرب می باشد. بعضی از مؤرخین اسم او را داره گفته اند. نامبرده دختر عموی رسول الله (ص) است، دره در اول همسر حارث بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب هاشمی بود، که از ایشان عتبه، ولید و ابو مسلم متولد گردیدند، و بعد از حارث موصوفه با دحیة الکلبی ازدواج نمود.
     ابن سعد از وی در کتاب طبقات یاد نموده، اما آورده است: او را حارث بن عامر بن نوفل بن عبد مناف بن قصی به همسری گرفت، و نامبرده برای او سه پسر به نام های ولید، ابوالحسن و مسلم آورد، حارث بن عامر همسر دره به روز غزوه بدر همراه کافران بود، و بر حال کفر کشته شد، و پس از او دحیة بن خلیفة بن فروة کلبی(رض) دره را به همسری گرفت. آورده اند: بعد از آن که حارث بن عامرهمسر اول دره دختر ابولهب در غزوه بدر به طرفداری از مشرکین اشتراک کرد، و کشته شد، دره مسلمان گردیده، و به مدینه هجرت کرد، و با دحیه بن خلیفة الکلبی(رض) ازدواج نمود .
    ابن ابی عاصم، طبرانی و ابن منده از طریق عبدالرحمن بن بشر و او از محمد بن اسحاق و او از نافع  و زید بن اسلم و آن ها از ابن عمر، سعید مقبری، ابن منکدر، ابوهریره و عمار یاسر روایت نموده، و گفته اند: دره دختر أبی لهب به مدینه هجرت کرد، و در خانۀ رافع بن معلی زُرَقِي مسکن گرفت، روزی زنی از بنی زُریق برایش گفت: آیا تو دختر ابی لهب نیستی؟ که خداوند (ج) درباره اش می گوید: (تَبَّت یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَ تَبَّ.)  ترجمه: بریده باد دستان أبی لهب! و نابود باد. سوره مسد آیه اول . مهاجرت تو به تو فائده ای نمی رساند، و تو را مستغنی نمی گرداند. دره دختر ابی لهب به نزد رسول الله(ص) آمد، و آنچه را زن مذکوره برایش گفته بود، به پیامبر اسلام(ص) گفت. پیامبر اسلام(ص) گوش کردند، و نامبرده را به کنار خود نشاندند، و بعداً با مردم نماز پیشین رابجای آوردند، و به منبر رفتند، و خطابه أی را ایراد کردند . 
    ابن حجرعسقلانی در این باره در کتاب الاصابه می نویسد: دره به نزد پیامبر اسلام(ص) شکایت کرد، و گفت: تعدادی ازمردم به من عیب می گیرند، و می گویند: تو دختر حمالة الحطب(هیزم کش) هستی. پیامبر اسلام(ص) استاده شدند، در حالی که خشمگین بودند، و خشم شان شدید بود، فرمودند : (أَیُّهَا النَّاسُ! مَا لِي أُوذَی فِي أَهلِي؟ فَوَاللهِ! إِنَّ شَفَاعَتِي لَتَنَالُ قَرَابَتِي حَتَّی أَنَّ صُدَاءً، وَ سَلهَباً لَتَنَالُهَا یَومَ القِیَامَةِ.) ترجمه: ای مردم ! چرا بستگانم را أذیت می کنید؟ به خداوند سوگند! که شفاعتم همیشه به نزدیکانم ادامه دارد، حتی به صداء و سلهب(دو قبیله عرب از اهالی یمن) و تا روز قیامت نیز ادامه دارد.  حدیث فوق را سیوطی در کتاب درالمنثور جلد ششم صفحه 409 آورده است. اما ابن منده حدیث فوق را از طریق یزید بن عبدالملک نوفلی و او از سعید مقبری و او از ابو هریره روایت نموده، و آورده است: سبیعه دختر ابی لهب به نزد رسول الله(ص) آمد، و گفت: بعضی از مردم بر من فریاد می کشند و می گویند: تو دختر هیزم کش دوزخ هستی. رسول الله(ص) در حالی که بسیار خشمگین بودند، و تمام وجود شان را غضب فرا گرفته بود، ایستاده شدند، و فرمودند: (مَا بَالَ أَقوَامٍ یُؤذُونَنِي فِي نَسَبِي وَ ذَوِي رَحمِي! أَلَا َو مَن آذِی نَسَبِي وَ ذَوِي رَحمِي، فَقَد آذَانِي، وَ مَن آذَانِي فَقَد آذَی اللهَ.) ترجمه : همیشه مردمی هستند، که اقوام و بستگانم را اذیت می کنند! و کسی که اقوام و بستگانم را اذیت کند، مثلی که مرا اذیت کرده باشد، و کسی که مرا اذیت کند، مثلی که خداوند(ج) را اذیت کرده باشد. حدیث مذکور را ابن عدی در کتاب الکامل صفحه 2717 و ذهبی در کتاب میزان الاعتدال حدیث شماره 9726 آورده اند. و ابن اسحاق و دیگران مثل آن را از قول ابو سعید مقبری آورده، و می گویند: دره دختر ابی لهب به نزد رسول الله(ص) آمد، و مانند حدیث فوق را نقل کرده اند. اما ابن حجر عسقلانی می گوید: شاید آن ها دو کس باشند، و یا یکی اسم و دیگری لقب وی باشد، یا قصه مذکور از برای دو تن از زنان آمده باشد.
