آرشیف

2018-11-25

حدیث ۷

114 حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ سُلَيْمَانَ، قَالَ: حَدَّثَنِي ابْنُ وَهْبٍ، قَالَ: أَخْبَرَنِي يُونُسُ، عَنِ ابْنِ شِهَابٍ، عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: لَمَّا اشْتَدَّ بِالنَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَجَعُهُ قَالَ: «ائْتُونِي بِكِتَابٍ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لاَ تَضِلُّوا بَعْدَهُ» از ابن عباس(رض) روایت شده که گفت هرگاه به پیغمبر خدا(ص) درد او ( در مرض موت ) شدت یافت ، گفت برایم کتابی (اسباب نوشتن مانند قلم و کاغذ)  بیاورید تا برای شما نوشتۀ را بنویسیم که بعد از(عمل کردن به) آن گمراه نشوید.قَالَ عُمَرُ إِنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ غَلَبَهُ الوَجَعُ، وَعِنْدَنَا كِتَابُ اللَّهِ حَسْبُنَا. حضرت عمر رضی الله عنه فرمود: بدرستی که درد بر پیغمبر خد ا(ص) غالب وچیره شده است و نزد ما کتاب خداهست ما را کافی است فَاخْتَلَفُوا وَكَثُرَ اللَّغَطُ،سپس (سر این موضوع ) صحابه(رض) اختلاف کردند و غوغا وجاروجنجال (آوازهای مبهم و مختلفه که مفهوم نبود) بسیار شدقَالَ: «قُومُوا عَنِّي، وَلاَ يَنْبَغِي عِنْدِي التَّنَازُعُ» پیغمبرخدا(ص) فرمود: از پیش من برخیزید و نزد من تنازع و مجادله سزاوار نیستفَخَرَجَ ابْنُ عَبَّاسٍ يَقُولُ:پس ابن عباس رضی الله عنه (از پیش رسولخدا صلی الله علیه وسلم ) برآمد در حالیکه میگفت:«إِنَّ الرَّزِيَّةَ كُلَّ الرَّزِيَّةِ، مَا حَالَ بَيْنَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَبَيْنَ كِتَابِهِ»مطمناً مصیبت ، همۀ مصیبت ، چیزی بود ، که درمیان رسول خدا(ص) و نوشتن او حائل گردید.
 
