آرشیف

2015-1-7

محمد صابر مدققٰ غوری

جـایـگــــــــــــاه امت اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

الله (ج) می فرمایند:-
وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُستَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُوا اُسُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُم عَن سَبِیِلِهِ ذَالِکُم وَصَّاکُم بِهِ لَعَلَّکُم تَتَّقُونَ (انعام، 153) " این راه(که من آن را ترسیم و بیان کردم) راه مستقیم من است(ومنتهی به سعادت هر دوجهان می گردد پس) از آن پیروی کنید واز راه های(باطلی که شمارا از آن نهی کردم) پیروی نکنید که شمارا از راه الله(منحرف) و پراگنده می سازد. این چیزهای است که الله شمارا بدان توصیه می کند تا پرهیزگار شوید(و از مخالفت به آنها بپرهیزید)". 
و همچنان می فرمایند:
ذَالِکَ اُلکِتَابُ لاَ رَیبَ فِیهِ هُدًی لّلمُتَّقِینَ (البقره، 2)
"این کتابی است که هیچ شکی در آن نیست راهنمای پرهیزگاران است."
و همچنان می فرمایند:
. . . وَلَن یَجعَلَ اللهُ لِلکَافِرِینَ عَلَی المُومِنِینَ سَبِیلاً (نساء، 141)
". . . و هرگز خداوند کافران را برمؤمنان چیره نخواهد ساخت."
همچنان رسول الله(ص) می فرمایند: 
الاسلام یعلوا ولا یعلی علیه
"دین مبین اسلام همیشه غالب است و مغلوبیت را نمی پذیرد.(طبرانی و بیهقی) با توجه به نصوص متذکره، امت اسلام باید در راس همه امت های دیگر قرار داشته باشد. آیا همین طور بوده یا خیر؟! خواننده گان عزیز اگر از تمامی کسانیکه دارای عقیده اسلامی هستند پرسیده شود که آیا مشاکل کنونی امت از مسلمان بودن شان است؟ همه با یک صدا خواهند گفت نه،خیر. به هیچ صورت، زیرا دین مبین اسلام یگانه مبدایست که منشا آن وحی الهی بوده و الله(ج) آن را برای تنظیم امور زندگی انسانان ارسال نموده است. ویگانه راه حل درست وصحیح در زندگی انسانان دین مبین اسلام است و بس. هیچ مبدأی دیگری (چه سوسیالستی چه سرمایه داری) نمی تواند مشاکل انسانها را حل نماید، زیرا اساس آنها را عقل بشر تشکیل داده است. همچنین، این همه نصوص شرعی واضح می سازد که مسلمانان در تمام عرصه های زندگی باید در راس امت های دیگر قرار داشته باشند، حاکمیت زمین را در اختیار گرفته و برای هدایت بشریت کار نمایند، آیا چنین امری در تاریخ اسلام اتفاق افتاده یاخیر؟ برای درک بهتر موضوع لازم است به جایگاه امت اسلامی در زمانی که صاحب نظام بوده، بپردازیم.