     دار قطنی در کتاب الإخوة و ابن عدی در کتاب الکامل و ابن منده از طریق علی بن ابی علی اللهبی و او از جعفر بن محمد و او از پدرش و او از جدش و او از حضرت علی بن ابی طالب(رض) و او از دره دختر أبی لهب روایت نموده، که پیامبر اسلام(ص) فرمودند: (لَا یُؤذَی حَيٌ بِمَیِّتٍ.)ترجمه: زنده أی بواسطه مرده أی أذیت نمی شود.
     ابن عبدالبر قرطبی در کتاب الاستیعاب فی معرفة الاصحاب می نویسد: دره دختر ابی لهب بن عبدالمطلب بن هاشم همسر حارث بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب بوده، و از وی عتبه، ولید و ابو مسلم فرزندان حارث متولد گردیدند. موصوفه از رسول الله(ص) روایت نموده، که از آن حضرت(ص) سوال گردید: بهترین مردم کدام ها هستند؟ رسول الله(ص) فرمودند: (أَتقَاهُم لِلَّهِ، وَ آمِرُهُم بِالمَعرُوفِ، وَ أَنهَاهُم عَنِ المُنکَرِ، وَ أَوصَلُهُم لِرَحِمِهِ.) ترجمه: کسی که از خداوند(ج) بترسد، امر به معروف کند، نهی از منکر نماید و با خویشاندان خود صله رحم را بجای آورد. حدیث فوق را امام احمد در مسندش جلد دوم صفحه 431 و دارمی در سنن اش جلد اول صفحه 73 آورده اند.
     عبدالوارث بن سفیان از قاسم بن أصبغ و او از ابوبکر محمد بن عوام و او از عبدالله بن عمرو حمال و او از قاسم بن محمد و او از خالد بن سعد و او از احمد بن عمرو و او از محمد بن عبدالله بن سنجر و هیثم بن جمیل و آن ها از شریک و او از سماک بن حرب و او از عبدالله بن عمیره و او از همسر دره دختر أبی لهب و او از دره دختر أبی لهب روایت نموده، که گفته است:  برای حضرت رسول اکرم(ص) گفتم: یارسول الله! بهترین مردم چه کسانی هستند؟ فرمودند: (أَتقَاهُم للهِ، وَ آمِرهُم باِلمَعرُوفِ، وَ أَنهَاهُم عَنِ المُنکَرِ وَ أَوصَلُهُم لِلرَّحِمِ.)                      ترجمه: کسی که از خداوند(ج) بترسد، امر به معروف کند، نهی از منکر نماید، و با خویشاوندان خود صله رحم را بجا آورد.
    در حدیثی جعفر بن محمد از پدرش و او از پدر بزرگش و او از علی بن ابی طالب(رض) و او از دره دختر ابی لهب روایت نموده، که گفت: رسول الله(ص) فرمودند: (لَا یُؤذَی حَيٌ بِمَیِّتٍ.) ترجمه: زنده أی به واسطه مرده أی عذاب کرده نمی شود.
    بلاذری گفته است: زید بن حارثه نیز دره دختر ابو لهب را به نکاح گرفته است. اما ابن حجر عسقلانی می گوید : ممکن است که ازدواج دره موصوفه با زید بن حارثه قبل از ازدواج او با حارث بن نوفل بوده باشد .
