آرشیف

2015-1-27

محمد دین محبت انوری

حرفهای متفاوت: مــــــــاه روزه، شهر و قریه

 

رمضان درمسجد قريه:
حرف هاي داغ روز بين مردم محله ما رسيدن ونزديك شدن ماه رمضان بود برخی از جوانان واشخاص بهانه جو طرزی صحبت میکردند که از چهرهای شان تشویش آمدن رمضان دیده میشد.
هرکس ازنظر خود حرفی وگپی میگفت: وقت گرمی است، روزها بسیاردراز است، تشنگی تحمل نخواهد شد وکارگران چگونه کار خواهند کرد …………؟
 
آماده گی برای رمضان گرفته شده ازجمله:
*      دعوت قاری  سالهای گذشه بخاطر ختم قرآن کریم درجریان ماه مبارک رمضان.
*      مهمانی هرشبانه قاری صاحب بشکل نوبت درهرخانه وانتقال او بعدازنماز تراویح بخانه اش هرشب.
*      آوردن غذای افطاری از طرف همه خانه های مربوطه مسجد جامع.
*      نشستن دور یک دسترخوان روی صفحه درب مسجد.
*      جمع آوری پول اعانه برای طالبان بخاطر خریدن مواد غذائی دلخواه شان، درایام ماه رمضان.
*      تعین وقت معین برای آغاز وختم نماز تراویح هرشب از ساعت هشت وسی شب نماز تراویح شروع وبساعت ده شب ختم میگردد.
*      فعال نگهداشتن لودسپیکر وامپلیفایر ومگروفون جهت پخش صدا امام به بیرون.
*      تهیه تیل سیکلت برای انتقال قاری به خانه اش( خانه قاری درحدود 7 کیلومترازمسجد فاصله دارد)
*      باید گفت همراه قاری یک پسرجوان وبا وقار که تازه از هرات آمده بود هرشب منحیث معاون اش درتراویح وی را کمک میکرد( اگر قاری دروقت قرآئت قرآن جمله وکلمه از آیات را فراموش میکرد قاری کوچک بشکل ماهرانه بیادش میداد)
*      چنین پیش بینی میشود حالا که دهه دوم رمضان است حد اعظمی تا دو یوم دیگر قرآن کریم ختم میشود. ( الی تاریخ پانزده ماه)
*      درآخر تهیه تحفه ها وکمک مالی برای قاری صاحب که با کمال نیت زحمت کشیده یک ماه روزه داری را با ماهمکار ویاری کرده است.تا سال دیگر وروزه دیگر یا الله یا نصیب!!!
 
ملا امام مسجد:
ملا امام مسجد آهسته ، رک وراست درجریان صحبت های نماز جمعه از فضیلت وبرکت ماه رمضان با لحن ملایم صحب کرد وخلاصه ومفهوم روزه را در چند کلام ساده واضح ساخت.
درحاليكه همه چشم براه آمدن ماه مبارك رمضان بود واين ماه را پرفيض وماه عفوگناهان،وماه مهماني خدا و…. ميدانستند. از بین تمام باشنده گان قريه اشخاص مسن وپخته سن در اوقات نمازهاي عصر وشام به نمازجماعت پايبندي داشتند وجوانان کمتر سهم گرفته وزنان درمسجد سهیم نمیباشند.
دروقت نماز ملا مسجد كه آوازقرآت خوش وكشیده اي داشت چشم براه آمدن افراد زيادتر به نماز بود. تا آخرين وقت تعين شده نماز صبرميكرد وموقع استاد شدن درصف نمازهم به عقب نگاه ميكرد وانتظاررسيدن حد اقل يك ودو نمازگذار بيشتر را میکرد.
در نمازهاي صبح واعشآ كه هميشه تعداد كمي به مسجد حاضرمي شدند،حتي كسانيكه همسايه درو ديوارمسجد بودند به نمازجماعت علاقه  نداشتند .ملا امام در روز اول مقرري اش بحيث ملا پيشنهاد كرد كه خوب است مسجد را خالي نگذاريم وبعدآ خودش چند نفرطالب را با خود آورد تا امورات ديگررا انجام دهند همينطور مردم هم با وي موافقه كردند از آن روز به بعد مسجد قريه به تعداد متفاوت طالب داشت وهمه طالبان درحجره مسجد بود وباش ميكردند، اهالي قريه خرچ ومصرف آنهارا بطورنسبي بدوش كشيده بود.
موجوديت دوامدار طالبان درمسجد از يكسو به بچه خواني وتدريس سبق هاي كودكان بین ملا وطالب کمک  میشد واز سوی دیگر اجرای  آذان ، ترتيب وتنظيم ، نگهداري وسايل وفرش مسجد به شکل بهتربود. ارتقای مسجد به جامع سهولت را برای نمازگذاران که بعداز طی نمودن  فاصله تقریبا پنج کیلومتربه مسجد شهر میرفتن ونمازهای جمعه را ادا میکردند.
حقوق ملا امام سالانه مبلغ یک هزار وپنجصد افغانی فی فامیل پول تعین شده امامت اش بود.  ملا امام كه شخص فعال وپرتلاش بود به مسوليت هاي  رسمي دولتي رسيده گي مي توانست ودر سالهای اخیر پیشبرد آموزش دانشگاه را از راه دور به عهده گرفته بود که هرباربرای دادن امتحان مدت نزدیک به یک ماه از وظیفه معلمی وامامت به دور بود چنین معلوم میشد که علاقه فراوان خودش باعث شده بود دریک دست چند خربوزه را بگیرد.
مسجد محل  پنج سال قبل ساخته شده بود كه آن وقت سيماي قريه مسكوني ما بهتر ازقريه دور افتاده بیش نبود ولي فعلا حالت بين قريه وناحيه شهري را بخود گرفته است.
 
