آرشیف

2016-9-18

خلاصـــــه بـحـــث مــحــــارم

اسبابی که موجب محرمیت می گردند،  یا بواسطه ی نسب می باشد و یا بواسطه ی سبب و یا بواسطه ی رضاع و از آنجا که مساله ی رضاع بیشتر محل بحث ما بود ، بدان پرداخته وبطور مفصل روی آن صحبت کردیم، در این جا جهت ارتباط بحث محارم، به بحث های آینده می خواهم خلاصه آنرا یادآور شوم . در بحث محارم گفتیم که:
یکی از اسبابی که موجب محرمیت می گردد مساله ی رضاع و شیر دادن به طفلی است که سن او کمتر از دو سال می باشد، این امر موجب حرمت ازدواج گردیده و جواز نگاه بین شیر خوار واقارب متعلقه را فراهم می سازد؛ هر چند که این امر موجب اثبات برخی از احکام دیگر همچون میراث و نفقه و…نمی گردد، وگفتیم : رضاعی که موجب محرمیت می گردد دارای سه رکن است

الف: مرضع و شیر دهنده
 1 :لازم است که شیر دهنده زن باشد، بنابراین شیر مرد و یا شخص خنثی غیر مشکل به واسطه ی ندرت آن و عدم صلاحیت چنین شیری برای غذای رضیع ، موجب محرمیت نمی گردد، همچنین شیر حیوانات نیز موجب تحریم نمی گردد.

. سن شیر دهنده 2 :
زن شیرده باید بیش از نه سال داشته باشد،بنابراین شیر دختری که کمتر از نه سال دارد موجب تحریم نمی گرددد،البته مالکیه این شرط را نپذیرفته و قائلند که شیردختر صغیرنیز موجب محرمیت می گردد
عدم اعتبار وطی زن 3 :
 در فقه حنفی لازم نیست که شیر زن بواسطه وطی بوده باشد؛ بلکه اگر زنی بدون اینکه از شوهرش صاحب فرزند شده باشد، دارای شیر باشد و طفل شیر خواری را شیر دهد موجبات محرمیت بین شیر دهنده و شیر خوارمحقق می گردد.
حیات زن شیر ده    4
 در فقه حنفی ومالکی لازم نیست که زن زنده باشد، بلکه اگر زنی مرده باشد و از شیر وی به کودکی بخورانند باز موجب محرمیت می گردد
در فقه شافعی معتبر است که زن زنده باشد، لذا شیردادن زن مرده موجب محرمیت نمی گردد.
 
ب: رضیع و طفل شیر خوار

  1. : معتبر است که شیر به معده ی شیر خوار برسد، به هر شکل که شده و هرچند که طفل بیدار نباشد، زیرا ملاک روئیدن گوشت و محکم شدن استخوان و رفع گرسنگی می باشد که این امور با خواب بودن نوزاد نیز محقق می گردد
     2 : شیرخوار نباید بیش از دو سال داشته باشد، لذا شیر دادن بعد از دو سالگی موجب تحریم نمی گردد. در مقابل این قول، قول مالکیه قرار دارد که تا دو سال و دو ماه را نیز موجب تحریم دانسته و همچنین قول ابوحنیفه که این میزان را تا دو سال نیم دانسته است

    ج: شیر

  2.  عدم اعتبار مکیدن پستان: 1
    آنچه در این میان معتبر است رسیدن شیر به معده ی شیر خوار می باشد، حال چه این امر با مکیدن پستان باشد، و چه با ریختن به دهان و یا بینی کودک شیر خوار

     خالص بودن شیر: 2

شیر باید خالص باشد و مخلوط با مایعی دیگر نباشد، اما اگر این امر به مقدار کمی باشدکه اوصاف شیر را از بین نبرد، باز موجب تحریم می گردد، اما اگر به میزانی باشد که شیر صفت خود را از دست دهد و غلبه با مایعی باشد که در شیر ریخته شده باشد،‌ در ثبوت تحریم با چنین شیری اختلاف نظر دارند
حنفیه و مالکیه قائل به عدم تاثیر می باشند، اما در مقابل شافعیه قائل به ثبوت حرمت می باشند در صورت حصول این شرط که مقداری از شیر به شکم طفل برسد. ودر فقه حنبلی نیز در این مورد اختلاف نظر است
 همچنین اگر شیر با غذایی مخلوط گردد همین اختلاف موجود می باشد، لذا حنفیه قائل به عدم تاثیر چنین شیری در ثبوت محرمیت می باشند