جایگاه امت در زمانی که صاحب نظام بود:
برای وضاحت موضوع خوب است تا سری به تاریخ ظهور این ایدیولوژی بزنیم ببنیم که چگونه توسط نظام اسلامی حمل می گردید. از زمانی که این ایدیولوژی ظهور نمود، توانست اعرابی را که در آن زمان در جهالت کامل به سر می بردند(دختران شان را زنده به گور می کردند، ازدواج های غیر شرعی دربین شان مروج بود، درمعاملات اقتصادی شان صداقت وجود نداشت، بت هارا پرستش می نمودند، بالای برده ها ظلم می نمودند و درتعصبات قومی غرق بودند) با برداشتن این افکار پوچ به وحدت فکری کامل نایل گردیدند، و آن عرب های بادیه نشین و جاهل را به سوی عصر تمدن فکری که تنها به عرب ها منحصر نماند؛ سوق دهد. این تحول مثبت و بنیادی اکثریت زمین را فرا گرفت و تمامی عرف عادات جاهلی شان را تغییر داد وهمه را به یک فکر معتقد ساخت. قسمی که عادات یک قوم نسبت به قوم دیگر کاملا فرق داشت، به طور مثال عادات قوم فارس در فارس از عادات قوم روم در شام و عادت قوم قبط در مصر از عادت قوم بربر در شمال افریقا کاملاً فرق داشت؛ عادات، تقالید و ادیان آنها مختلف بود. اما زمانی که اسلام بالای آنها سایه افگنده و اسلام را درک نمودند همه یکجا یک امت وامت واحد را تشکیل دادند. قسمی که الله(ج) می فرمایند: إِنَّ هَذِهِ اُمَّتُکُم اُمَّتًه وَاحِدَتًه. . . از لحاظ تعلیم در عالی ترین مقام قرار داشته قسمی که مدارس مشهورش مثل قرطبه، تاحال سر زبانهاست. از لحاظ اقتصادی در صدر از غنی ترین کشورهای دنیا قرار داشت، به طور مثال در زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز مسؤل توزیع زکات تمام شهر را دور میزد تا کسی را پیدا کند که زکات بدهد، هیچ فردی مستحق زکات را نمی یافت و از لحاظ نظامی هیچ قدرتی توان مقابله با دولت اسلامی را نداشت. البته ناگفته نماند که این همه تغییرات بنیادی به آسانی حاصل نگردید بلکه با قربانی های مخلصانه اصحاب رسول الله(ص) در زمان حیات اش، سپس در زمان خلفای راشدین و فداکاری سایر امت در زمان سایر خلفای اسلامی(اموی ها،عباسی ها،و عثمانی ها) به دست آمده بود. امت اسلامی در آن زمان از عزت، شرف و قدرت والای برخوردار بود و حرف اول را در دنیا می زد؛ چنانچه سایر امت ها افسوس می خوردند و هیچ کسی تصور نمی کرد که این امت روزی ازهم بپاشد. جایگاه امت در عصری که نظام ندارد(اکنون): حالت امروزی امت اسلامی طوریست که از یاد آوری آن هر مسلمان احساس شرم می کند، بنده برای اینکه برادران مسلمان خود را متوجه ساخته باشم که پذیرفتن چنین وضعیت از لحاظ شرعی جائز نیست و هرنوع سکوت در برابر آن گناه است لازم میدانم مرور کوتاهی پیرامون موضوع داشته باشم. امت اسلامی از زمانی که نظامش را از دست داد حیثیت یک طعمه بدون صاحب را به خود گرفت که لاشخورهای کافر فرصت را غنیمت شمرده از هر طرف بالایش یورش آورده؛ قسمی که دارایی های شان به یغما برده میشود، سرزمین های شان یکی پی دیگری توسط کفار شرقی و غربی اشغال میشود، به ناموس امت اسلامی تجاوز میشود، سرزمین امت اسلامی را به تکه های مختلف بین خود تقسیم می کنند، و تا امروز این اشغال گری ها، چپاول و بی حرمتی به ناموس امت اسلامی ادامه دارد که نمونه آن را در سرزمین های خود مان مثل عراق، افغانستان، پاکستان، فلسطین وسایر سرزمین های که از ذکر آن صرف نظر نمودم. اگر بیاد داشته باشید در زندان