سهم اطفال در ماه مبارک رمضان:
اطفال فامیل های قریه مستقل تصمیم گرفته بودند که هرشام درصحن مسجد حاضرشوند وجدا از بزرگان منتظر باشند تا در ختم افطاری غذای باقمیانده را از سردسترخوان بخورند و ظرف  های خالی شانرا دوباره بخانه های شان رسانند حرکت کنج کاوی کودکان از سبب گرسنگی وکمبود غذا نبوده بلکه آنها به تفریح ومصروفیت منظم ضرورت دارند  آمدن در مسجد وتماشا نمودن دیگران را یک فرصت تغیریافته تفریحی پنداشته درین صورت اطفال متوجه فعالیت های روزمره ما هستند معرفی رمضان برای اطفال وایجاد روحیه وفاداری وپایندی در ماه مبارک رمضان  وسایر احکام دینی ازهمین حالا برای اطفال نازنین وکوچک این فرشته های زمینی اهمیت داشته ومطابق به علاقه شان به همکار ورهنمای والدین ضرورت دارند البته که اولیت دادن به این بخش تربیه مهم واساسی ازجانب پدران ومادران مسلمان بدون تلف نمودن وقت کار شایسته وبا ارزش تلقی میشود. چنانچه طفل درحالت نبوغ ورشد فکری مانند یک ورق سفید است که هرچه رویش نوشته شود همانگونه در افکار وعقیده اش باقی خواهد ماند ودر آینده یک شخصیت تعلیم یافته به موقع تقدیم دربین جامعه میباشد.
 
مناسبات بین اطفال وبزرگ سالان وشیوه تربیت آنها:
 اما وافسوس درین دیار ورسرزمین محرومان حق اطفال درحد کلی  پایمال میشود قسمیکه دیده میشود بی تفاوتی بزرگان درمقابل هنوز هم به سبک گذشته باقی مانده که اکنون اطفال درمراسم مذهبی فاتحه ، جنازه ، ختم قرآن وسایرعنعنات دینی نقش ضیف دارند. طوری مثال گروه از اطفال را همواره دیدم که دروقت تجمع بزرگان درقریه به هر مقصدی که بوده (اطفال بین 5 تا 10 سال) بشکل خود جوش خبرمیشوند ودرآن اشتراک میکنند با احساس حسرت بار باید نوشته کنم که از جانب اقارب ونزدیکان به اطفال بی حرمتی میشود ونزدیک مجلس اگر بیآیند با خشونت وسخنان خشم آلود دوباره رانده میشوند. که این حرکت خود سرآغاز تربیت ناسالم برای اطفال است درصورتیکه حضور معصومانه آنها هیچ عیبی ندارد بجای بیکاری وبازی های نادرست چه میشود که اطفال درحالیکه خودشان داوطلبانه به سوی بزرگان خود میروند ونیت نیک وخلوص پاک خودرا در قالب فعالیت های روزمره نشان میدهند وخودرا به زنده گی وسرنوشت خانواده شریک میدانند دور از انصاف است که تهدید و دشنام میشنوند. یکی برایم گفت: ما هر روز دو مرتبه صبح وشام طفل های خودرا لت وکوب وسرزنش میکنیم تا تربیه ایشان خوب شود ودر آینده با اخلاق تربیه شوند و مبادا نام مارا بد کنند وهمسایه ها از دست شان شکایت نکند.  دیده میشود که هنوز هم والدین درتاریکی قرار دارند، به طفل ارزش واحترام قایل نبوده شیوه معقول تربیه وادب را نمی دانند فقط دشنام ،سرزنش وسیلی زدن را به اطفال تحفه ارزنده داده اند. روحیه طفل چنانچه نازک ونحیف است که با حس یک دشنام وهیبت تمام وجودش میلرزد. پس تجربه نشان داده اطفالیکه تحت شرایط سخت ومحدودیت فامیل توام با خشونت بزرگ شده اند هماگونه عمل میکنند و والدین شان هرآنچه کشت کرده اند درو میکنند.
 