  3 :  اشتراط تعدد دفعات شیر دادن و عدم اعتبار آن 
 در اینکه با پنج مرتبه شیر دادن رضاع محقق می گردد اختلاف نظری ندارند، اما اگر دفعات کمتر از پنج بار باشد اختلاف نظر  وجود دارد..
حنفیه و مالکیه و در روایتی از احمد و کثیری از صحابه و تابعین رضی الله عنهم معتقدند که صرف شیر خوردن ولوبا یک قطره یا یک بار مکیدن هم باشد، موجبات تحریم را فراهم می سازد، بنابراین بر اساس نظر این بزرگواران ، آنچه شرط است رسیدن شیر به شکم طفل است
اما در مقابل شافعیه و حنابله قائل به عدم تحریم چنین رضاعی می باشند.
 بعد از ذکر خلاصه محارم به بحث لبن فحل می پردازیم .
لبن فحل
یا
شیر متعلق به شوهر
فحل در لغت:

مذکر قوی از هر نوع حیوان را گویند .
و در اصطلاح عبارت از شوهرزن شیر دهنده ی است، که شیر زن از وی باشد .
 حکم مقرر نزد جمهور صحابه و تابعین و ائمه ی اجتهاد این است که ، شیر مال فحل می باشد ، و تحریم به او تعلق دارد، یعنی حق مرد است و به سبب او بوجود آمده واین نسبت قوت دارد و به فوت شوهر و یا طلاق اوقطع نمی گردد، بواسطه ی همین شیر ،شوهر شیر دهنده پدر شیر خوار و شیر دهنده مادرش میگردد ، و طفل شیر خوار برای شوهر شیر دهنده و اقارب آن حرام می شود، چنانچه فرزند نسبی او حرام است ، و همه ی اولاد شوهر شیر دهنده برادر و خواهر شیر خوار اند ، چه از همین زن شیر دهنده اش باشند یا از همسر دیگرش.

 

 حالا که دانستیم شیر مال فحل است ، آیا بطور مطلق مال فحل است یا شرایط دارد، پس باید بدانیم که :
کدام شیر موجب میگردد که شوهرشیردهنده، پدر رضاعی طفل شیرخوار گردد ؟
آیا شرط است که شیر به سبب حمل و تولد، در سینه ی زن بوجود آمده باشد، یا تنها نکاح و همبستری کافی است؟
 در این خصوص اختلاف نظر بین فقهأ وجود دارد که به شرح نظریات شان می پردازیم :
حنیفی ها
شوهر شیر دهنده زمانی پدر رضاعی طفل محسوب می گردد که شرایط آتی وجود داشته باشد
 *باید شیر شیر دهنده ، بعد از حامله شدن توسط شوهر و بعد از ولادت باشد . *اگر مردی با زنی ازدواج کرد و از آن زن صاحب فرزند نگردید ، لکن سینه های خانمش شیر کرد و طفلی را شیر داد ، طفل شیر خوار در این صورت فرزند رضاعی شوهر نبوده ، فقط فرزند رضاعی شیردهنده است ، و اصول و فروع و محارم شیردهنده بر این طفل حرام می گردد، در این حال فرقی نمی کند که پیدا شدن شیر در حالی باشد که هنوز باکره است یا بعد از همبستری با شوهر بوجود آمده باشد.
* اگر حامله شد ، لکن متولد نگردید ، این حمل در ثبوت شیر از شوهر کافی نیست ، زمانی شیر شوهر محسوب می گردد، که فرزندش متولد شده باشد ، (دیدگاه امام شافعی صاحب بر خلاف این نظر است) در این صورت شوهر این زن ، پدر طفل شیر خوار نیست و می تواند با اصول و فروع این شیر خوار ، بغیر از اصول و فروعش از شیر دهنده ازدواج نماید.
* اگر مردی زنش را طلاق داد و از طلاق دهنده شیر داشت و بعد از انقضای عده با مرد دیگری ازدواج نمود و شوهر دوم همرایش همبستری کرد و از شوهر دوم فرزندی متولد گردید، در حالیکه هنوز شیر شوهر اولش استمرار داشت ، در این صورت بدون اختلاف ، شیر، از شوهر دوم است ، واگر طفلی را شیر دهد فرزند رضاعی شوهر دوم می باشد ، اما در صورتی که از شوهر دوم حامله نگردید، بدون خلاف شیر مال شوهر اول است ، لکن اگر از شوهر دوم حامله گردید اما فرزندش متولد نگردید، صحیح این است که تا زمان تولد فرزندش ، شیر مال شوهر اول می‌باشد و اگر طفلی را قبل از تولد فرزندش شیر می دهد ، فرزند رضاعی شوهر اول محسوب می‌شود .
*اگر شخصی زنی را به نکاح گرفت وزن از این مرد صاحب فرزندی شد و فرزندش را شیر داد ، بعد از آن شیرش خشک شد و قطع گردید، و بعداً دوباره شیر دار شد، و متعاقباً طفل بیگانه ی را شیر داد، در این صورت ، طفل بیگانه فرزندرضاعی شوهرش نیست ، زیرا شیر شوهر قبلاً قطع شده است ،لذا این طفل می تواند، با اولاد این مرد که از غیر شیر دهنده باشد، ازدواج نماید و بنابراین اگر زنش را طلاق داد و شیر سینه هایش خشک شد و قطع گردید وبعد از آن با شخص دیگری ازدواج نمود و قبل از حامله شدن صاحب شیر گردید شیر از شوهر اول نیست.