ابو غریب عراق بالای تعداد زیادی از خواهران مسلمان ما تجاوز صورت گرفت و در نتیجه آن بسیاری آنها حمل گرفتند، در افغانستان نه تنها به خواهران بلکه به برادران مسلمان ما نیز تجاوز نمودند، حتی تا سرحدی که در این اواخر درپایگاه هوایی بگرام؛ مومن بهِ ما (قرآن کریم) را سوزانیدند، و همه روزه به پیامبر بزرگ مان محمد مصطفی(ص) توهین می شود و تا اینکه به خود جرأت داده اند یک فلم توهین آمیز به پیامبر(ص) را نشرکنند، و از قتل و کشتار توسط حملات هوائی و زمینی قوای اشغال گر بالای مناطق مسکونی که بیشترین تلفات را درقبال دارد و. . . این است حالت مروزی امت اسلامی. پس علت چیست؟ اگر با دقت کامل به این موضوع نگریسته شود واضح خواهد شد که به یقین علت اصلی عقب مانی امت اسلامی از قافله جهانی چنگ زدن شان به عقیده اسلامی نبوده بلکه برعکس سبب اساسی عقب ماندگی شان روزی آغاز گردید که تمسک به دین را ترک نمودند و به داخل شدن فرهنگ بیگانه در سرزمین شان اجازه دادند، مفاهیم غربی را گذاشتند تا اذهان مسلمانان را اشغال نماید، روزی که از قیادت فکری اسلامی سر باز زدند، از دعوت اسلامی سرپیچی نمودند و در راه وتطبیق احکام اسلامی تخلف ورزیدند. که بالاخره این سرپیچی از دعوت اسلامی، تخلف از تطبیق احکام شرعی سبب گردید تا به حریم شان تجاوز شود، به پیروان شان ظلم شود، و دارائی های شان به یغما برده شود. قسمی که سرزمین های امت اسلامی یکی پی دیگری توسط نیروهای کفری شرقی و غربی اشغال می شود و به ناموس امت اسلامی تجاوز می شود، سرزمین امت به تکه های مختلف تقسیم می شود، و به عوض نظام اسلامی به نظام های غیر اسلامی رو آوردند مثل: الف: نظام پادشاهی، نظام حکومت در اسلام پادشاهی نبوده و به نظام پادشاهی شباهتی هم ندارد. زیرا در نظام پادشاهی حکومت میراثی می باشد که آن را فرزندان مثل اموال دیگر از پدران میراث می گیرند. درحالی که حکومت در اسلام میراثی نبوده بلکه از طریق بیعت آزادانه امت به دست می آید. نظام پادشاهی پادشاه را مختص به حقوق و امتیازاتی میداند که جز برای وی به هیچ فردی از افراد رعیت حاصل نمی باشد، و پادشاه را فوق قانون دانسته از هر گونه تعرض او را محفوظ می دارد و او را سمبول برای ملت می سازد که مالک باشد و حکم روائی نکند مثل پادشاهان اروپا، و یا این که مالک هم باشد و حکم هم براند مثل پادشاهان سعودی، المغرب و اردن. در حالیکه نظام اسلام خلیفه و یا امام را به هیچ امتیاز ویا حقوق خاصی مختص نمی داند، بلکه برای وی نیست جز چیزی که بر هر فرد دیگ ملت حاصل است. ب: نظام جمهوری، نظام حکومت در اسلام جمهوری نبوده، زیرا نظام جمهوری در اصل خود بر دموکراسی استوار میباشد که در آن سیادت و رهبری از آن مردم است، یعنی در دموکراسی مردم است که حق حکومت کردن و حق درست کردن شریعت و قانون را دارند، لذا مردم می توانند حاکمی را مقرر کنند و یا عزل کنند و می توانند که دستور و قانون بسازند و یا آن را لغو کنند و یا هم تعدیل نمایند. درحالی که نظام حکومت در اسلام اساساً بر عقیده اسلامی و بر احکام شرعی استوار بوده سیادت و رهبری در آن از شریعت می باشد نه از مردم، امت و خلیفه در این نظام حق درست کرد شریعت و قانون را ندارند، بلکه آورنده شریعت تنها الله می باشد. ج: نظام امپراتوری، در اسلام نظام امپراتوری هم نیست زیرا نظام امپراطوری میان نژادهای