 بهتر این است که به عوض سیلی وسیاست وپتکه با پیشانی باز همیشه بسوی شان خنده کنیم وکلمات مانند پسروکودک قند ،شیرین ، نازنین ، مقبول ، دلاور، دوست داشتنی و……برای شان گفته شود ودرحد امکان روزانه شش بار از حصص مختلف صورت شان بوسه گرفته شود به کودک هم گفته شود که خودش ازجای دلخواه پدر بامادرش بوسه بگیرد وگرد خاک چهره شان پاک گردد ودرعین حال جملات نرم وملایم به زبان کودکانه به گونه معلومات وتوصیه نشارقدمهای نیک شان شود تا باشد  مهرو محبت وشفقت بین والدین وکودکان شگوفه کند ودنیا سعادت به سراغ شان بیاید. دروقت فعایت های روزمره وبازی ها اطفال این نونهالان وتحفه های خداوندی دریک محل جداگانه شانده شوند وخود بخود وازبازی های کودکانه شان توصیف وتقدیر گردد وهمچنان تشویق شوند که هنوز هم خوب بازی وخیزک میزنند در اکثر موارد به اطفال این اجازه داده نمیشود تا بشکل آزاد به گشت وگذار وساعت تیری بپردازند مادر وپدر ازدل سوزی جلو حرکت وجهش طفل را میگیرد ومانع فعلیت های دلخواه اش میشوند درین صورت چگونه نظم ودسپلین را از بزرگان یاد بگیرند؟
 متوجه بودن به همه حرکت های کودک به او روحیه قوی میدهد وکم دل وترسو بارنمی آید درنهایت دیگر او مجبور نیست یک راه وچاره ای دومی وسومی برایش بیابد درآن صورت کودک نا خواسته براه دیگری میرود، حرکات وسکناتش خدشه دارمیشود درهرحال بزرگ کردن کودک از آباد کردن یک شهرمشکلتراست. درین سن وسال کودکان بیشترمسایل وقضایا را با دیدن ومشاهده کردن در فکروذهن جای میدهند وهمچنان عادت ورسوم بزرگان را زودتر یادمیگیرند وتریبه فامیلی شان بیشتر رشد کرده وذهنیت همکاری وهمنوای با بزرگان قبل از رسیدن سن بلوغ رشد میکند.
 
تفاوت انکشاف قریه باشهر:
من ميخواهم ناحيه مسكوني ما كه شامل ماسترپلان شاروالي بوده وفعلا  يكي ازبهترين قسمت هاي شهربه شمار میرود.
هرچند رشد نمايد نام محله قريه ودهكده ازسرش دورنشود چون شهرهراندازه عصري ومدرن شود ليكن واژه قريه را ندارد وشهرها كه ساخته دست انسانها ميباشد شكل وهويت اصلي طبعي قريه را ندارند. قريه نهاد اساسي واوليه تشكيل اجتماع  وزنده گي انسانها بوده ، به همان جهت ارزش ومحبوبيت ذاتي وخدائي در دل انسانها دارد.
قريه يا روستا با داشتن كشت زار ها، سبزه زارها،جنگلات طبعي، درختان مثمر وغيرمثمرگلزار وچمن زار، كوه ودره ها، تپه وكوه پايه ها،جرولرها قدامت تاريخي ايجاد زمين بوده وزنده گي حيوانات وحشي وپرنده گان قشنگ متنوع يكي ديگراز خوبي ها وبرتري هاي خدا دادي است که نسبت به شهر ها دارد. پرورش گوسفندان وحيوانات اهلي بشكل آزاد در محيط وهواي تازه وصاف فراموش ناشدني است.
البته که قریه جات فعلی دیارما مشکلات معیشتی برجسته خودرا دارند اگر قریه جات ومحلات مسکونی با حفظ هویت تاریخی آباد شوند هیچگاه مردم به مشکلات ونارسایهای بعدی گرفتار نخواهند شد.وازجانب هم به بهانه بازسازی صدمه به گذشته دیرینه ونیک دهکده ها آسیبی نمیرسد.
ساخت وساز شهرهای فعلی که توام با عجله ،عدم سنجش درست تخنیکی اعمار گردیده ومیگردد، اکثرآ عاقبت مشکل زا بوده وکارهای انجام شده طی  گذشت زمان نیاز به تجدید ساختمان یا تخریب خواهد داشت.
هدف ساختن شهرکها به منظور سودگیری  سریح وتحمل بازار آزاد جهانی به منطقه نوعیت تازه داد.
سرازیر شدن پول های هنگفت کمک ها وداخل شدن پای تجاران تازه دم به سیستم بازار کم ظرفیت این سرزمین بود که در سالهای آینده اگر نصیب باشد شهرها به معیارهای جهانی ساخته شوند محیط زیست را بیشتر آلوده کرده ودرد سرتازه ای برای حکومت وملت آن وقت میباشد.
ضرورت خواهد افتاد تا نقشه های شهرها تغیر تجدید نظرشوند.
هرچند درمورد فرق  شهرو قریه نوشته شود جا دارد ولی نظرکوتاه وتندی دررابطه داشتم که شاید مورد پسند عزیزان قرارهم نگیرد ولی ناهمگونی نوشته بخاطری درین سطون قرار گرفت که تا در روی یخ یکبار لخشید باردیگر پای خودرا محکم گذاشت.
 
پایان
 چغچران
اسد 1391