آرشیف

2014-12-31

دیپلوم انجینیر عبدالعزیز اویانی

حاکمیت خـرافــــات، بد ترین دشمن بشریت!

 

سیاه فطرتان اهل عناد، نور حیات بخش نوروز را حتا تاریک می بینند و به او تاپۀ "نحس و آیین کُفر" میزنند، در حالیکه:  طعم شیرین نوروز، آنقدر گوارا و زیاد است که مزۀ همه اجناس تلخِ دور و پیش خود را، حتا در دورتر از ساحۀ آبائیش، شیرین دارد! مقام و جایگاه نوروز، در دنیای بشریت، آنقدر بالا و رسا است که دست کثیف هر عناد و نا اهل و جعل کار، برای تخریب، به آن نمی رسد! مکتب، اساس و پایه های انسانی، تمدنی، فرهنگی،ادبیِ نوروز فارسی، آنقدر حیاتی و قوی و اسلامی است که همه شیطان های جهان و منطقه با فرزندان متکبر و سَر کش اش، با همه بمب های سیاسی – انتحاریی شان، نمی توانند ضرری برسانند! نوروز به مانند نور آفتاب، زنده گی بخش است! از برکت نور نوروز است که همه چیز نو می شود! اما، جنس سیاه فطرت، با او ضدیت دارد، چـــرا؟ 
در این اواخر( سالهای پسین)، با بوجود آمدن و نمایش کمی حرکت ها، گفت وشنود ها و نوشتار های در بارۀ ضرورت دفاع از فرهنگ و تمدن فارسی و موقف وجایگاه تاریخی اش در کشور ما و در جهان، در مقابل متعرضین فرهنگ ستیز خودی و رقیبان فرهنگی- سیساسیِ جهانی اش، بد خواهان کجرو و کج اندیش حاکم در افغانستان، با کمک بید ریغ، مشهود و معلوم انگلیس و شیخان عرب ( فدائیان جان و دل سپردۀ غرب و یهودیان بد خواه فارسی واسلام)، شدیدن از طریق نهاد ها و سازمانهای گوناگونی ، زیر نام های اسلامی و عدالت اجتماعی ، توسط گماشتگان متعصب ایدیولوژیکی ضد فارسی و از طریق عمال مولوی نما هاو ملا نما ها (از نام اسلام)، در روز های پایانیِ سال ( قریب نوروز)، سر و صدا های بسیار و واضحن خصمانه ای را به دین اسلام و به طبیعت و به انسانیت براه می اندازند. این تبلیغات غیر انسانیِ عمال فساد پیشه، زمانی اوج میگیرد که مردم ما ، برای پذیرآئیِ جشن خوش آئین نوروز، آماده گی میگیرند. آنها، بیشرمانه و عنادانه، از منابر مساجد استفادۀ سوء برده، بعد ادای نماز های جمعه، در تبلیغات به اصطلاح، اسلامیِ شان، نوروز را آئین جها لت و آتش پرستی قلمداد نموده و حتا، مخربین بی رحم، جشن نوروز را ممنوع پنداشته و طرفداران برگزاری مراسم این روز خجسته را متهم به نفاق و شرک و کفر می کنند. در این روز ها، تمام رسانه های دیداری و خطی و همه فضای مجازیِ کشور مملواند از جر و بحث ها، کشمکشها و تعرض های تاریک اندیشان بر روشنی ومقابله های نوروز پسندانِ روشنی خواه. چقدر باید وحشی صفت و بد خوی بود که نوروز را رسم و آیین نادرست خواند؟
بسیار جالب و جای تعجب و حیرت است که از این بی آئین ها، در هیچ موردی و یا مواردی، حتا در برابر"منکرات صریح"، چنین حساسیت وضدیت پُر جنب و جوش، دیده نمیشود که در ارتباط به نام نوروز و جشن این روز، از خود نشان میدهند. نوروز، روز مهر ورزیدن است، نوروز فرستندۀ فخر بر همه جشن های جهان است؛ اما، با افسوس و درد جانکاه، در کشور ما، عمال دلباخته و مدهوش فطرت خود پرستیِ قبیله ای، بر همه آنچه که علامت از روشنی، ترقی وانسا نیت دارد و گویای ارزش های انسانی – فرهنگی باشد، به ویژه آن ارزش های که زاده و مربوط فارسی است، قاطعانه، تا بی انتها، بد بین اند و دشمنی دارند. نه تنها مولوی ها و شیخ های مختلف النام ( ویا از نام چنین ها)، بلکه جنابانی، با لقب های "پوهنمل" ها، "پوهاند" ها و دوکتور ها نیز و از نام اسلام (!)، در ضدیت و تخریب کاریِ با نماد های هویتیِ ما (فارسی)، پنجه نرم کنی دارند. نیست در وجود اینها، انسانیت ! نیست اسلامیت و انصاف از ذات طبیعی و در ماهیت اصلیِ شان! زنده گی برای آینها، فقط و فقط یک مفهوم را دارد و آن اینکه آنها، حتمن باید حکمروا باشند و فرهنگ ستیز وفارسی نخواه، طبعن از راه خرافت پروری و شمشیر. اگر دقیقتر تاریخ کشور را از زمان پیدایش اینها، مرور کنیم، واضح میبینیم که تنهاو تنها، عقب رفتن به سوی تاریکی، جعل کاری با تاریخ سرزمین ما، جهل و ظلمت و بر بادی معنوی و مادی را به ما تحمیل داشته اند و دارند می قبولانند. غیر مشروع و توسط شمشیر، حکومت کردن بر دیگران، مهمتر و مقدس تر از اسلامیت است برای آنها. تاریخ گویاست و هنوز بهتر از گذشته، ضدیت آنها با نوروز ، گویای اینست و ثبوتی است در آینده. 
