آرشیف

2024-1-20

علم عبدالقدیر

حضرت محمد ص نبی امی

 مقدمه: واژه امی وپیامبر صلی الله علیه وسلم:واژة امي يكي از القاب رسول اكرم  (ص) است كه در قرآن سورة اعراف دوبار ذكر شده است. در لغت به معني، «درس نخواندن و ننوشتن است و کلمه «اُمی» شش بار در قرآن تکرار شده است که دوبار به صورت مفرد[۱] و چهار مرتبه به شکل جمع ذکر شده است.[۲] دو مورد مفرد آن در وصف پیامبر اسلام می‌باشد، دانشمندان اسلامي معاني مختلفي را براي اين واژه ارائه داده اند که در زیر به آن اشاره میشود. یعنی پیامبری که درس نخوانده و با خواندن و نوشتن نا اشنا بوده ، قرآن اُمی بودن را از صفاتی می‌داند که پیامبر اسلام در تورات و انجیل به آن‌ها معرفی شده است وهمچنان اُمی بودن را فضیلتی برای پیامبر اسلام دانسته‌ است زیرا پیامبر با اینکه سوادی برای خواندن و نوشتن نداشت  اما دارای علم آسمانی بود و عوامل هدایت و رستگاری را برای انسان‌ها فراهم کرد.

آيا امي به معناي بي سوادي است؟

نه خیر معنی امی بودن بیسواد بودن نیست  بلکه امی لقب پیامبر ص ویکی از صفات کمال آن است. کمال بودن این وصف برای پیامبر را از این جهت دانسته‌اند که پیامبر با اینکه نه سوادی برای خواندن داشت و نه توانایی برای نوشتن تا بتواند کسب علم کند، دارای علم آسمانی بود. درست است كه امي بودن به معناي درس نخواندن است، ولي ميان درس نخواندن و بي سواد بودن با جاهل بودن  خیلی فرق است. درست است كه  خواندن ونوشتن معنی متعارف سواد است  ولي علم پيامبر ـصلّي الله عليه و آله ـ وسلم از اين روش متعارف و معمول به دست نيامده است، بلكه علم و دانش پيامبر ـصلّي الله عليه و آله  وسلم  از طريق وحي الهي بوده كه كامل ترين و عالي ترين روش هاست.

آیه چهارم سورۀ نجم (ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌ «3» إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى‌ ) پیامبر از از روی هوا وخواهشات نفسانی صحبت نمیکند( آنچه میگوید چیزی نیست جزء وحی الهی که بر او نازل شده ) معلم پیامبر ص خداست که همه چیز را بر صدر وقلب پیامبر ص القاء کرده است.

از ویژگی های برازندۀ زندگي رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله  وسلم اين است كه درس نخوانده و مكتب نديده است، نزد هيچ معلمي نياموخته و با هيچ نوشته و دفتر و كتابي آشنا نبوده است، احدي از مورخان، مسلمان و يا غير مسلمان مدعي نشده است كه آن حضرت در دوران كودكي يا جواني چه رسد به دوران كهولت و پيري كه دوران رسالت است، نزد كسي خواندن يا نوشتن آموخته است ولی دانشمندان بپای پیام های حیات بخشش زانو زده اند.

به قول حافظ: : نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت  به غمزه غمزه  مسئله آموز صد مدرس شد.

لذا اشتباه بزرگ است که آنرا بیسواد خواند.چون درس نخواندن غیر از بی‌سواد بودن است و کسانی که کلمه امی را به معنی بی سواد تفسیر می‌کنند.گویا توجه به این تفاوت ندارند. هیچ مانعی ندارد که پیامبر(ص) به تعلیم الهی، خواندن و نوشتن را بداند،بی‌آنکه نزد انسانی فرا گرفته باشد،زیرا چنین اطلاعی بدون تردید از کمالات انسانی است و مکمل مقام نبوت است.

بلی محمد ص نی امی است.