مذهبی شافعی
 در ثبوت پدر شدن توسط شیر، شافعی ها شرایطی را قرار شرح ذیل لازم می دانند.
 *طفلی که به سبب آن ، شیر در پستان مادرش بوجود آمده است ، باید نسبش از شوهر شیر دهنده ثابت باشد . اگر فرزندی متولد گردید و شیر بواسطه فرزند مذکور در سینه های زن پیدا شد ، لکن شوهر ، نسب این طفل را از خود نفی کرد و گفت که این طفل فرزند من نیست و نسب طفل از آن مرد ثابت نشد ، در این حال اگر زن مذکور طفل بیگانه را شیر می دهد این طفل بیگانه فرزند رضاعی شوهر این زن نمی شود و حرمتی بین آنان نیست ، اگر آن زن صاحب فرزند دیگری شد و آن گاه شوهر نسبش را رد ننمود و گفت این فرزند از من است ، حرمت رضاعت بین او و شیر خوار باز میگردد ، و از همین جا می دانی که شیر حاصله از زنا ارزشی ندارد ، زیرا فرزند زنا نسبش ثابت نمی گردد
 *اگر زنی مردی را به نکاح می گیرد و از آن مرد صاحب فرزند می‌شود و به سبب آن فرزند ، شیر در پستان های زن جاری می گردد ،بعد از آن شوهرش او را طلاق می دهد و زن شوهر دیگری میگیرد ، در این حالت ، شیر شوهر اول استمرار دارد تا این که از شوهر دوم ولادت نماید ، یعنی اگر قبل از ولادت طفلی را شیر داد ، حرمت رضاع از شوهر اول ثابت می شود، اما بعد از ولادت ، شیر مال شوهر دوم است و از شوهر اول قطع می گردد، و این درست بخلاف حالتی است که دختر باکره صاحب شیرشود ، وبعد از آن ازدواج کند و شیر در پستان هایش استمرار داشته باشد و طفلی را شیر دهد، در این صورت فقط محرمیت رضاعی بین شیر خوار و شیر دهنده بوجود می آید، اما اگر از شوهرش حامله گردید حرمت از طرف شوهر و زن هر دو ثابت می گردد، اگرچه طفل متولد هم نشده باشد ،فرق بین دو صورت واضح است زیرا که نزول شیر در صورت اول به سبب ولادت از شوهر اول است پس مخصوص خودش می باشد ،و قطع نمی گردد مگر بولادت از شوهر دوم، لکن در مسئله دوم شیر برای دختر باکره بدون شوهر حاصل شده است ، که از اول ضعیف تر است و از این توضیح واضح می گردد که حرمت ،از شیر حاصله از شوهر اول قطع نمی گردد، مگر بواسطه ولادت از غیر شوهر اول، اگرچه مدت طولانی را در بر بگیرد، یا شیر قطع گردیده و دوباره عود نماید ،احناف مخالف این نظر و نظر قبلی اند.
 مالکی ها
 شیر برای مرد به دو شرط ثابت می شود.
 1 :-اینکه با خانمش همبستری نماید.
2 انزال شود .
* اگر زنی را به نکاح گرفت و همرایش همبستری کرد لکن انزال نگردید و زن از سابق شیر داشت ، در این صورت شیر برای شوهر ثابت نمی شود.
* اگر دختر باکره را که سینه هایش شیر داشت به نکاح گرفت و با آن همبستری نکرد و آن دختر طفلی را شیر داد ،طفل مذکور فرزند رضاعی شیر دهنده است و فرزند شوهرش نمی باشد.
