آرشیف

2015-1-9

عبدالوقار دانشیار

خــلافـت عثمانــی در يک نگـاه

دولت عثمانی بزرگترین و پهناورترین دولت اسلامی پس از فروپاشی خلافت عباسی شناخته می‌شود. این دولت درقرن هفتم هجری (سیزدهم میلادی) در سرزمین آناتولی ظهور کرد. و بيش ازشش قرن بر سرزمینهای اسلامی خلافت کرد، در طی دوران حکومت خود توانست قسمتهای مهمی از اروپا و آسیا را تحت سیطره ی خود قرار دهد. اين امپراطوری در بین سالهای(699-1342هـ) بر سرزمینهای اسلامی حکومت کرده است؛ بعضی از مورخین بر این باورند عهد عثمانی از سال 923 هجری شده و قبل از آن نمی توان اسم خلافت را بر روی آن گذاشت چرا که دولت عباسی تا سال 923 هجری بوسیله ممالیک در مصر پا بر جا بوده و در یک عصر نمی توان دو دولت را خلیفه مسلمین تلقی کرد.
 
1 ) – اصالت و نسب عثمانیان :
عثمانيان به قبيله تركمني منسوب داده می شود، این قبیله در کردستان زندگی می کردند و حرفه ی آنها دامداری وچوپانی بود. بعد از حمله ی مغولها به فرماندهی چنکیزخان، به سرزمینهای عراق و شرق آسیای کوچک ، بسیاری از قبایل به خاطر نجات از آنها به مکانهای دور دست هجرت کردند. سلیمان پدر بزرگ عثمان نیز در اثناء این حملات در سال 617 هجری از کردستان به سوی آناتول (بلاد ترکیه امروزی) هجرت کرده و در شهر اخلاط (شهری در شرق ترکیه ی امروزی) سکنی گزیدند. سپس او در سال 628 هجری در آنجا وفات کرد و فرزندش ارطغرل را جانشین خود قرار داد، این قبیله که از حمله ی مغول ها فرار کرده بودند، تقریبا نزدیک به 400 خانوار بودند و ارطغرل که رهبری قوم را بر عهده داشت بعد از مرگ پدرش همراه با 100 خانوار و 400 سوار کار جنگی به طرف شمال غربی آناتول حرکت کردند، او در مسیر راه متوجه در گیری و نبرد بین مسلمین و نصاری شد، و متوجه شد که نصاری که از ارتش بیزنطی بودند بر لشکر مسلمانها غلبه کردند، وقتی ضعف سپاه مسلمین را مشاهده کرد، غیرت دینی و اسلامی ارطغرل به جوش آمد، لشکر خود را صف آرایی کرده و وارد میدان نبرد شد با تمام توان وقدرت با لشکر کفر جنگید و آنها را از پای در آورد. بعد از پایان معرکه فرمانده لشکر مسلمین که از سلجوقیان بود، از ارطغرل تشکر کرد و سرزمین های قسمت غربی آناتول(اناضول) را به او عطا کرد و به او اجازه داد با حمله به لشکر رومیها اراضی و سرزمین های قسمت غربی اناضول را وسعت دهد.
سلجوقیان توانستند با کمک و یاری هم پیمان قوی خود، رومی ها را از این مناطق دور گردانند. ارتباط و علاقه ی بین سلجوقیان و این دولت تازه تاسیس روز به روز افزایش می یافت و این همکاری دو طرفه تا مدت زمان طولانی ادامه داشت تا اینکه سر انجام در سال 699 هجری ارطغرل وفات نمود و فرزندش عثمان را جانشین او قرار گرفت تا سیاست پدرش در توسعه ی ارضی و سرزمین ها ادامه یابد.
 
2 ) – تأسیس دولت عثمانی :
در سال 656 هجری ارطغرل صاحب فرزندی شد که اسم یک امپراطوری بزرگ به او نسبت داده می شود. در همان سال ارتش مغول به رهبری هلاکو با بغداد، "پایتخت دولت عباسی" در حال جنگ بودند که حوادث آن بسیار تلخ و دردناک است . لشکر وحشیانه مغول وارد بغداد و دیگر اراضی اسلامی شدند، رحم و عطوفت در آنها معنایی نداشت، از قتل هیچ چیز دریغ نورزیدند؛ مرد و زن، پیر و جوان، کودکان و اطفال، هیچکدام از این حملات جان سالم به در نبردند. مردم از شهرها و روستاها به کوهها پناه می بردند، شهرها و آبادانی ها همه تار و مار شده و به آتش کشیده شد، مساجد و مدارس و مراکز فرهنگی مورد هجوم قرار گرفتند. ابن کثیر می گوید: غیر از اهل ذمه مانند یهود و نصاری کسی دیگر از این معرکه جان سالم به در نبرده است. در لابه لای این ضعف و حملات مغول عثمان به دنیا آمد که بعدها سبب یک امپراطوری بزرگ شد. حکمت خداوند متعال بر این است که بعد از هر سختی، گشایش و فراخ دستی حاصل شود و افرادی به وجود آیند تا این خسارتها و ضررهای که ملت اسلام متحمل شده جبران گردد.
بعد از مرگ سلطان سلجوقی و سقوط حکومتش به دست تاتار، مردم دور عثمان بن ارطغرل جمع شده و با او بیعت کرده و او را حاکم خود قرار دادند. عثمان با صبر و ایمانی راسخ راه پدرش را ادامه داده و با جهاد با حاکم بیزنطی توانست محبوبیت خود را نزد مردم روز به روز بیشتر کند وسبب شد گروه های مختلفی دور او جمع شوند. او کم کم توانست از حالت محلی و قبیله ی خارج شده و یک دولت مستقل تشکیل دهد. عثمان قبل از وفاتش هنگامی که در فراش موت بود، به فرزندش اورخان وصایای گرانبهایی کرد که این وصایا لایحه و منهجی شد که دولت های بعدی آن را معیار خود قرار دادند. ان شاء الله در مقالات بعدی، این وصیت گرانبها، که تاریخ آن را به ثبت رسانده برای خوانندگان ذکر خواهیم کرد.
 
