آرشیف

2014-12-20

علم عبدالقدیر

درخشش زن در پرتو احکام الهی

 

این نوشته که حاوی فشردۀ از رهنمود های مشخص دین اسلام در مورد جایگاه زن در جامعه میباشد بمناسبت  هشتم مارچ روز جهانی زن رقم خورده است. خوانندگان گرامی با مشاهده ومطالعه احکام الهی میتوانید فاصله بین دین وبرخی از مدعیان دین را سنجش کنند. ویا تفاوت هدایات دین اسلام اسلام و وعملکرد مدعیان تاریک دل را از پر تو ارشادات دینی  به قضاوت بنشینید. درست است که اسلام در برخی موارد با در نظر داشت عوامل ولائل خاصی به ضعف های ناشی از خلقت فزیکی زن اشاره کرده است اما گاهی هم  این ضعف من حیث اصل کلی در مورد شناخت هویت، ماهیت وجایگاه زن در جامعه پنداشته نمیشود.تفاوت های جزئی بر مبنی قاعدۀ اکثریت دربین مردان وزنان وجود دارد واین تفاوت های در بین مردان هم کم نیست.آنانیکه حس خود خواهی ناشی از غرور جسمانی در درون شان جوش می زند با استفاده ازین اشارات زن را برده وموجود ضعبف پنداشته گاه چون متاع بفروشش میرسانند ویا بمیراثش می برند .وبر مقتضی هوی وهوس مجازاتش میکنند که به هیچصورت از دیدگاه دین قابل توجیح نیست.

تحقیر زن پیوندی ناگسستنی با عهد جهالت داردکسانیکه اسیر خرافات وسنت های عهد جاهلیت اند زنان را برده ومتاع وزیر دست فکر نموده توهین وشکنجه وإعمال خشونت را حق طبیعی مردان بر زنان میدانند واما جائیکه نور حیات  آفرین قرآن وداعیه نجات بخش اسلام راه گشوده است گاهی هم زنان احساس حقارت وزیر دستی را نمیکنند.بعضی ها فکر میکنند دساتیر قرآن دلیل حجره نشینی ومحرومیت زنان است.اما این را فکر نمیکنند کسانیکه دست بخشونت می زند اول سواد ندارد ودوم از قرآن چیزی را نمیدانند.

سوال در مورد جایگاه زن  ودید متفاوت درین مورد میراث زمان جاهلیت است، زمانیکه انسانهای بی خرد  وجاهل با قساوت وسنگدلی دختران را زنده بگور میکردند، واز عاقبت أعمال خویش نمیترسند تا اینکه ندای ملکوتی قرآن هوشدار داد(إذالمؤدة سئلت بأی ذنب قتلت)یاد کن ای پیامبر زمانی را که از دختران زنده بگور شده پرسان شود  بکدامین گناه کشته شده اند؟) قرآن بیکبارگی ندای دادخواهی این جنس مظلوم را بگوش انسان های قلدر واز خدا بی خبر نواخت.واین ندای الهی همه انواع خشونت علیه زنان را عمل وحشیانه وقابل کیفر دهی توصیف نمود.بلی همه‌ اشکال‌ خشونت‌ نسبت‌ به‌ همة‌ انسانهای‌ بیگناه، چه مرد وچه زن ممنوع‌ است‌ هرگونه‌ آزار رسانی‌ یا نوعی‌ اعمال‌ و رفتار یا گفتاری‌ که‌ مایة‌ رنجش‌ و ناخشنودی‌ دیگران‌ شود از دیگاه اسلام ریشه در أعمال شیطان دارد.:پیامبر بزرگوار اسلام نیز  هوشدار مشابه را داده است.وفرمود. من‌ اذی‌ مؤ‌مناً‌ فقد آذانی‌ و من‌ آذانی‌ فقد آذی‌ الله) کسیکه مؤمنی را میازارد(فرق نمیکند مرد باشد ویا زن) به تحقیق که مرا آزرده است وکسیکه مرا آزار دهد یقینا خدا را بخشم آورده است…