     ابن منده از طریق محمد بن سلمه و او از ابن اسحاق و او از محمد بن عمرو بن عطاء و او ازعلی بن حسین و او از دره دختر أبی لهب که همسر دحیه بن خلیفة الکلبی بود، روایت نموده، که وی شبی درخانه اش مردم را طعام می داد، در آن شب عده أی از منافقین به خانه اش داخل شدند، و بعضی ازایشان می گفتند: (إِنَّمَا مَثَلُ مُحَمَّدٍ کَمَثَلُ عَذَقٍ نَبَتَ فِي فَنَاءٍ.) ترجمه: مثال محمد مانند شاخه أی خرمائی است، که در حال نابودی سبز شده باشد.                                                   دره موصوفه گفتار منافقین را شنید، و فوراً به نزد ام سلمه(رض) آمد، و مطالب مذکور را برایش گفت. و جریان فوق قبل از نزول آیه حجاب بوده است. و مانند همین حدیث را ابن اسحاق بصورت مفصل بیان نموده است.
      در کتاب حیات الصحابیات به نقل از تاریخ مختصر دمشق آمده است: طبرانی در کتاب الکبیر در حدیثی که بطور مرسل از أبی حسین نقل کرده، آورده است: پیامبر اسلام(ص) برای دره دختر أبی لهب فرمودند: (أَغضَبَ اللهُ مَن أَغضَبَکِ.) ترجمه: خشم کند خداوند(ج) به کسی که به تو خشم کرده است.
     احمد در حدیثی به اسنادی ثقه از دره دختر ابی لهب روایت نموده، که گفته است: من در نزد ام المومنین عایشه(رض) بودم، پیامبر اسلام(ص) داخل شدند، و فرمودند: (إِیتُونِي بِوَضُوءٍ.) ترجمه: برایم آب وضوء بیاورید. من و عایشه(رض) برای شان کوزۀ آبی آوردیم، کوزه را از من گرفتند، و وضوء گرفتند، و برایم فرمودند: (أَنتِ مِنِّي وَ أَنَا مِنکِ.) ترجمه: تو از منی و من از تو هستم.
     ابن اثیر جزری درکتاب اسد الغابه می نویسد: دره دختر ابی لهب بن عبدالمطلب بن هاشم هاشمیه قرشیه دختر عموی رسول الله(ص) بوده است، وی مسلمان شد، و به مدینه هجرت نمود. دره دختر ابی لهب همسر حارث بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب بود، و برای وی فرزندانی به نام های عقبه، ولید و ابومسلم به دنیا آورد.
     محمد بن اسحاق از نافع و زید بن اسلم و آن ها از ابن عمر و سعید بن ابی سعید مقبری و نیز ابن منکدر از ابی هریره و عمار یاسر روایت نموده، که می گویند: دره دختر ابی لهب به مدینه هجرت نمود، و در سرای رافع بن مُعلَّی زرقی سکونت اختیار کرد، جمعیتی از زنان بنی زریق بر کنارش نشسته بودند، و زنی از آن جمع برای دره گفت: تو دختر ابی لهب هستی، کسی که خداوند(ج) در باره او گفته است: (تَبَّت یَدَا أَبِي لَهَبٍ وَ تَبَّ.) ترجمه: بریده باد دستان ابی لهب. سوره مسد آیه اول. آیا مهاجرتت تو را رستگار خواهد ساخت؟ دره به نزد رسول الله(ص) آمد، و موضوع را برای آن حضرت(ص) متذکر شد، و تشریح داد، که هم نشینانش به او چه می گویند. رسول الله(ص) برایش فرمودند: (أَجلِسِي.) ترجمه: بنشین. آن حضرت(ص) به همراه مردم نماز پیشین را اداء نمودند، و بعد ساعتی به منبر نشستند، و فرمودند: (أَیُّهَا النَّاسُ! مَالِي أَوذَي فِي أَهلِي؟ فَوَاللهِ إِنَّ شَفَعَتِي لَتَنَالُ بِقَرَابَتِي حَتَّی إِنَّ صَدَاء وَ حَکَماً وَ سِلهَمَاً لَتَنَالُهَا یَومَ القِیَامَةِ وَ سِلهَم فِي نَسَبِ الیَمَنِ.) ترجمه: ای مردم! چرا مرا درباره بستگانم اذیت می کنید؟ به خداوند سوگند! شفاعتم برای بستگانم همیشه هست، و در روز قیامت همگی بستگانم حتی قبائل صداء، حکم و سلهم را در بر می گیرد، و سلهم قبیله از مردم یمن است.