3 ) – عصر قوت و گسترش فتوحات:
می توانیم بگوییم عهد ارطغرل و فرزندش عثمان، زمان ظهور و بدایت دولت عثمانی بوده است. در زمان اورخان فرزند عثمان فتوحات دولت بیشتر شد و ظهور و قدرت امپراطوری عثمانی شکل تازه ای به خود گرفت و لشکر اسلام تقویت شده و روز به روز بر قدرتش می افزود. عصر قوت و فتوحات در دولت عثمانی، به مدت زمان سه قرن می توان تصور کرد، یعنی از ظهور دولت عثمانی تا نهایت حکومت سلیمان قانونی سال (947هـ -1566 میلادی). این عصر در دولت عثمانی از امتیازات خاصی برخوردار است، از مهمترین آنها: گسترش فتوحات اسلامی، بالابردن پرچم جهاد باردیگر، تنظیم دستگاه دولتی و تقویت آن، انتقال خلافت از یک مرحله به مرحله دیگر که باعث قوت این عصر شد.
 
مهمترین عواملی که سبب شد تا خلفاء عثمانی در این عهد پیروزی و موفقیت شایانی بدست بیارند می توان در نقاط زیر خلاصه کرد:
اولا: قوت ایمان: یکی از ویژگیهای اصلی خلفاء عثمانی که در این عصر بودند قوت ایمان آنها به خدای عزوجل، حرص و پایبندی آنها بر طاعت و عبادت است. این خلفاء همّ و غم شان رضای پروردگار و ایجاد جامعه ی همراه با امن و ایمان بوده است؛ همان طور که عثمان بن ارطغرل در آخرین وصیت خودش خطاب به فرزندش می گوید "إياك أن تفعل أمرًا لا يُرضِي الله ". یعنی: تو را برحذر می دارم از اینکه کاری انجام دهی که رضای خداوند در آن نباشد "و در وصیت دیگر می گوید: "واعلم يا بُني أنَّ طريقنا الوحيد هو طريق الله" بدان ای پسرم: تنها راه و مسیر ما، راهی است که خداوند آن را مشخص کرده است. در بعضی از روایات تاریخی آمده است که سلاطین این عصر در مناجات خود به پروردگارشان پناه می جستند، از اینکه مبادا مرتکب عملی شوند که خشنودی خداوند در آن نباشد. مورخین اعتراف دارند که قوت ایمان بالا در اکثر سلاطین این عصر وجود داشته، و این توکل و اعتماد قلبی آنها به خداوند سبب موفقیت و پیروزی آنها گشته است؛ بدون شک سربلندی هر ملت و دولت به مقدار ایمان و اعتقاد آنها به ذات رب العالمین و اجراء اوامر او بر می گردد.
دومین چیزی که سبب شکوفایی این عصر شد: اهتمام آنها به جهاد در راه خدا و فتح بلاد و گسترش سرزمینهای اسلامی است. از وقتی که این دولت تأسیس شد، قضیه ی جهاد وظیفه ی مهم و شرعی برای هر خلیفه بود؛ تا جایی که به هریک از آنها لقب غازی (مجاهد در راه خدا) داده شده بود و حیات آنها دائما همراه با جهاد و نبرد با کفر بود. ناگفته نماند که هدف حکام عثمانی از جهاد و گسترش فتوحات، نشر دین و تبلیغ دعوت حق بود؛ و هیچ گونه قصد و غرض دنیوی یا اقتصادی و یا سیاسی دیگر نداشتند. یکی از مورخین به نام احمد رفیق در این باره می گوید: آنها در انتهای دین داری و تقوا بودند و بر این اعتقاد بودند نشر دین اسلام و تعلیم دادن آن، بر ایشان واجب است. و بر اساس این منهج و اعتقاد، جیش عثمانی بارها بر دولت بیزنطی حمله برد و توانست شهرهای مهمی همچون قسطنطنیه و استانبول را تحت تصرف خود قرار دهد که در عهد سلطان مراد، این شهر یعنی قسطنطنیه پایتخت خلافت عثمانی ها گشت.
اهتمام به علم و نزدیکی دستگاه دولتی با علماء، سومین عامل موفقیت عثمانیها می توان شمرد. این دولت مردان حریص بر نشر علم، خاصتا علم دینی و شرعی بودند، چنانچه عثمان اول، موسس دولت عثمانی در نصیحت به فرزندش اورخان می گوید: ای فرزندم تو را وصیت می کنم به علماء این امت، دائما رعایت و حرمت آنها را نگه بدار، با آنها زیاد مشورت کن، چرا که ایشان تورا به جز خیر امر نمی کنند. و این گونه فرزندان و نوه های او این وصایا را لازمه ی سلطنت خود قرار دادند.
از مهمترین و باارزش ترین فتوحات در این عصر طلایی، فتح قسطنطنیه به دست محمد فاتح(833-866 هجری) است.
چهارمین عامل موفقیت آنها، ایجاد عدل و مساوات بین مردم بود و این سنت خداوندی است که ظلم و ستم باعث نابودی حکومت و عدل و مساوات باعث دوام بیشتر آنها می شود و به همین خاطر گفته شده است حکومت عادل، اگر چه کافر باشد باقی می ماند و حکومت ظالم اگر چه مسلمان باشد از بین خواهد رفت.
 