پیغمبر امی بوده است واین امی بودن از القاب آن است ؛ لیکن امی بودن برای او کمال بود؛ زیرا علم خویش را از عالم بالا فرا گرفته بود؛ به خلاف ما که امی بودن برای ما نقص است؛ زیرا مساوی با جاهل بودن ماست. واژة امی یکی از القاب پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است که در دو آیه از قرآن کریم آمده استـ-. «الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ ..  «فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الأُمِّيِّ.

قل یا ایها الناس انی رسول الله الیکم جمیعا الذی له ملک السموات و الارض لا اله الا هو یحیی و یمیت فآمنوا بالله و رسوله النبی الامی الذی یؤمن بالله و کلماته و اتبعوه لعلکم تهتدون.» (سوره اعراف – آیه 158)

 ترجمه: بگو ای مردم من رسول خدا برای همه شما مردم هستم همان خدائی که آسمانها و زمین از آن اوست وجز او معبودی نیست ، اواست که زنده می کند و می میراند..پس ایمان بیاورید به خدا و رسولش همان پیامبر امی (درس نخوانده) که خود ایمان به خدا و تمام کلماتش (کتب آسمانی) دارد و از او پیروی کنید تا هدایت شوید.

همچنان در آیه 2  سوره جمعه آمده است (هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة:) او کسی است که از میان مردم درس نخوانده رسولی فرستاد تا آیاتش را بر آنها بخواند، و آنها را تزکیه کند، و کتاب و حکمت بیاموزد.. وَلِتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا..

فلسفه  امی بودن ویا درس ناخ وانده بودن پیامبر (ص) : قرآن در سوره عنکبوت به طور تفصیل به ردّ این اندیشه پرداخته و با لحن قاطع مى گوید: «تو اى پیامبر تا نزول وحى هرگز نه کتابى مى خواندى و نه خطّى مى نوشتى در این صورت چگونه مى توان گفت که این کتاب تراوش فکر تو است، یا آن را از کتاب هاى پیشینیان نوشته اى»، چنانکه مى فرماید:«وَ ما کُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتاب وَ لا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ إِذاً لاَرْتابَ الْمُبْطِلُونَ.(5)
(تو هرگز [از دوران کودکى تا لحظه نزول وحى نه کتابى را مى خواندى و نه با دست چیزى را مى نوشتى، زیرا اهل خواندن و نوشتن نبودى در این صورت باطل گرایان در کتاب تو به شک مى افتادند ( و آن را محصول تراوش فکر تو و یا نگارش از کتاب هاى پیشینیان مى انگاشتند در هر حال وجود این صفت در پیامبر(ص) تاکیدی در زمینه نبوت او بود تا هر گونه احتمالی جز ارتباط به خداوند و جهان ماوراء طبیعت در زمینه دعوت او منتفی گردد.

أعراب جاهل، در برابر معجزه ى بزرگ پیامبر(ص) گیج و مبهوت گشته بود و تلاششان این بود که آن  را به گونه اى توجیه کنند که ارتباطى به جهان غیب و آموزش الهى نداشته باشد؛ برخی آن را دروغ و برخی بر اساس کتب پیشینیان و برخی تراوشات فکری او می دانستند. اما قرآن به ردّ این اندیشه پرداخته و به امی بودن پیامبر(ص) اشاره می کند که پیامبری که درس نخوانده و قبل از بعثت قدرت بیان چنین مطالبی نداشته ممکن نیست قرآن تراوش فکری او یا برگرفته از کتب پیشینیان باشد

جامعه ى «اُمّى» و درس نخوانده ى عرب جاهلى، در برابر معجزه ى بزرگ پیامبر(صلى الله علیه وآله) (قرآن) شگفت زده شده و گیج و مبهوت گشته بود، و هرگز باور نمى کرد که به فردى از آنان از جانب خدا، کتاب با عظمتى وحى گردد که به مردم بیم و نوید دهد، چنان که قرآن از آنان نقل مى کند.

همگونی منتقدین معاصر با جهال صدر اسلام.