.بلی سوال در مورد موقعیت وجایگاه زن در عرصه های مختلف ارتباط مستقیم باجهل وخرد ستیزی دارد وآنجائیکه غبار جهل ووحشت بر نور علم وانسانیت غلبه کرده باز هم همان سوال است وهمان بر خورد جنون آمیز با بنی نوع انسان که زن نامیده میشود والا در بین مرد وزن از لحاظ گوهر آفرینش هیچ تفاوت وجود ندارد.کسانیکه شناخت شان در مورد زن من حیث عضو فعال از پیکرۀ جامعه انسانی تکمیل نشده دربین زنان ومردان تبعیض قائل اند.بناء باید زن را با نگاه بمقام انسانیت شناخت نه  با نگاه تبعیض آمیز بین زن ومرد. شناخت‌ زن‌، منزلت‌ و مقام‌ او در حقیقت، شناخت‌ انسان‌ و کرامت‌ اوست.انسا نیت ظرف برای اسلامیت است که در دوام تاریخ گاهی زنان وغالبا مردان مظروف این ارزش بزرگ الهی بوده اند.زنان چون مادر موسی ومادر عیسی علیهما السلام  وفاطمه وعائشه وامثالهم نماد های بر جسته والگو های خجستۀ اند که از طریق دین بما معرفی شده اند..

زن ومرد وجوهر خلقت:
یقینا زن از لحاظ خلقت و آفرینش‌  از همان‌ گوهری‌ آفریده‌ شده‌ که‌ مرد آفریده‌ شده‌ است، و هر دو جنس‌ در جوهر و ماهیت، یکسان‌ و برابر اند و هیچ فرقی‌ در حقیقت‌ و ماهیت‌ میان‌ زن‌ و مرد وجود ندارد.قرآنکریم این واقعیت را چنین توضیح میفر ماید. (یا ایها الناس‌ اتقوا ربکم‌ الذی‌ خَلَقَکم‌ من‌ نفسٍ‌ واحدةٍ، و خَلَق‌ منها زوجَها)…‌‌ ای‌ مردم‌ از پروردگار تان بترسید، آنکه‌ شما را از یک‌ تن‌ افرید و از همان‌ همسر او را پدید آورد.‌ویا( و من‌ آیاته‌ اَن‌ خَلَق‌ لکُم‌ مِن‌ اَنفُسکم‌ اَزواجاً‌ لتسکنوا الیها)…‌‌ و از نشانه‌های‌ قدرت‌اوست‌ که‌ برایتان‌ ازجنس‌ خودتان‌ همسرانی‌آفرید تا درکنارایشان‌ آرامش‌یابید..) بنابراین‌ زن‌ در آفرینش‌ از همان‌ جوهر و گوهر یست که مرد آفریده شده.اگر از لحاظ استعدادتفاوت های وجود دارد این تفاوت در بین مردان هم کم نیست. انسان بخاطر درک مقام زن باید نگاه ژرف به نفس خود داشته باشد که انسانیت است. درانصورت میتواند درک کند که تنها انسانیت تجلی گاه اسلام وایمان است نه مردبودن ویا زن بودن.زنان گاهی کسی را بنام مرد محکوم نمیکنند که چرا دعوای خدای کردند وگاهی هم مردان را بخاطر انسان های زشت دنیا چون فرعون، شداد وهامون وچنگیز، هتلر؛ ستا لین وموسیلنی  وپیروان سفاک وخونریز شان مغضوب علیهیم نخوانده اند وباز هم به مردان مهر می ورزند.اگر خونریزی وخرابی مایه نفرت باشد باید از مردان نفرت داشت.مردانیکه نعوذ بالله شیطان را در برابر خدا را ستگو ساختند آنجائیکه شیطان بخاطر خلافت انسان در برابر خدا فریاد زد که أتجعل فیها من یفسد فیها ویسفک الدماء} ایا کسی را خلیفه وجان نشین تعین میکنی که فساد وخونریزی بپا کند.این کار را در تاریخ بشریت جز مردان کسی دیگری نکرده است.