    ابو یاسر به اسنادش از عبدالله بن احمد و او از پدرش و او از احمد بن عبدالملک و او از شریک و او از سماک بن حرب و او از همسر دختر ابی لهب و او از دره دختر ابی لهب روایت نمود، که گفت: مردی برخاست و برای رسول الله(ص) در حالی که بر منبر خطابه می دادند گفت: یا رسول الله! بهترین مردم کی ها هستند؟ رسول الله(ص) فرمودند: (خَیرُ النَّاسِ أَقرَؤهُم وَ أَتقَاهُم، وَ آمَرُهُم بِالمَعرُوفِ وَ أَنهَاهُم عَنِ المُنکَرِ، وَ أَوصَلَهُم لِلرَّحِمِ.) ترجمه: بهترین مردم قاری ترین، متقی ترین، آمرین به معروف، نهی کننده گان از منکر و بجای آورنده گان صله رحم می باشند. حدیث مذکور را امام احمد در مسندش جلد ششم صفحه 432 آورده است. و حدیث فوق از شریک و او از سماک و او از عبدالله بن عمیره و او از همسر دره و او از دره دختر ابی لهب نیز روایت شده است. و همین حدیث را شعبه از سماک و او از عبدالله بن عمیره و او از مردی و او از همسر دره دختر ابی لهب و او از دختر ابی جهل روایت نموده است، که علمای علم حدیث آن را اشتباه گفته اند.
     ابو نعیم در کتاب معرفة الصحابه نگاشته است: دره دختر أبی لهب(عبدالعزی) است. موصوفه به گونه أی به مدینه مهاجرت کرد، و او همسر حارث بن عبدالله بن نوفل می باشد، که از ایشان عقبه، ولید و ابو مسلم متولد گردیدند. بعضی از مؤرخین او را همسر دحیه بن خلیفة الکلبی گفته اند .
     محمد بن احمد بن حسن از اسحاق بن أبی حسان و او از عبدالرحمن بن ابراهیم دحیم و او از عبدالرحمن بن بشیر و او از محمد بن اسحاق و او از نافع مولای ابن عمر و زید بن اسلم و آن ها از ابن عمر، سعید بن أبو سعید مقبری، ابو هریره، محمد بن منکدر و عمار بن یاسر روایت نموده، و گفته اند: دره دختر أبی لهب به مدینه آمد، و هجرت کرد، و به سرای رافع بن معلی زرقی سکونت اختیار نمود. عده أی از زنان بنی زریق به نزدش آمدند، نشستند. زنی از آن جمع برایش گفت: تو دره دختر أبی لهب هستی، همان که خدای عز وجل در سوره مسد آیه اول و دوم در باره او فرمود: (تَبَّت یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَ تَبَّ، مَا أَغنَی عَنهُ مَالُهُ وَ مَا کَسَبَ.) ترجمه: نابود باد ابی لهب! و حتماً هم نابود می گردد، دارئی و آنچه(از شغل و مقام) به دست آورده است، سودی به او نمی رساند(و او را از آتش دوزخ نمی رهاند.) و مهاجرت تو هم برای تو فائده أی ندارد. دره به نزد رسول الله(ص) آمد، و از آن زنان به رسول الله(ص) شکایت کرد، و آنچه را آن زنان برایش گفته بودند، برای رسول الله(ص) باز گو نمود. پیامبر اسلام(ص) او را نصیحت نموده، ساکت کردند، و بعد با مردم نماز پیشین را اداء نموده، و ساعتی بر منبر نشستند، و فرمودند : (یَا أَیُّهَا النَّاسُ! مَا لِي أَوذَی فِي أَهلِي؟ وَالله إِنَّ شَفَاعَتِي لَتَنَالُ قَرَابَتِي حَتَّی أَرحَاءَ وَ حَکَماً وَ صُدَی وَ سَلهَبً بِمَا لَهَا یَومَ القِیَامَةِ لِقَرَابَتِي، وَ سَلهَبَ فِي نَسَبِ الیَمَنِ مِن دَوسٍ.) ترجمه : ای مردم! چرا مرا دربارۀ بستگانم اذیت می کنید؟ به خداوند(ج) سوگند! شفاعتم در روز قیامت همگی بستگانم را در بر می گیرد ، حتی قبائل ارحاء، حکما، صدی و سلهب را و سلهب در نسب از یمن و از مردم دوس اند.(قبائلی را که پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم از آن ها یادآوری نمودند، از گمنام ترین و دور افتاده ترین قبایل عرب بودند، که کمتر کسی از آن ها آگاهی داشت. و بعد از موعظۀ پیامبر اسلام دره و خواهرانش در مدینه به آرامش زنده گی کردند، و کسی به آن ها سخن نیش داری نگفت.) در حدیث فوق عبدالرحمن بن بشیر آمده، که ابو حاتم درباره او می گوید: عبدالرحمن بن بشیر را منکر الحدیث گفته اند، و نامبرده از محمد بن اسحاق حدیث منکری را روایت نموده است .