مختلف در اقالیم مختلفه به مساوات و عدالت حکومت نمی کند، بلکه برای مرکز امپراطوری امتیاز خاصی در حکومت، قائل می باشد. طریقه اسلام در حکومت داری آن است که درتمام اجزا و بخش های دولت خود میان امت به عدالت و همسانی عمل می کند. د: شکل حکومت در اسلام اتحادی هم نیست که اقالیمش استقلال و خود مختاری داشته باشد، در مسایل عمومی باهم متحد باشند. در اسلام تمام سرزمین های اسلامی جز قلمرو اسلامی بوده وهمه بدون کدام استثنا تحت اداره خلافت اسلامی می باشد. اما راه حل: برای اینکه امت اسلامی جایگاه و منزلت از دست رفته خود را حاصل نماید لازم است تا دوباره به طریقه ی که رسول الله(ص) برای شان ترسیم نموده است، برگردند. الله(ج) درین مورد می فرمایند: لَّقَد کَانَ لَکُم فِی رَسُولِ اللهِ اُسوَتهٌ حَسَنَتٌه لِّمَن کَانَ یَرجُو اللهَ وَالیَومَ الأَخِرَ وَذَکَرَ اللهَ کَثِیراً (احزاب 21) " البته شمارا در اقتدا به رسول الله خیر و سعادت فراوان است، برای کسانی که به ثواب الله و روز آخرت امید وار باشد و الله را بسیار یاد کنند. بدون شک یکی از اسوه حسنه بسیار مهم رسول الله(ص) تشکیل نظام اسلامی برای امت بود که تقلید آن برای ما فرض می باشد. همچنان الله(ج) فرمایند: قُل إن کُنتُم تُحِبُّونَ اللهَ فاتَّبِعُونَی یُحبِبکُمُ اللهُ وَیَغفِر لَکُم ذُنُوبَکُم وَاللهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ( آل عمران، 31) " بگو ای پیامبر اگر الله را دوست دارید از من پیروی نمایید تا الله نیز دوستان داشته باشد و گناهان تان را بیامرزد که وی آمرزنده و مهربان است." ای امت اسلامی! بیایید دست به دست هم داده علیه افکار نا درست و مفاهیم غلطی که اذهان مسلمانان را مغشوش ساخته با بیان نا درستی و تناقض آن با اسلام عزیز را روشن ساخته تا از اثرات بد شان نجات یابیم. بیایید با مبارزه سیاسی علیه دولت های کافر استعمار گر که دارای سیطره و نفوذ روبه شکست در سرزمین های اسلامی هستند و مقابله نموده و با استعمار با جمیع افکارش، چه فکری باشد یا سیاسی، اقتصادی باشد و یا نظامی و آشکار ساختن نقشه های شان، رسوا کردن دسیسه های شان برای نجات امت اسلامی تلاش نمائیم. ای امت اسلامی! بیایید برای نجات خود از سلطه حکام فاسق و ظالمی که در سرزمین های اسلامی حاکمیت دارند با برجسته ساختن احوال شان، محاسبه با آنان و انتقاد بر آنان هر گاهی که حق امت را تلف می کنند، و این در ادای حقوق امت تقصیر می نمایند ویا به امری از امور امت بی اعتنایی روا می دارند، همچنان درمخالفت شان با احکام اسلام و همچنان فعالیت برای دور کردن حکومت های شان که بر اساس احکام کفر و نظام های آن استوار است سعی نماییم، تا حکومت اسلامی به جای آن ها اقامه گردد، درین راستا از هیچ ملامت گری نهراسیم. چنانچه الله(ج) برای رسولش در را ه مبارزه با مشرکین دستور داد تا آشکارا مبارزه کند و در راه خویش از احدی جز خدا نترسد. و کشته شدن درین راه را سعادت بدانیم چنانچه رسول الله (ص) می فرمایند: " سردار شهدا حمزه بن عبدالمطلب و مردی است که نزد پادشاه ظالمی رفته او را نصیحت می کند و پادشاه ظالم وی را به قتل می رساند " وگفته: افضل الجهاد کلمته الحق عند سلطان جائر " بهترین جهاد سخن حق است که نزد حاکم ظالم گفته شود."

ومن الله توفیق
محمد صابر "مدقق،غوری" دانشجو دانشکده انجنیری دانشگاه بلخ