 *شیر زن از زمان همبستری و دخول تا زمانیکه قطع شود بعنوان شیر متعلق به شوهر استمرار دارد ،اگرچه سالهای زیادی طول بکشد ، بنابراین اگر زنش را طلاق داد و یا فوت نمود و زن با کس دیگری ازدواج نکرد و کما فی السابق در سینه هایش شیر وجود داشت، این شیر ، شیرهمان شوهر قبلی اش می باشد و حرمت بین شیر خوار و شوهر قبلی ثابت می گردد .
*اگر زنش را طلاق داد یا شوهر فوت نمود و زن بعد از انقضای عده با کس دیگری ازدواج نمود در حالیکه شیر شوهر اول در سینه هایش بود و بعد از آن شوهر دوم با وی همبستری نمود و انزال شد این شیر در بین شوهر اول و دوم مشترک است ،اگر طفلی از آن شیر خورد ، این طفل فرزند رضاعی هر دو شوهر است. شوهر طلاق دهنده یا متوفی و شوهر دوم ، بناً حرمت بین طفل و هر دو شوهر ثابت می گردد،
*اما اگر با مردی ازدواج نمود و از آن مرد صاحب فرزندی شد و فرزندش را شیر داد تا اینکه طعام خوره شد و بعداً شیرش قطع گردید، بعد از آن شوهر دیگری گرفت و بعد از همبستری و انزال شوهر دوم ، مجدداً صاحب شیر شد در این صورت شیر مال شوهر دوم است، در اشتراک شیر بین شوهر اول و دوم دو چیز شرط است.
1:- اینکه شیر شوهر اول قبل از وطی شوهر دوم قطع نشود ،اگر قطع گردید و بعداً با شوهر دوم همبستری کرد، شیر از شوهر دوم است
 2 :-اینکه شوهر دوم وطی کند و انزال شود قبل از این شیر، مال شوهر اول است .
حنابله
شیر برای مرد ثابت نمی شود مگر به دو شرط
 1 :-اینکه زن بواسطه حامله شدنی که از سبب همبستری با شوهر است صاحب شیر گردد ، بناً شیر دختر باکره یا شیر زنی که با مردی ازدواج می کند و آن مرد با وی همبستر می‌شود و بواسطه این همبستری صاحب شیر می گردد لکن حامله نگردیده است ، حرمت ندارد نه در جانب مرد و نه در جانب زن
 2  :- شرط دوم اینکه نسب آن حمل از شوهر ثابت شود اگر زنی با مردی ازدواج کرد ، مرد با او همبستری کرد و حامله شد ،لکن مرد نسب این حمل را از خود نفی نمود و نسب آن حمل از شوهر ثابت نگردید و از شیری که به سبب این حمل حاصل گردیده است طفلی را شیر داد، این طفل فرزند رضاعی شوهر محسوب نمی گردد و حرمتی بین این طفل و شوهر این زن وجود ندارد ،لکن بین این طفل و این زن حرمت ثابت است و مثل آن صورتی است که شخصی با زنی زنا می کند و به سبب زنا زن حامله گردیده و صاحب شیر می شود و طفلی را از این شیر، شیر می دهد حرمت بین زانی و این طفل به سبب این شیر، بوجود نمی آید زیرا شیر زنا اعتبار ندارد و افزون بر آن ثبوت حرمت رضاع فرع ثبوت نسب است و طوریکه می دانید نسب فرزند حاصله از زنا فقط از مادرش ثابت می گردد.