     اسحاق بن احمد بن علی از ابراهیم بن یوسف بن خالد و او از عثمان بن ابی شیبه و او از شریک و او از سماک و او از شوهر دره روایت نموده، که دره گفته است: رسول الله(ص) به نزدم آمدند، ومن برای ایشان گفتم : یا رسول الله! متقی ترین مردم کیست ؟ رسول الله(ص) فرمودند: (أَتقَاهُم آمِرُهُم بِالمَعرُوفِ وَ أَنهَاهُم عَنِ المُنکَرِ، وَ أَوصَلهُم لِلرَّحِم.) ترجمه : متقی ترین مردم کسی است، که امر به معروف و نهی از منکر کند، و صله رحم را مراعات نماید. در حدیث فوق شریک قاضی آمده، که اوراعلمای علم رجال مختلط گفته اند. حدیث مذکور را احمد در جلد ششم صفحه 432 کتابش، ابن ابی عاصم به شماره 3766 و 3767 کتابش و طبرانی در جلد بیست و چهارم صفحه 657 کتابش آورده اند. و همین حدیث راهیثم از جمیل و احمد بن عبدالملک حرانی از شریک و او از سماک و او از عبدالله بن عمیره و او از شوهر دره و او از دره نیز روایت نموده است. و سلیمان از احمد بن مسعود مقدسی و او از هیثم بن جمیل همین طور روایت کرده، و ابوبکر بن مالک از عبدالله بن احمد و او از پدرش و او از احمد بن عبدالملک نیز آن را آورده است، اما عبدالله بن عمره از مردی و او از شوهر دختر ابو جهل و او از دختر ابو جهل روایت نموده، که اشتباه است . 
      عبدالله بن محمد از ابوبکر بن ابی عاصم و او از فضل بن داؤد و او از ابو احمد زبیری و او از اسرائیل و او از سماک و او از معبد بن قیس و او ازعبدالله بن عمیره روایت نموده، که گفت: شوهر دختر أبی لهب گفته است: زمانی که با دختر أبی لهب عروسی می کردم، رسول الله(ص) به نزد ما آمدند، و فرمودند: (هَل مِن لَهوٍ؟) ترجمه: آیا سر گرمی(موسیقی) هم هست؟ حدیث مذکور را احمد در جلد چهارم صفحه 67 کتابش، ابن ابی عاصم به شماره 3167، طبرانی در کتاب الکبیر جلد بیست و چهارم صفحه 659 و خطیب در تاریخش جلد ششم صفحه 3 آورده اند، اما سندش ضعیف است، و در روات آن معبد بن قیس آمده، که او را مجهول الحدیث گفته اند .
      حسن بن علان از هیثم بن خلف و او از ابراهیم بن سعید جوهری و او ازعبدالعزیز بن عبدالله أویسی و اوازعلی بن أبی علی و او از جعفر بن محمد و او از پدرش و او از پدر بزرگش و او از علی بن ابی طالب و او از دره دختر أبی لهب روایت نموده، که گفت: رسول الله(ص) فرمودند: (لَا یُؤذَی حَيٌّ بِمَیِّتٍ.) ترجمه: زنده را نباید به واسطه عمل کرد مرده گان اذیت کرد. در روات این حدیث علی بن ابی علی آمده، که اورا متروک الحدیث گفته اند.
     امام شمس الدین ابو عبدالله ذهبی در کتاب تجرید اسماء الصحابه می نویسد: دره دختر ابی لهب دختر عموی رسول الله(ص) می باشد، او از جملۀ زنان مهاجر و همسر حارث بن نوفل بن حارث بوده، و شوهرش از او حدیث روایت نموده است. گفته اند که با وی با دحیة الکلبی نیز ازدواج کرده است.