انسانها منفی گرا وبهانه تراش در پی بهانه اند اگر پیامبر یک فیلسوف تحصیل کرده میبود میگفتند طبعا این قرآن ساخته وبافته استعداد خودش هست واگر یک انسان نا خوانده ونا نویس مانند پیامبر اسلام پیام خدارا به ایشان برساند باز هم اعتراض دارند که شخصی بیسوادی مارا مخاطب ساخت وادعای پیامبری دارد .قرآن کتابیست که انقلاب ودگرگونی آفرید انقلاب در کشور وجود انسانها که انقلاب جهان را در پی داشت .( کتاب أنزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور) قرآن با محتوای بسیار غنی و متنوع، آن هم از انسانی درس نخوانده عجیب است. چرا که در این کتاب آسمانی، هم دلائل عقلی در زمینه عقائد، هم احکام متین و استوار بر اساس نیازمندی‌های بشر در همه زمینه‌ها و هم بحث‌های تاریخی که در نوع خود بی نظیر، هیجان انگیز، بیدارگر، تکان دهنده و خالی از هرگونه خرافه است و هم مباحث اخلاقی که با دل‌های آماده همان کار را می‌کند که باران بهاری با زمین‌های مرده می‌کند و هم مسائل علمی که در قرآن مطرح شده، پرده از روی حقایقی برمی دارد که حداقل در آن زمان برای هیچ دانشمندی شناخته نشده بود به همین دلیل برای مخاطبین تعجب آور بود.

  • أَکانَ لِلنّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَیْنا إِلى رَجُل مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النّاسَ وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْق عِنْدَ رَبِّهِمْ
    (آیا براى مردم مایه ى شگفتى است که به یکى از آنها وحى فرستادیم که مردم را بیم، و افراد با ایمان را بشارت دهد که براى آنها نزد پروردگارشان سابقه نیکو ویا منزلت نیک است).
    تلاش عرب جاهلى این بود که معجزه ى قرون و اعصار (قرآن) را به گونه اى توجیه کنند که ارتباطى به جهان غیب و آموزش الهى نداشته باشد و در این مورد به تفسیرهایى پرداخته اند که در محل خود خواهد آمد.
    یکى از پندارهاى خام آنان در باره قرآن این بود که آیات، ذیل آن را بیان مى کند.
  • وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلاّ إِفْکٌ افْتَریهُ وَ أَعانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جاؤُوا ظُلْماً وَ زُوراً.(2)
    (گروه کافر گفتند که این قرآن دروغى بیش نیست که به دروغ آن را به خدا بسته است و گروهى او را در این کار یارى کرده اند حقّاً که سخن بى اساس و ناروایى گفته اند.
  • وَ قالُوا أَساطِیرُ الأَوَّلینَ اکْتَتَبَها فَهِیَ تُمْلى عَلَیْهِ بُکْرَةً وَ أَصِیلاً.
    (گفتند: قرآن افسانه هاى پیشینیان است که آنها را نوشته (و یا براى او نوشته اند) و این داستانها صبح و شام بر او القا مى گردد).
    در این آیات دو نوع تهمت به پیامبر زده شده است:
    1ـ این کتاب از آن خدا نبوده، و افترایى است که به او بسته شده، و او در تنظیم آن در برخى قسمتها از دیگران کمک گرفته است «إِنْ هذا إِلاّ إِفْکٌ افْتَریهُ وَ أَعانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ.
    2ـ این کتاب را از روى کتاب هاى پیشینیان نوشته است و مطالب آن صبح و شام بر او القا مى گردد.
    این آیات و همچنین آیات مشابه، حاکى است که برخى از مشرکان مکّه تلاش مى نمودند که قرآن را تراوش فکر پیامبر(صلى الله علیه وآله) قلمداد کنند و به دیگران القا کنند که او به کمک گروهى (لابد پری ها و کاهنان) دست به تألیف آن زده است و یا آن را مجموعه اى بدانند که از روى عهدین و غیره تنظیم شده است.

این اعتراضها وایراد ها حین نزول قرآن وجود داشته وپیروان همان بهانه جویان  عقده مند حالا هم همان اعتراضها را نشخوار میکنند که تا هنوز هیچ تا ثیر بر حقانیت راه محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم نداشته وندارد.