آرشیف

2015-1-8

محمدعارف ژکفر

حـقـــوق و شـخـصـیــت زن از دیــدگـــاه اسلام

 
اسلام برای زن کرامت انسانی قایل شده وحقوقی اورا مطابق باتکوین وخلقت اوبازگردانیده ودرین موضوع تنها به قانونگذاری ونظریات اکتفانکرده بلکه وارد میدان عمل گردیده چنانچه گفتگوی حضرت منجی عالم بشریت با "بریره" آنگاه که پشنهاد پیامبر(ص) را که با شوهر سابق خود باشد، ردکرد وپیامبر(ص) رد او را پذیرفت، چون از  حقوق که اسلام برایش داده بود استفاده کرد، که بالاترین نمونۀ است از آزادی زن که اسلام برایش قایل شده است. بخاری در صحیح  خود نقل میکند که بریره کنیز مملوکی بود. ام المومین عایشه صدیقه (رض) او را خرید ودر راه خدا آزاد کرد، او هم اکنون آزاد شده و به موجب حکم اسلام اختیار دارد با شوهر سابق خود مغیث بماند واختیار دارد از او مفارقت کند و عقد سابق خود را که در زمانی کنیز بودنش جاری شده فسخ نماید. چون در زمانی اجرای آن عقد او آزاد نبود وبه اختیار سیدش عقد شده بود.
     وی با استفاده از حق آزادی خود که اسلام به وی داده از شوهر سابق خود جدا شد و عقد نکاح سابق خود  را فسخ نمود. رسول الله( ص) از وی خواست که با شوهر سابق خود باشد او گفت آیا بر من واجب است و این حکم خداوند است که در قید نکاح شوهر سابق خود باشم؟ پیامبر(ص) فرمودند: نخیر! من شافع ام وبریره گفت: وقتی بودنم با شوهر سابقم واجب نیست؛ من او را نمی خواهم. وپیامبر(ص) او را مجبور نساخت واز موقف او راضی شد. و با عمویش عباس که در این گفتگو حضور داشت، فرمود: تعجب نمی کنی از دوستی مغیث نسبت به بریره وکراهت او از مغیث؟
   اسلام تنها به این باور که رفع ظلم از بالای زن کرده اکتفاء نکرده بلکه برای  زن رسالت بس بزرگ وعظیمی عنایت کرده است واز ذهن مردان زمان بدور مانده است. پیامبربزرگ اسلام(ص) به عنوان آنکه نبی مرسل بود، برای زن جایگاه بزرگی را عطا نمود. آن حضرت با همسرش ام سلمه(رض) در کار صحابۀ که صلح حدیبیه را رد میکردند، مشورت کرد بدانچه او مشورت داد، عمل کرد. ودر آغاز آنکه جبرئیل بدو نازل شد، تا پیامبر(ص) را مکلف به رسالت نماید، آنحضرت با همسرش خدیجه (رض) به مشورت پرداختند ومطابق آنکه بخاری روایت کرده است، جناب خدیجه وی را تائید کرد وگفت: بتو مژده به خدا قسم هیچ گاه خداوند ترا خوار نکرده تو صیله رحم کردای وراستگو بوده ای از مهمان، پذیرایی کرده ای ودر راه حق هرگونه رنج ومصیبت را متحمل شده ای.
      زن در اسلام حقوق وشخصیت مستقل، از شوهر خود را دارد وشوهر هیچگونه حق مداخله را در اموال زوجۀ خود ندارد وبعضی فقهای اسلام در این امر اتفاق دارند که زن میتواند خانه وعقار را مالک شود و به کار تجارت وغیر آن بپردازد و صداق خود را به هرکه بخواهد هبه نماید بدون آنکه شخصی دیگری به کار وی اعتراض داشته  باشد. آنچانکه زن در غرب در انتخاب نام ولقب آزاد است و اطاعت همسر از شوهر از ذات وشخص شوهر نیست بلکه اطاعت از نظامی است که خداوند برای همۀ مردم وضع نموده وبدین جهت اطاعت از رسول، اطاعت از خداوند شمرد ه میشود ودرآیه ( مَن یطِع الرَّسُول فَقَد اَطَاعَ الله) (نساء/70) و از همین جهت که اطاعت از نظام زندگی واجب است، نه اطاعت از شخص، بنا بر این در مورد شخصیت انسانی زن از نظر اسلام هیچ گونه ابهامی وجود ندارد اما آنکه در بعضی جوامع اسلامی حقوق زن درست تطبیق نمیشود، این امر دلیل شده نمیتواند که اسلام برای زن حقوق نداده است. چون اسلام چیزی است و روش مسلمانان چیزی دیگری؛ مثلاً در بعضی خوانواده ها دختران جوان بر خلاف میل شان به شوهر داده میشوند یا تفاوت در بین اولادها قایل میشوند؛ ربطی به اسلام ندارند بلکه تقالیدی است که از دوره های پیشین بجامانده است. ارزش اسلامی ارزش جاودانی واستوار درهمه ادیان است،ولی بشریت ازین موضوع منحرف شده است وبرما مسلمانان لازم است تا این ارزش حقیقی را برجای طبیعی آن یعنی درقلب هرفرد خانواده وجامعه برسانیم،زیرا این ارزشها جهانی وانسانی میباشند. نبی کریم(ص)میفرماید: که من فرستاده شده ام تامکارم اخلاق راکامل نمایم. دین مقدس اسلام برای زن ارزش لایق به شأن آن و آزادی راستین وضع نموده است امادرنظامهای پیش ازاسلام اگرنظرانداخته شود، دیده میشودکه زن فاقد حقوق وشخصیت بوده ومانند متاعی بوده که خرید وفروش میشده ؛مثلا:  
1-درقانون چین آمده که «درجهان هیچ چیز کم ارزش تر از زن نیست»
2-درقانون یونان : «زن پیش از ازدواج جزء اموال مملوک ولی امر خود است، بعد از ازدواج جزء اموال مملوک شوهر خود میباشد»
3-درقانون هند:  «زن در هیچ مرحله از حیات خود و در هیچ کاری نمیتواند مطابق میل خود کاری انجام دهد ولوکه در امور داخلی خانواده اش نیز باشد»
4-درقانون روم: «بازن مانند اطفال ومجانین رفتار میشد، زن فاقد اهلیت بود زیرا در قانون (اموال دوازده گانه)تصریح شده که اسباب انعدام اهلیت سه چیزاست:صفارت، جنون وزن بودن»
5-درجوامع عرب جاهلیت: «دختران نوزاد را زنده به گور مکردند و یا به قتل میرسانیدند» وغیره قوانین وضعی دیگر…
    بنأ باید تمام مسلمانان بدانندکه اسلام یک رسالت بزرگ جهانی وانسانی است و شائسته نیست که احکام ونصوص آن با تقلید از گذشته گان و در چارچوب گرایش های قبیله ای فقیر شود و نیز روا نیست که نصوص واحکام اسلام با پیروی از افکار واندیشه های جوامع غرب تفسیر شود که هردو انحراف از صراط مستقیم واز فطرت سالم انسانی میباشد که خداوند انسان را به آن فطرت آفریده است.

محمد عارف ژکفر دانشجوی حقوق وعلوم سیاسی