     در کتاب حیاة الصحابه آمده است: طبرانی از ابن عمر و ابو هریره و عمار بن یاسر رضی الله تعالی عنهم روایت نموده، که گفتند : دره بنت ابی لهب رضی الله عنها هجرت کنان آمد، و در منزل رافع بن معلای زرقی رضی الله عنه وارد شد، بعد زنانی که از بنی زریق نزد وی نشسته بودند، به او گفتند: تو دختر همان ابولهبی هستی که خداوند در باره اش گفته: (تَبَّت یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَ تَبَّ، مَا أَغنَی عَنهُ مَالُهُ وَ مَا کَسَبَ.) ترجمه: هلاک شد هر دو دست ابولهب و هلاک شد خود او، مال و ثروت وی و آنچه را به دست آورد، به حالش سودی نبخشید. سوره المسد آیه اول و دوم. به این صورت هجرتت چیزی را نمی تواند از تو دور کند.  آن گاه در نزد رسول خدا(ص)آمده، و ازآنچه آن زنان به وی گفته بودند شکایت نمود، رسول خدا (ص) وی را دلجوئی کردند، تسلی داده، و گفتند: بنشین. بعد از آن نماز ظهر را برای مردم امامت نموده، بر منبر ساعتی نشستند، و گفتند: ای مردم! چرا من دراهلم اذیت می شوم؟ به خدا سوگند! شفاعتم در روز قیامت در بر گیرنده قبیله حا، حکم و سهلب است . هیثمی می گوید: در این حدیث عبدالرحمن بن بشیر دمشقی آمده، که ابن حبان وی را ثقه دانسته، و ابو حاتم ضعیف گفته، و بقیه رجال وی ثقه اند .
     ذهبی در کتاب الکاشف می نویسد: دره دختر ابی لهب بن عبدالمطلب بن هاشم هاشمیه را با رسول الله(ص) صحبت بوده، و از آن حضرت(ص) حدیث روایت نموده، و از اوعلی بن ابی طالب، عبدالله بن عمیر و دیگران روایت نموده اند. و مادر دره همان ام جمیل دختر حرب بن أمیه ملقب به حمالة الحطب بوده است.
      در کتاب سیر اعلام النبلاء آمده است: دره دختر عموی رسول الله(ص) و دختر ابی لهب بن عبدالمطلب و از زنان مهاجر می باشد، از دره یک حدیث در مسند به روایت از پسر عمویش حارث بن نوفل آمده است. بعضی از مورخین گفته اند: دره دختر ابی لهب با دحیه کلبی ازدواج نموده است.
      صلاح الدین خلیل بن ایبک صِفَدِي متوفی سال 764 هجری قمری در کتاب الوافی بالوفیات می نویسد: دره دختر ابی لهب هاشمی همسر حارث بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب و مادر فرزندانش عقبه، ولید و ابومسلم می باشد. او از رسول الله(ص) روایت نموده است، و می گوید: از آن حضرت(ص) پرسیده شد: کدام یکی از مردم بهترین اند؟ رسول الله(ص) فرمودند : (أَتقَاهُم بِالمَعرُوفِ، وَ أَنهَاهُم عَنِ المُنکَرِ وَ أَوصَلُهُم لِرَحِمِهِ.) ترجمه: بهترین مردم آمرین به معروف، ناهیان از منکر و وصل کننده گان صله رحم می باشند. و از احادیثی که از او روایت شده می باشد، که رسول الله(ص) فرمودند: (لَا یُؤذَی حَيٌّ بِمَیِّتٍ.) ترجمه: زنده به واسطه عمل کرد مرده اذیت کرده نمی شود.
      امام ابن حبان در کتاب تقریب الثقات چنین نگاشته است: دره دختر ابی لهب را با رسول الله(ص) صحبت بوده است.
