آرشیف

2018-11-19

حدیث چهارم

240 حَدَّثَنَا عَبْدَانُ، قَالَ: أَخْبَرَنِي أَبِي، عَنْ شُعْبَةَ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ عَمْرِو بْنِ مَيْمُونٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: بَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ سَاجِدٌ قَالَ: ح وحَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ عُثْمَانَ، قَالَ: حَدَّثَنَا شُرَيْحُ بْنُ مَسْلَمَةَ، قَالَ: حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ يُوسُفَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، قَالَ: حَدَّثَنِي عَمْرُو بْنُ مَيْمُونٍ، أَنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ مَسْعُودٍ حَدَّثَهُ أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ يُصَلِّي عِنْدَ البَيْتِ،عمرو بن میمون (رض) گفت: که عبدالله ابن مسعود (رض) برایش خبر داد: که پیغمبرخدا (ص) نزد بیت الله (در ابتدای اسلام) نماز می خواندوَأَبُو جَهْلٍ وَأَصْحَابٌ لَهُ جُلُوسٌ،وابوجهل و یاران او نشسته بودندإِذْ قَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: ناگاه بعضی از آنان برای بعضی دیگر گفت: أَيُّكُمْ يَجِيءُ بِسَلَى جَزُورِ بَنِي فُلاَنٍ، فَيَضَعُهُ عَلَى ظَهْرِ مُحَمَّدٍ إِذَا سَجَدَ؟ کدام یک از شما بچه دان شتر فلان قبیله را می آورد و آنرا بر پشت محمد (ص) وقتی که سجده کند می گذارد ؟ فَانْبَعَثَ أَشْقَى القَوْمِ فَجَاءَ بِهِ، فَنَظَرَ حَتَّى سَجَدَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَضَعَهُ عَلَى ظَهْرِهِ بَيْنَ كَتِفَيْهِ،شریرترن وبدترین قوم (که عقبه بن ابی معیط بود) رفت وآن بچه دان شتر را آورد و منتظر ماند تا آنکه پیغمبرخدا ص سجده کرد ، آنرا بر پشت پیغمبرخدا (ص) میان دو شانه شان گذاشتوَأَنَا أَنْظُرُ لاَ أُغْنِي شَيْئًا، لَوْ كَانَ لِي مَنَعَةٌ، (ابن مسعود میگوید:)و من ماجرا را نگاه می کردم ، درحالی که کاری کرده نمیتوانستم ، کاشکی مرا قدرتی می بودقَالَ: فَجَعَلُوا يَضْحَكُونَ وَيُحِيلُ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ،(عبدالله ابن مسعود رضی الله عنه ادامه داده گفت:) آنان خنده میکردند واین فعل شنیع را (از روی استهزاء) بعضی به بعض دیگرنسبت میداد (یا ازروی مزاح بریکدیگر می چسپیدند و به قول امروزی ها یکدیگر را تنه می زدند)  وَرَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ سَاجِدٌ لاَ يَرْفَعُ رَأْسَهُ،و پیغمبرخدا (ص) در حالت سجده بود و سر مبارک خود را بالا نمیکردحَتَّى جَاءَتْهُ فَاطِمَةُ، فَطَرَحَتْ عَنْ ظَهْرِهِ،تا آنکه فاطمه زهرا (رض) آمد و آنر را از پشت آنحضرت (ص) انداختفَرَفَعَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ: «اللَّهُمَّ عَلَيْكَ بِقُرَيْشٍ». ثَلاَثَ مَرَّاتٍ،آنحضرت (ص) سر مبارک خود را بلند کرد بعد از آن سه بار فرمود : ای خدا برتو است هلاک کردن این ملعونان قریشفَشَقَّ عَلَيْهِمْ إِذْ دَعَا عَلَيْهِمْ، وقتیکه پیغمبرخدا (ص) برآنها دعای بد کرد (این دعا) بر ایشان(ابوجهل ویارانش) مشکل و دشوار تمام شد قَالَ: وَكَانُوا يَرَوْنَ أَنَّ الدَّعْوَةَ فِي ذَلِكَ البَلَدِ مُسْتَجَابَةٌ،(حضرت ابن مسعود رضی الله عنه) فرمود: وآنان معتقد بودند که دعا در آن شهر (مکه مکرمه) مستجاب میگرددثُمَّ سَمَّى: «اللَّهُمَّ عَلَيْكَ بِأَبِي جَهْلٍ، وَعَلَيْكَ بِعُتْبَةَ بْنِ رَبِيعَةَ، وَشَيْبَةَ بْنِ رَبِيعَةَ، وَالوَلِيدِ بْنِ عُتْبَةَ، وَأُمَيَّةَ بْنِ خَلَفٍ، وَعُقْبَةَ بْنِ أَبِي مُعَيْطٍ» سپس رسول الله (ص) نام برد و فرمود : پروردگارا نابود کردن ابی جهل ، وعتبه بن ربیعه ، وشیبه بن ربیعه ، و ولید بن عتبه ،‌ وامیه بن خلف و عقبه ابن ابی معیط  ، برتوست – وَعَدَّ السَّابِعَ فَلَمْ يَحْفَظْ –و نفر هفتم را نیز نام برد که راوی آنرا فراموش کرده است ، قَالَ: فَوَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، لَقَدْ رَأَيْتُ الَّذِينَ عَدَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ صَرْعَى، فِي القَلِيبِ قَلِيبِ بَدْرٍابن مسعود (رض) گفت: سوگند به ذاتی که جانم درقدرت اوست همانا من آنانی را که پیغمبرخدا (ص) نام برده بود ، سرنگون شده ودر گودال ، گودال بدردیدم
نفرین کردن برظالم جواز دارد. 
بعضی ازعلماء میگویند داخل شدن به نماز با نجاست جواز ندارد ، لکن در جریان نماز اگر بدون ارادۀ نمازگزار نجاست بر بالای او می افتد اشکالی ندارد ، لکن اکثریت راعقیده بر آن است که نجاست در هر وقتی که عارض گردد سبب بطلان نماز میگردد ، و از اینکه پیامبر (ص) با وجود اینکه بر روی شانه های شان نجاست گذاشته شده بود ، به نمازشان ادامه دادند ، جواب های زیادی داده شده است که من جمله اینکه: آنقدر رسولخدا (ص) در نماز غرق مشاهدۀ انوار الهی بودند که از نهادن نجاست بر شانه های خویش خبر نداشتند