 قرطبی (رح)  فرمود ــ ائتونی ــ امراست و ازحق مأموراین است ، که برای امتثال امرعجله نماید ، لکن برای حضرت عمر(رض) و گروهی از صحابه نمایان شد ، که امر برای وجوب نیست واز باب ارشاد به سوی اصلح است ، لذا نخواستند که پیامبر(ص) را مکلف نمایند و به زحمت بیندازند به چیزی که در آن حالت برای مبارک مشکل بود ، و درحالیکه میداسنتند و حضورذهن داشتند که خداوند(ج) فرموده است ــ مافرطنا فی الکتاب من شی ــ و فرموده ــ تبیاناً لکل شیُ ــلذا با فهمی که ازآیات قرآن عظیم الشان داشتند ومیدانستند قرآن کامل است وهمۀ دستورات لازم در آن وجود دارد ، درآن حالت دشوارنخواستند برای پیامبرمشکل آفرین باشند وازهمین لحاظ حضرت عمررضی الله عنه فرمود: حسبنا کتاب اللهــ و گروه دیگری ازصحابه عقیده داشند که اولی وبهتراین بود که پیامبر(ص)مینوشت به خاطر اینکه هم امتثال امرمیشد وهم زیادت ایضاح ، اما از اینکه پیامبر(ص)  بعد ازآن ایامی ، زندگی نمودند ودوباره صحابه را به آوردن قلم ودوات امرننمودند ودستوری دراین خصوص صادرنکردند ، دانسته میشود که دستورشان دستور وجوبی نه بوده است ، زیرا اگر واجب می بود ، بخاطراختلاف صحابه ترک نمی نمودند ، زیرا پیامبر(ص) هیچ گاه تبلیغ را به خاطر مخالفت مخالفی ترک نه نمودند.
117حَدَّثَنَا آدَمُ، قَالَ: حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، قَالَ: حَدَّثَنَا الحَكَمُ، قَالَ: سَمِعْتُ سَعِيدَ بْنَ جُبَيْرٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: بِتُّ فِي بَيْتِ خَالَتِي مَيْمُونَةَ بِنْتِ الحَارِثِ زَوْجِ النَّبِيِّ صلّى الله عليه وسلم وَكَانَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عِنْدَهَا فِي لَيْلَتِهَا، عبدالله ابن عباس(رض)گفت : در خانۀ خاله ام میمونه بنت حارث همسر پیامبرشب گزراندم ، درحالیکه پیغمبرخدا(ص)نزد او درشب نوبت اوبود فَصَلَّى النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ العِشَاءَ، ثُمَّ جَاءَ إِلَى مَنْزِلِهِ، آنحضرت(ص)نمازعشاء را خواند بعد ازآن به خانه اش آمد فَصَلَّى أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ،و چهاررکعت نماز خواندثُمَّ نَامَ،بعد از آن خوابیدثُمَّ قَامَ،سپس برخاستثُمَّ قَالَ: بعداً گفت: «نَامَ الغُلَيِّمُ» أَوْ كَلِمَةً تُشْبِهُهَا، پسرک خوابید ، یا کلمۀ مشابه آنثُمَّ قَامَ، بعد از آن ایستاد شد (برای نماز تهجد) فَقُمْتُ عَنْ يَسَارِهِ، پس من ازطرف چپ اوایستاد شدم فَجَعَلَنِي عَنْ يَمِينِهِ، مرا ازطرف راست خود گردانید فَصَلَّى خَمْسَ رَكَعَاتٍ، پنج رکعت نماز خواند ثُمَّ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ،بعد از آن دو رکعت نمازخواند ( سنت فجر )  ثُمَّ نَامَ، حَتَّى سَمِعْتُ غَطِيطَهُ أَوْ خَطِيطَهُ،سپس خواب شد تا اینکه صدای نفس ایشان را می شنیدمثُمَّ خَرَجَ إِلَى الصَّلاَةِبعد ازآن به نماز (فرض فجر به سوی مسجد) بر آمد .
احکام:
* ــ درحدیث ﻓﻀﯿﻠﺖ وھﻮﺷﯿﺎری وحذاقت عبد الله اﺑﻦﻋﺒﺎس (رض) درحالیکه خورد سن بوده ، اند ثابت شده است ، زﯾﺮا در طول شب ، عبادت واحوال رسول الله (ص) را تعقیب می نمود و ﺑﻌﻀﯽ ھﺎ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﭘﺪرش ﻋﺒﺎس او را ﺑﻪ اﯾﻦ ﭼﯿﺰ ﻣﺎﻣﻮرﯾﺖ داده ﺑﻮد.
 * ــ محی السنه گفته: ازحدیث فوق جواز ﺧﻮاﻧﺪن ﻧﻤﺎز ﻧﻔﻞ ﺑﻪ ﺟﻤﺎﻋﺖ ثابت میگردد * اﻧﺠﺎم دادن عمل یسیریا ﮐﺎراﻧﺪک در ﻧﻤﺎز مشکلی ندارد
 * ــ ﻧﻤﺎزﺧﻮاﻧﺪن ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻧﯿﺖ اﻣﺎﻣﺖ را ﺑﺮای آن ﺷﺨﺺ ﻧﺪارد ﺟﻮاز دارد.
* ــ در حدیث اشعاراست به نوبت گزاری رسولخدا (ص) بین ازواج مطهرات
 * ــ جوازتصغیربه خاطرشفقت ویاد آوری به صفت
 * ــ در صورتیکه امام یک مقتدی دارد ، جای ایستادنش طرف راست امام است
  * ــ ﺧﻮاب ﺷﺪن ﻃﻔﻞ درﻧﺰد ﻣﺤﺎرﻣﺶ، وﻟﻮ آﻧﮑﻪ ﺷﻮھﺮآن زن ﻧﺰدش ﺑﺎﺷﺪ، روا اﺳﺖ.
 * ــ جواز خواب شدن شخص به همراه خانم خود به حضور بعضی محارم ولو ممیزباشند
 * ــ نماز اطفال صحت دارد
* ــ ﻣﺠﻤﻮع ﻧﻤﺎز ﺷﺐ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪا (ص) یازده رکعت بود ، کرمانی گفته مناسب این است که بگوئیم نه رکعت بوده زیرا دو رکعت نمازسنت فجر بود
 * ــ اﯾﻨﮑﻪ ﺧﻮاب درحال تکیه کردن برای رسولخدا (ص) ﻧﺎﻗﺾ وﺿﻮء ﻧﺒﻮد، و همینطور سائر انبیاء ، زﯾﺮا ﻃﻮری ﮐﻪ در ﺣﺪﯾﺚ دﯾﮕﺮی آﻣﺪه اﺳﺖ از خصائص انبیاء علیهم السلام است کهﭼﺸﻢ شان ﻣﯽ ﺧﻮاﺑﺪ ولی ﻗﻠﺐ ﺷﺎن ﺑﯿﺪار است  لکن دﯾﮕﺮان ﻣﺘﺼﻒ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺻﻔﺖ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ، و وﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺧﻮاب ﺷﺪﻧﺪ، ﺑﻪ ھﻤﮥ وﺟﻮد ﺧﻮد ﻣﯽ ﺧﻮاﺑﻨﺪ، و اﺧﺘﯿﺎر و ارادۀ ﺑﺮای آن ھﺎ ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﯽ ماند
توضیح لغات : غطیطه و خطیطه یک معنی دارد که عبارت صدای نفس خوابیده است