     عمر رضا کحاله در کتاب اعلام النساء می نویسد: دره دختر ابی لهب بن عبدالمطلب زنی محدثه بود، و او از ام المومنین عایشه(رض) سه حدیث روایت نموده است. موصوفه را از جمله شعرای زبان عرب نیز به شمار آورده اند، و از جمله اشعار او ابیات زیر می باشد، که  در یوم الفجار از روز های معروف اعراب در زمان جاهلیت سروده است:
                   ملمومة خرساء یحسبها       مَن رامها موجاً من البحر
                   والجُرد کالعقبان کاسرة       تهوی أمام   کتائب  خضر
                    فیهمُ ذعاف الموت أبردُة     یغلي   بهم  واحرُّه  یجري  
نامبرده مسلمان شد، و به مدینه هجرت نمود، وی وقتی به مدینه آمد، در سرای رافع بن معلی ساکن گردید، و جماعتی از زنان بنی زریق که به نزد او آمده بودند، برایش گفتند: تو دختر ابی لهب هستی، همان که خداوند(ج) در باره اش فرموده است: (تَبَّت یَدَا أَبِي لَهَبَ.) ترجمه: هلاک باد هر دو دست ابی لهب. سوره مسد آیه اول. و ترا هجرت تو بی نیاز نمی گرداند. دره به نزد رسول الله(ص) آمد، و این مطلب را برای آن حضرت(ص) گفت: رسول الله (ص)  فرمودند: (أَجلِسِي.) ترجمه: بنشین. و با مردم نماز ظهر را اداء نمودند، و بر منبر رفتند، و ساعتی صحبت کردند، و گفتند: (أَیُّهَا النَّاسُ! مَا لِي أَوذَی فِي أَهلِي؟ فَوَاللهِ إِنَّ شَفَاعَتِي لَتَنَالُ بِقَرَابَتِي حَتَّی إِنَّ صُدَاءَ وَ سَلهَباً لِیُنَالُهَا یَومَ القِیامَةِ.) ترجمه: ای مردم! چرا مرا به واسطه نزدیکانم اذیت می کنید؟ به خداوند سوگند! شفاعتم همیشه به نزدیکانم می رسد، حتی قبایل صداء و سلهب هم در روز قیامت از این شفاعت بهره مند می شوند.                                    
     علامه دهخدا در لغت نامه اش آورده است: دره  دختر ابی لهب  بن عبدالمطلب از زنان شاعر و محدث بود، که از پیامبر اسلام(ص) و حضرت عائشه رضی الله تعالی عنها نقل حدیث کرده است . 
     صاحب کتاب ناسخ التواریخ می نویسد: دره دختر ابی لهب بن عبدالمطلب بن هاشم در سرای حارث بن نوفل بن الحارث بن عبدالمطلب بوده، و عقبه و دیگر ولید و دیگر ابو مسلم از وی متولد شد .
     خواهر ام محمد رضائی در نوشته اش که از طرف حوزه علمیه انوار العلوم به نشر رسیده، چنین نگاشته است: دره دختر ابی لهب زنی مومنه و صالحه و از جمله کسانی بود که در مکه ایمان آوردند، او علی الرغم اینکه پدر و مادرش کافر بودند، با آن ها مخالفت کرد، و به مدینه هجرت نمود، تا همراه خواهران مسلمانش از رسول الله(ص) آداب و اخلاق اسلامی را فرا گیرد، و از چشمۀ اسلام و نبوت سیراب گردد، و از آن چشمۀ صاف اخلاق، آداب، زهد و تقوی بیاموزد، وی هنگامی که به مدینه رسید، عده أی از زنان به او گفتند: تو دختر ابولهبی آن کسی که خداوند(ج) در باره اش می فرماید: (تَبَّت یَدَا أَبِي لَهَبَ.) ترجمه: بریده باد دستان ابی لهب. سوره مسد آیه اول. پس هجرت تو دردی را از تو دواء نمی کند. دره از شنیدن این کلام غمگین شد و درد شدیدی را در وجودش احساس کرد، ولی واقعیت این است که انسانیت به اخلاق، دینداری، راه، روش و عمل است، نه به اصل و نسب، چرا که خدای عزو جل می فرماید: (إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَ اللهِ أَتقَاکُم.) ترجمه: همانا گرامی ترین شما در نزد خداوند با تقوا ترین شما است. سوره حجرات، آیه سیزدهم. دره(رض) نیز با دینش عزت یافت، و با منسوب شدنش به اسلام دیگر نسبت ها را فراموش کرد، و آنچه در راه اسلام می شنید را تحمل می کرد و آن را باعث عزت خود می دانست. دره دختر عموی رسول الله(ص) بود، و از ابو هریره روایت است که دره(رض) نزد رسول الله(ص) آمد، و گفت یا رسول الله! همانا مردم فریاد می زنند و می گویند، که من دختر جمع کننده هیزم جهنم هستم. رسول الله (ص) در حالی که خشمگین بودند، ایستادند، و فرمودند: (مَا بَالَ أَقوَامٍ یُؤذُونَنِي فِي نَسَبِي وَ ذَوِي رَحمِي؟ أَلا وَ مَن آذَی نَسَبِي وَ ذَوِي رَحمِي فَقَد آذَانِي وَ مَن آذَنِي فَقَد آذَی اللهَ.) ترجمه: چرا بعضی در مورد نسب و خویشاوندان من مرا اذیت می کنند؟ آگاه باشید کسی که اقوام و خویشاوندان مرا اذیت کند مرا اذیت کرده است، و کسی که مرا اذیت کند، خدا را اذیت کرده است. در روایتی دیگر آمده است که پیامبر اسلام(ص) فرمودند: (أَغضَبَ اللهُ مَن أَغضَبَکِ.) ترجمه: خداوند خشمگین شود، بر کسی که تو را خشمگین کرده است. و در روایتی آمده است، که پیامبر اسلام(ص) خطاب به دره فرمودند: (أَنتِ مِنِّي وَ أَنَا مِنکِ.) ترجمه: تو از منی و من از تو هستم.