تکیلف متوازن زد ومرد:
زن‌ در تفکر قرآنی همسان مرد، تکامل‌پذیر و اوجگرا است‌ و در پرتو شناخت‌ و عمل‌ به‌ معراج‌ می‌رود و بر بلند ترین قلۀ انسانیت دست‌ می‌یابد. هر جائیکه قرآن از کمال انسان سخن‌ می‌گوید، زنان‌ را نیز همدوش‌ و همسان‌ مردان‌ مطرح‌ می‌کند:ایشان را یکنواخت به اجرای احکام دین مکلف میسازد.شاید آخندی ادعا کند که شما نمیدانید زنان در حالت مریضی نماز نمیخوانند وروزه نمیگیرند.باید عرض کرد که این به معنی کمبود دین نیست در چنین حالت شرعا زن مکلف نیست چون شرط ادای نماز طهارت است واگر مرد هم خون بینی دوامدار داشته باشد نماز خوانده نمیتواند معنی آن نیست که نماز بالای آن فرض نیست همان مریضی خودش یک تکلیف است .نقصان وقتی مطرح میشود که یک حکم شرعی کاملا از دوش زنان برداشته شود در حالیکه چنین نیست زنان مانند مردان به اجرای احکام دین مکلف اند وخداوند میفر ماید.
(ان‌ المسلمین‌ و المسلمات‌ و المؤ‌منین‌ و المؤ‌منات‌ و القانتین‌ و القانتات‌ و الصادقین‌ و الصادقات‌ و الصابرین‌ و الصابرات‌ و الخاشعین‌ و الخاشعات‌ و المتصدقین‌ و المتصدقات‌ و الصائمین‌ و الصائمات‌ و الحافظین‌لفروجهم‌ و الحافظات‌ و الذ‌اکرین‌ الله‌ کثیراً‌ و الذ‌اکرات‌ اعد‌الله‌ لهم‌ مغفرةً‌ و اجراً‌ عظیما)خدا برای‌ مردان‌ مسلمان‌ و زنان‌ مسلمان‌ و مردان‌ مؤ‌من‌ و زنان‌ مؤ‌من‌ و مردان‌ اهل‌ طاعت‌ و زنان‌ اهل‌ طاعت‌ و مردان‌ راستگوی‌ و زنان‌ راستگوی‌ و مردان‌ شکیبا و زنان‌ شکیبا و مردان‌ خدا ترس‌ و زنان‌ خدا ترس‌ و مردان‌ صدقه‌دهنده‌ و زنان‌ صدقه‌ دهنده‌ و مردان‌ روزه‌دار و زنان‌ روزه‌دار و مردان‌  وزنان خویشتن‌دار و زنان‌ و مردانی‌ که‌ خدا را فراوان‌ یاد می‌کنند، آمرزش‌ و پاداشی‌ بزرگ‌ آماده‌ کرده‌ است).
در این‌ آیه‌ کریمه، اسلام‌ و ایمان‌ و قنوت‌ و صدق‌ و صبر و خشوع‌ و صوم‌ و خویشتن‌داری‌ و ذکر کثیر و… برای‌ مرد و زن، برابر آمده‌ است‌ و هر یک‌ از دو جنس‌ می‌توانند به‌ این‌ مقامات‌ بلند معنوی‌ و انسانی‌ دست‌ یابند و در تکامل‌ و عروج، یکسان‌ باشند و به‌ مقامات‌ بالای‌ قرب‌ و معنویت‌ و تکامل‌ ارزشی‌ برسند.
حکم دیگرقرآن‌ می‌فرماید: «والمؤ‌منون‌ و المؤ‌منات‌ بعضهم‌ اولیآء بعض‌ یأمرون‌ بالمعروف‌ و ینهون‌ عن‌المنکر و یقیمون‌الصَّلوة‌ و یؤ‌تون‌الزَّکاة‌ و یطیعون‌الله‌ و رسوله‌ اولئک‌ سیرحمهم‌الله‌ ان‌الله‌ عزیزٌحکیمٌ) ‌‌ مردان‌ مؤ‌من‌ و زنان‌ مؤ‌من‌ برخی‌ بر برخی‌ ولایت‌ (سرپرستی) دارند به‌ معروف‌ یکدیگر را امر می‌کنند و از منکر باز می‌دارند و نماز می‌گذارند و زکات‌ می‌دهند و از خدا و پیامبرش‌ فرمان‌ می‌برند، خدا ایشان‌ را رحمت‌ خواهد کرد. خدا پیروزمند و حکیم‌ است)در آیه مبارکه در انجام مسئولیت وادای رسالت هیچنوع تفاوت بیان نشده هردو در اصلاح جامعه یکسان سهم میگرند ویکجا نماز میخوانند وتمام احکام دین را بحد توان یکجا انجام میدهند.اما در کشور مجاهد پرور وقهر مان خیز افغانستان  علاوه ازینکه برای زنان حق اشتغال وتعلیم وتر بیه داده نمیشود حق نماز خواندن با جماعت هم داده نمی شود.در دساتیر الهی امده است که ثواب نماز جماعت چندین مر تبه از نماز منفرد بهتر است.یا ای مؤ منان وقتی آذان نماز جمعه رامیشنوید همه مصروفیت های دنیاوی را ترک وبسوی نماز بروید .اسلام درامر اجرای احکام هیچ تفاوت بین وزن ومرد قائل نشده است. اما در افغانستان علاوه از جهلاء که علماء هم زنان را اجازه رفتن به مسجد نمیدهند در یک جامعه مجاهد وبیش از هزار سال سابقه دینداری تا هنوز زنان از رفتن به مسجد محروم اند.ااگر به نماز وطهارت هم بیرون شوند گلویش را می برند ویا در محضرعام تعزیرش میکنند که گویا جرمی را مر تکب شده است.در اسلام زنان ومردان یکسان به پوشیدن چشم از محر مات امر شده اند در حالیکه مردان پیوسته میکوشند تا چشمان شان بصورت زنان دوخته باشد واین تلاش مردان گاهی هم جرم پنداشته نشده اما نگاه وحرکات زنان پیوسته مورد إعتراض بوده به این جرم مورد توبیخ جدی قرار میگیرند.