همه پیروان انسانیت – دوست داران نوروز و در جمله، همه فارسی زبانان، به ویژه تحصیل یافته گان و روشن اندیشانِ که به این جنایات جبهۀ (مکتب) بی رحم فرا منطقه ای ضد نوروز، با حمایت حامیان تفرقه انداز جهانی اش، جلب توجه نداشته، به جدیت بر نامه ها و اهداف خصمانۀ این مکتب آفتزا و عمق جعل کاری های شان بر ارزش های تمدنی، فرهنگی – انسانیِ و طبیعیِ نوروز، کم باوری نشان میدهند و یا از خود نادانی و غفلت نشان می دهند، بخود و به آیین و هویت خود خیانت دارند. باید کوشید تا ظلمت پرستی را از افکار جامعه، بدور کرد. من حق دارم، ما حق داریم و باید زیر ستم جعل کاران نباشم!
نوروز، روز آغازگر زنده گیِ نو است؛ نوروز، روز تولد است ( اما، آل نا اهل، به او مرگ می فرستد) ؛ نوروز، روز بیداری است، همه حیوانات خزنده، از تاریکی سر می کشند به روشنی ( و اما، انسانهای بد منش، نی)؛ در این روز، کوه و دشت و دمن، سبز می شوند و خوش رو ( و اما، انسانهای کج بین، همه را سیاه می بینند)؛ نوروز، روز مهر و زیبائیست ( اما، کج رو ها به او قهروستیز دارند)؛ در این روز، همه موجودات زنده، آشیانه میسازند- پرواز میکنند، پرنده ها، راهیِ سفرهای دور و دراز میشوند برای سیاحت و زنده گی و خوشی ( اما، مجهولان عقل، ماتم زائی و ویرانی دارند و بال شکنی)؛ درین روز مفخر، همه صدا دارند و خوشی- می خوانند- می خزند- می رویند – می بالند- می زایند- شادی دارند، می خندند و می رزمند؛ نوروز، نور می بخشد و حیات ( اما، سفله دلان غماز، تاریکی می آفرینند و جان می گیرند) ! این همه کجروی های غیر انسانی و غیر اسلامیِ بد قماشان تاریخ، نهفته است و پیوند دارد به یک اصل مادر تولدیِ افغانیی شان که " فارسی ستیزی" نام دارد. پس، چطور یک انسانی و چقدر باید تاریک اندیش و بد خو بود که ارزش این فرخنده گی های این روز الاهی را ندانست؟؟؟ وای! بحال سرزمین وسر نوشت ما. چرا؟ باید خموش بود. برای اینکه فطرت بد منش، آزرده نشود؟ اینکه جرم است!!!
باور کنید، اگر ( تصور کنیم) این روز و این جشن خجسته ( نوروز) از انگلیس ها می بود، این همه جنابان نوروز ستیز، از مولوی و شیخ، تا "پوهاند" و دوکتور، برای خوشیِ بابای معنویِ شان، نه یک و یا سه روز، بلکه شبها و روزهای زیادی را با سرور و ساز ونوای افغانیِ "هم هلته ، هم دلته " ( هم با "دیورند"، هم با ما؛ هم با اسلام، هم با انگلیس و روس و … ) رقاصی و پا کوبی و کاکل پرانی می داشند و جشن و رقص شان را افغانی و حتا، اسلامی می خواندند.
این بد ترین اندیشه ( نوروز ستیزی )، امروز، شکل سازمان و یا بنیاد را بخود دارد. شنیده باشید که در کشور مسموم شدۀ ما، نهاد های گوناگونی و زیر نام های مختلفی ( " پیام نجات"، " راه حق"، "د حق لاره" (د دیورند لاره) ..و……، تحت پوشش خدمات ، گویا فرهنگی – اجتماعی، فعالیت دارند و به چشمان نیمه بینای مردم معصوم ما خاک زهر آلود خرافت میپاشند. نام یکی ازین نهادها "جمعیت اصلاح و انکشاف اجتماعی" است که درشهر های بزرگتر و به ویژه و بیشترن، در کابل وظایف انتحاریِ ایدیولوژیکی و فکریی ضد فارسی و ضد نوروزی را مجدانه پیگیری دارد و عملی میکند. این نهاد که با حمایۀ معنوی و
مادیِ عرب‌های ( شیخان مسلمان نما و مطیع سازمانهای استخباراتیِ ضد اسلامی و به ویژه، ضد فارسی) حاشیۀ خلیج فارس، تمویل و تغذیه می شود، درین اواخر، هر سال در نزدیکی های نوروز، فعالیت‌های نشراتی و فرهنگی خود را روی اهداف تخریب وحتا کفری دانستن آیین نوروز، متمرکز دارد. بطور وسیع، پرزه کاغذ های تبلیغاتیِ ضد نوروز را در میان شهروندان ما توزیع می کند؛ سایت های انترنتی آنها پُر است از" آنلاین" فعالیت های تبلیغاتی خصمانۀ شان برای بدنام کردن و ضد اسلام نشان دادن نوروز وآیین انسانی اش. خیلی مهم است بدانیم که نهاد مزبور همان نهادی است که در پیوند به موضوع "مصطلحات ملی" کار تمامیت خواهان ، در جمله، شیطان مکارخلیلزاد – طراح، اساس گذار و تدوین کنندۀ قانون اساسیِ (تحمیلیِ) فعلی افغانستان را توجیه کرده و برای دفاع از عملکرد آن ها، بیانیه ای صادر کرد و در آن، خطاب به فارسی‌زبانان نوشت که: " چه اشکالی دارد؟ وقتی واژه‌های انگلیسی را در زبان فارسی به کار می‌گیرید، کلمات پشتو را هم بکار ببرید!". در همین صحۀ دوست داشتنیِ ما، در حاشیه مطلب " نوروز از دیدگاه اسلام"، نوشته برادر عزیز مان سید احمد بشیرافضلیار، بیانیه ای جا داده شده است از جانب "پیام نجات" و از نام خالق کاینات. این بیانیه، فکریست که از مغز تاریک اندیش انسان های نور ستیز و ترقی ستیز و انسانیت ستیز، به جامعه، برای مغشوش کردن افکار، در تارکی وجهل قرار داشتن مردم و حکومت کردن بر آنها، پخش میگردد.اگردقیق خوانده و دقت شود، موی از سر خواهد ریخت از اندوه و درد. تا چه زمان، حاکمیت خرافات افغانی؟؟؟ 