     دره در اول با حارث بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب ازدواج کرد، و ولید، ابوالحسن و مسلم از فرزندان این شوهر او هستند، و بعد شوهرش در جنگ بدر در حالت کفر کشته شد، سپس با دحیه کلبی(رض) که شکل و هیئت زیبائی داشت، و حضرت جبرئیل(ع) گاهی به شکل او بر پیامبر اسلام(ص) نازل می شد، ازدواج کرد. دره به حکم قرابت خویشاوندی و وابستگی شدیدش با پیامبر اسلام(ص) به خانۀ ام المومنین عایشه(رض) رفت و آمد داشت، و آنچه از پیامبر اسلام(ص) می شنید را حفظ می کرد، و به صحابه دیگر انتقال می داد، تا جائی که سیدنا علی(رض) با وجود داشتن جایگاه عالی و مقام و منزلت کافی از نظر علمی از او روایت می کرد. دارقطنی در کتاب الاخوه و ابن عدی در کتاب الکامل از طریق ابن علی از جعفر ابن محمد و او از پدرش و او از جدش علی بن ابی طالب(رض) از دره دختر ابی لهب روایت می کند، که رسول الله(ص) فرمودند: (لَا یُؤذَی حَيٌّ بِمَیِّتٍ.) ترجمه: زنده أی را بواسطه عمل کرد مرده أی اذیت نکنید. و از او روایت شده، که شخصی ایستاد، و گفت: یا رسول الله! بهترین مردم کدام ها اند؟ حضرت محمد(ص) فرمودند: (خَیرُ النَّاسِ أَقرَأُهُم وَ أَتقَاهُم، وَ آمِرهُم بِالمَعرُوفِ، وَ أَنهَاهُم عَنِ المُنکَرِ، وَ أَوصَلُهُم لِلرَّحِمِ.) ترجمه: بهترین مردم قاری ترین، پرهیزگار ترین و امر کننده ترین شان به معروف و نهی کننده ترین شان از منکر و وصل کننده ترین شان صله رحم را است.
الاصابه صفحه 1682
الاستیعاب جلد چهارم صفحه 395
أسدالغابه جلد هفتم صفحه 103
حیاة الصحابیات صفحه 360 ،361 و362 به نقل ازمختصر تاریخ دمشق
طبقات ابن سعد جلد هشتم صفحه 49
معرفة الصحابه جلد پنجم صفحه 230 و 231
تجرید اسماء الصحابه جزء دوم صفحه 266 به شماره 3208
حیاة الصحابه جلد دوم صفحه 96 و97
الکاشف جزء سوم صفحه 413
سیر اعلام النبلاء مجلد اول صفحه 858
الوافی بالوفیات جزء چهاردهم صفحه 8
تقریب الثقات صفحه 439
اعلام النساء جزء اول حرف دال صفحه 409 و 410
لغت نامه دهخدا جلد هفتم صفحه 10702
ناسخ التواریخ جلد نهم صفحه 411 و 412
نوشته ام محمد رضائی – ناشر سایت حوزه علمیه انوارالعلوم خیرآباد تایباد- ایران – تاریخ نشر 16 مرداد ماه سال 1395 هجری شمسی ساعت 23/15 
تفسیر نور صفحه 1332