آیا فرار از منزل گناه است:؟من به این باور نیستم که مطلق فرار گناه وقابل مجازات باشد چون از نظر من فرار از ظلم واجب است. فرار از منزل تنها انگیزه عیاشی وهوسبازی ندارد بلکه در بسیاری از موارد این فرار فراری از ظلم اجحاف وستم است که بالای زن من حیث عروس خانه تحمیل میشود.اما متأسفانه در قضایای این چنیننی بیشتر از زنان تحقیق صورت میگیرد.اگر مردی از هم آغوشی وادامه زندگی با زنی راضی نباشد به اسانی راه خودرا جدا میسازد اما زنان جزء فرار هیچ راه وچارۀ را در اختیار ندارند.گاهی دیده میشود که زنان فراری را به ارتکاب گناه متهم میسازند وبا تعزیر وضرب دره گناهش را میسوزانند.در حالیکه واقعیت چیزی دیگریست.اگر مطابق احکام دین رفتار شود بسیاری از مردان نسبت ایراد اتهام غیر واقعی مستحق تعزیر ودره اند.خداوند ج میفر ماید(الذین یرمون المحصنت ثم لم یأتوا بأربعة شهدإٍ فأجلدوا هم ثمانین جلدة)درین آیه تأکید شده مردانیکه زنان را به بد کاری متهم میسازند باید بیدرنگ چهار شاهد در محکمه حاضر کنند در غیر این صورت باید باضرب هشتاد دره تعزیر شوند.البته دره تحت شرائط خاص وکیفیت خاص اجرا میشود واین امر از جمله حدود است که به کوچکترین شبه از بین میرود واگر کسی مستحق تعزیر شود مانند ملای خواجگان با ضزب بغل کش تطبیق نمیکنند بلکه بلند کردن دست بخاطر زدن اندازه معین دارد که ملای ضارب هم میداند اما برخی با بی خبری از دین زنان را خارج از دائرۀ انسانیت دانسته با میل وتقاضای شخصی خود شکنجه میکنند شما قضاوت کنید کدام حکومت، کدام قاضی، چگونه دره وچگونه ضرب در منطقه خواجگان صورت گرفت که آنرا تطبیق حکم شرعی میگویند.بلی هیچ حرکتی ازین مدعیان دین به اسلام واحکام دینی ارتباط نداشت.در حالیکه این منطقه در بین دو اداره ولسوالی ومرکز ولایت قرار دارد که نهایت اسفبار وغم انگیز بود.امید در آستانه فرار رسیدن روز جهانی زن دیگر شاهد حوادث ناگوار چون منطقه خواجگان نباشیم…