 
حکمت تحریم:
 تحریم بواسطه ی رضاع به سبب این است که تکون و تقویه اجزاء بنیه انسانی در زمان شیر خوارگی، از شیر می باشد ، لذا شیر ، در وجود طفل شیر خوار گوشت می رویاند و استخوانش را محکم می گرداند، یعنی جسمش توسط شیربزرگ می شود ، بنا بر این سبب انتشار حرمت می گردد، چنانچه حدیث رسولخدا ص مؤید این مطلب است  ( لا رضاع الا ما انشز العظم و انبت اللحم) ترجمه: رضاع نیست مگر آنچه که استخوان را محکم کند و گوشت را برویاند.
در حقیقت انشاز عظم و انبات لحم برای طفلی که غذای او شیر است ، توسط شیر محقق می شود و به همین واسطه شیر دهنده مادر شیر خوار میگردد زیرا در واقع شیر خوار جزئی از اوست.

دلایل ثبوت حرمت رضاع برای شوهر شیر دهنده:
 1:- حدیث رسول خدا ص که فرمودند( یحرم من الرضاع ما یحرم من النسب) هرگاه پدر نسبی حرمت دارد ، پدر رضاعی هم به دلیل قول رسول الله صلی الله علیه و سلم حرمت دارد ،زیرا فرموده ای ایشان عمومیت دارد و شامل همه ی اقارب رضاعی می گردد.
 2:- عن عروه ابن زبیر عن عایشة رضی الله عنها ان افلح اخا ابی القعیس جاء یستأذن علیها و هو عمها من الرضاعة بعد ان انزل الحجاب قالت فابیت ان آذن له فلما جاء رسول الله صلی الله علیه و سلم اخبرته بالذی صنعت فامرنی ان آذن له علی رواه البخاری و مسلم ترجمه :
حضرت عروه پسر زبیر« رض» از حضرت عایشه رضی الله عنها روایت میکند که افلح برادر ابی القعیس در حالیکه عموی رضاعی حضرت عایشه رضی الله عنها بود ، بعد از نزول حجاب آمد، و اجازه ورود به نزد شان می خواست ،عایشه رضی الله عنها می فرماید: من اجازه ندادم هرگاه رسول خدا ص آمدند کاری را که انجام داده بودم به ایشان خبر دادم ، رسول خدا ص مرا امر کردند که برایش اجازه دهم  به نزدم بیاید.
طوریکه خودحضرت عایشه رضی الله عنها هم ،در روایات دیگر استدلال نمودند ، ایشان که شیر مرد را نخورده بودند ، پس ازین حدیث به خوبی دانسته میشود ، شیری که توسط مرد بوجود بیاید سبب انتشار حرمت گردیده و از طرف شوهر واقارب شوهرهم حرمت رضاع راثابت می گرداند
 3:- استدلال به روایت ابن عباس رض . از حضرت ابن عباس رض سوال شد . شخصی دو زن دارد یکی از آنان پسری را شیر می دهد و دیگری دختری را، آیا این دختر و پسر می توانند با هم ازدواج کنند ؟
 حضرت ابن عباس رض در جواب فرمودند: نه ، اینان نمی توانند با هم ازدواج کنند، زیرا لقاح یکی است . در این مسئله حضرت ابن عباس رض لبن فحل را به عنوان لبن محرم اعتبار دادند، زیرا در صورت فوق پسر و دخترمذکور از طرف شوهر آن دو زن به عنوان برادر و خواهر رضاعی هستند ، و الا مادران رضاعی شان مختلف است .
 بلی بعضی ها می گویند که در فرموده ی خداوند ج «وَأُمَّهَاتُكُمُ اللاَّتِي أَرْضَعْنَكُمْ» ذکر امهات شده لذا از جانب شوهر نباید حرمتی ایجاد کند ، این قول بعض، هم از دیدگاه روایات و هم از منظر عقل مشکل دارد، زیرا درست است که مادران شیر دارند و اطفال را شیر می دهند ،اما علت اصلی بوجود آمدن شیرمادران  شوهران شان اند، احادیث رسول خدا ص گواه بر این مطلب اند و نظرات همه ی مذاهب اسلامی و امامان مجتهد، ناظر و موافق روایاتی است که لبن فحل را محرم و حرمت را از طرفین ثابت می داند

 
مآخذ : الفقه علی المذاهب الاربعة
الفقه الاسلامی وادلته.