4)- عصر ضعف و سقوط و اسباب و علل آن:
بعد از وفات سلیمان قانونی، کم کم ضعف دولت عثمانی آشکار شد، مورخین و تاریخ نویسان از سال 947 تا 1342 هجری قمری، عصر ضعف و انهیار دولت عثمانی می نامنند، آنها بین این سالها در چندین معرکه و نبرد دریایی متحمل شکست و تلفات سنگین شدند، هر چند در این عصر برخی از خلفاء سعی کردند تا اقتدار و قدرت را به دولت عثمانی باز گردانند اما این مدت بسیار کوتاه و مختصر بوده است.
 
اسباب ضعف و سقوط دولت عثمانی را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:
1- ضعف و سستی بیشتر حکام و والیان در این عصر: این عامل یکی از مهمترین و بارزترین اسباب ضعف دولت و در نهایت سبب سقوط و فروپاشی خلافت عثمانی گشت. گفته شده در این عصر دستگاه دولتی و والیان محلی دچار ضعف شده و آن ایمان و اعتقاد قوی که در عصر اول، دولت مردان عثمانی از آن برخوردار بودند آنها آن را نداشتند. در این عصر قوات عسکری دارای ضعف شده و پست ها ی مهم و کلیدی به افراد نالایق سپرده شد.
2- اهتمام نورزیدن به علم و ضعف علماء عصر: همان طور که قبلا گفته شد سبب موفقیت دولت عثمانی در عصر اول، ارتباط تنگاتنگ دستگاه دولتی با علماء امت بوده، بر خلاف آن در این عصر اهتمام به علماء و علم کم شده و خود حکام هم دیگر مثل سابق اهتمامی به نشر علم شرعی نداشتند و در مقابل به هوی و هوس دنیوی گرفتار شدند و از طرفی دیگر علماء نیز در مسائل شرعی تساهل به خرج داده و از منهج اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم و سلف صالح خارج شدند و کسب علم، بیشتر جنبه ی افتخار و فخر گرایی به خود گرفته بود.
3- امتیاز دادن به بیگانگان از جمله اسبابی بود که منجر به ضعف و سقوط دولت عثمانی شد. بعضی از قرادادها و اتفاقیات که بین عثمانیها و دول اروپایی بسته شد سبب شد تا آنها بتوانند در دستگاه دولتی نفوذ کرده و مکر و حیله خود را برای نابودی این قدرت ااسلامی به کار گیرند، استعمار توانست با نفوذ در دولت عثمانی و انتشار شعارهای واهی امثال دفاع از حقوق نصاری در بلاد اسلامی، اهداف پلید خود را هر چه بیشتر تحقق بخشد. بیگانگان با ایجاد تفرقه بین قومیت های مختلف اسلامی، خاصتا بین عرب و ترک،توانست چهره این دولت را زشت و آنها را در اذهان مردم نژاد پرست جلوه دهد؛ در حالی که بنای این دولت بر عدالت و نشر اسلام بوده است.
بعضی از آثار اسلامی این عصر که هنوز پا برجاست نشان دهنده پیشرفت فرهنگی و اجتماعی در این عصر می باشد از جمله این آثار می توان به معماری قدیمی شهر استانبول اشاره کرد، که بافت این شهر نشان دهنده پیشرفت معماری در این است هنوز معماری زیبای مسجد جامع السلیمانیه و بافت قدیمی این مسجد، قدرت و عظمت دولت مردان عثمانی در ذهن مسلمانان زنده نگه داشته است. حکام عثمانی آثار قدیم مانند مصحف ها و شمشیرها و نیزها و خیلی أز آثار دیگر که یادآور جهد اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم و تابعین است، جمع آوری کرده و نزد خود نگه داشتند تا به آیندگان نشان دهند که آنها هم در حفظ میراث گذشتگان تلاش و کوشش کرده اند.
 
به نقل یکی از سایت های انترنیتی اسلامی