اسلام وسهم فعال زنان در اداره وسیاست:  زنان مانند مردان حق دارند کشور را اداره کنند.خدواند بابیان بسیار روشن میفر ماید.والمؤ‌منون‌ و المؤ‌منات‌ بعضهم‌ اولیآء بعض‌ یأمرون‌ بالمعروف‌ و ینهون‌ عن‌المنکر:
در این‌ فرمودة‌ خداوند، زنان‌ چون‌ مردان‌ دارای‌ مسئولیت‌ بزرگ‌  سیاسی‌ اجتماعی‌ می‌باشند؛ وقتی یک زن صلاحیت امر به معروف ونهی از منکر را داشته باشد معلوم میشود میدان وساحه تصرف آن خیلی گسترده ووسیع است بنابراین‌ در همة‌ عرصه‌هایی‌ که‌ مردان‌ می‌توانند دخالت‌ کنند زنان هم حق مشابه دارند. مسائل بیعت وپذیرش قوانین مردم به نظام سیاسی است و مسائل‌ سیاسی‌ و حکومتی‌ در رأس‌ همه مسائل‌ اجتماعی‌ قرار دارد.‌ در صدر اسلام، زنان‌ در مسائل‌ سیاسی‌ دخالت‌ کردند حاضر شدن امر را تأئید ویا رد کنند وبا تأئید دعوت پیغمبر عملا باوی بیعت کردند.بعیت خودش به مفهوم هم پیمانی وگرایش سیاسی است.

:فرمودۀ الهی است (یا ایها النبی‌ اذا جأءک‌ المؤ‌منات‌ یبایعنک‌ علی‌ اَن‌ لا‌ یُشرکنَ‌ بالله‌ شیئاً‌ ولا یسرقن‌ و لا یزنین‌ و لا یقتلن‌ اولا دهُن‌ و لا یأتین‌ ببهتانٍ‌ یفترینه‌ بین‌ ایدیهن‌ و ارجلهن‌ ولا یعصینک‌ فی‌ معروفٍ‌ فبا یعهُنَّ‌ و استغفر لهن‌ الله‌ ان‌ الله‌ غفورٌ‌ رحیمٌ)‌‌

 ای‌ پیامبر، اگر زنان‌ مؤ‌من‌ نزد تو آمدند تا بیعت‌ کنند، بدین‌ شرط‌ که‌ هیچ‌کس‌ را با خدا شریک‌ نکنند و دزدی‌ نکنند و زنا نکنند و فرزندان‌ خود را نکشند و بهتان‌ نزنند ودر کارهای‌نیک‌ از تونافرمانی‌ نکنند، با آنها بیعت‌ کن‌ و برایشان‌ از خدا آمرزش‌ بخواه‌ که‌ خداوند آمرزنده‌ و مهربان‌ است. 
این‌ آیه‌ دربارة‌ بیعت‌ و هم‌ پیمانی‌ زنان‌ با نظام‌ تازه‌ تأسیس‌ حکومت‌ اسلامی‌ در زمان‌ پیامبر اکرم صحبت میکند.و این‌ جریان‌ در روز فتح‌ مکه‌ رخ‌ داده‌ است‌ که‌ چون‌ پیامبرص از بیعت‌ با مردان‌ فارغ‌ شد، زنان‌ نزد پیامبر آمدند و خواستند با او بیعت‌ کنند. در این‌ هنگام‌ این‌ آیه‌ نازل‌ شد و بر دخالت‌ زنان‌ در مسائل‌ سیاسی‌ صحه‌ گذاشت.یعنی زنان در صحنه حاضر بودن همیشه در پشت پرده وگوشه حجره محبوس نبودند.زنان در غزوات شرکت میکردند در هر محفل حرف خودرا می زدند موارد فراوان وجود دارد که زنان شخصا نزد پیامبر بزرگوار اسلام آمده عرض حال می نمودند اما حالا پیروان پیامبر راهی را در پیش گرفته اند که برای اسلام هم قابل شناخت ودرک نیست….