نوروز را که مصادف است با 21 ماه مارس، مجمع عمومی سازمان ملل متحد در هفتادویکمین نشست خود، در فبروی 2010، به عنوان جشن بین المللی، بنام " نوروز" یکی از مناسبت های جهانی و یکی از میراث های فرهنگی معنوی بشری ، با ریشه آریائی به رسمیت شناخت وآن را در تقویم خود جای داد ه و در خبرِ منتشر شدۀ سازمان ملل متحد، در بارۀ اهمیت نوروز آمده است: " نوروز برای بیش از 322 میلیون نفر درمناطقی از بالکان ، منطقه در یای سیاه ، قفقاز ، آسیای مرکزی ، سراسر خاور میانه و آمریکای شمالی نقاط دیگر جهان جشن گرفته می شود." 
انتظار و توقع من، از خودم و از همه "با سوادان" و از همه عزیزان بینا وپاک اندیش، اینست که حد اقل بخواهیم بدانیم و اگر میدانیم، باید وظیفتن، اهداف زیر پردۀ این پدیده ها و یا موضوعات روی دست گرفته شده را از جانب عمال "زی پرست"، از قبیل: " مصطلحات ملی"، " به همه اتباع کشور، اطلاق افغان"، " مبازه با لهجه های بیگانه"، " ضد اسلامی دانستن نوروز" ، و جنایت کاری های دیگر را که فراوان اند، افشا ساخته، به مردم خود آگاهی برسانیم. این همه از آنچه نام برده میشود، اجزأ غیر تفکیکِ تشکیل دهندۀ برنامه های استعماری و ملیت پرستیِ همان مکتب " فارسی ستیزی" است که از مراکز سیاسی، معنوی و مادی کمپنیِ "افغان –انگلیس" با همیاری و همدستیِ بنیاد های عربیسمِ زیر سیطرۀ صهیونیسم جهانی ، سرچشمه میگیرد و بر ما حکم میراند. شیطان های ماهر و عمال سیه کار و بی فرهنگ شان، در سرزمین ویرانۀ ما، از دیر زمانی ( قرن هاست) بجان فارسی چسپیده اند و نیش میزنند و زهر میریزند. اما، فارسی مادر منطقۀ بزرگی از جهانست و بسیار قوی و توانا و شیرین تکلم است؛ مادر علم و علامه های جهان شمول است؛ مادر فرزانه های بشریت است؛ مادر مهر و فرهنگ انسانیست؛

 

فارسی هیچگاه نمی افتد و نوروزش جشن حیات است و جاودانه !

نوروز، حیات می بخشد حیوانات و نباتات را؛ خوش باد انسانها را!

مانند نوروز ، خندان و حیاتبخش بادا، روح و روان همه!