آرشیف

2015-1-8

فخرالدین فایض

تـــرجـمـه کتـــاب ثقـافــت اسلامی

 

فــــــــــــــــهـــــــــــــــرســـــــــــت

شماره                   موضوع

1                   دلیل هدایت در انسان

2                  دلیل فقهای اسلامی دروجودخدا

3                   نظریه فیلسوفان غربی درباره خداوند

4                   ایمان به فریشتها

5                  وظایف فریشتها

6                   فوائید ایمان به فرشتها

بخش سوم از عقیده اسلامی

تالیف : دوکتور دل آقا وقار

مترجم :  فخرالدین فایض

 

 

 

خواننده گان عزیز از بخش دوم عقیده اسلامی که چند هفته پیش نشر گردید چند صحفه باقی مانده بود صفحات اول که میخوانید بقیه از بخش دوم است وبعد از ختم بخش دوم بخش سوم شروع میشود که عبارت از ایمان به فرشتها است .

 

·امانشان هدايت در انسان بطورى است که هر انسان در سا حه کار خود همراى دليل هدايت مصروف بنظر ميرسد ، بدون اينکه درين باره خواندن و آموختن را پيشه کند مثلاً : پدر دراه دريافت نفقه ، مارد در تنظيم امور خانه و برادران نيز غرق مصروفيت خود هستند که در حقيقت همه از مشعل هدايت استفاده ميکنند . اين هدايت و تصور که در وجود مخلوقات جابجا شده همان کردار حکيمانه خالق هادى است که ديگر تمام مخلوقات ازآن کردار قاصر و عاجز اند . خلاصه اينکه غريزه هدايت براى موجودات قوى ترين دليل براى وجود حضرت حق تعالى است .

·       استدلال فقها را جع به وجود خداوند ( ج ) :

·       فقها ى اسلامى باکوشش و اجتهاد خود در بارۀ و جود خداوند ( ج ) مطابق زمان دلا يل را ذکر کرده اند که مابطور نمونه دليل دو تن از امامان مشهور را ياد آور ميشويم

·       الف : امام ابو حينفه  ( رح ) يک امام بزرگ در فقه اسلامى است که درسال 150 درعراق وفات يافته است ، نامبرده درجوار اجتهاد مسايل فقهى در ساحه گمان زنی های عقلى نيز از اسلام دفاع ميکرد حتى که جناب ايشان خار چشم ملحدين بشمار ميرفتند .

·       روزى از روزها امام صاحب همراى آن عده دهريان که بخاطر قتل وى آمده بودند مناظره نمود که در نتيجه دهريان مسلمان شدند . دهريان گفتند: اى ابوحنيفه دليل خود را ابلاغ بدار ؟ وى گفت آيا شما از نگاه عقلى سخن شخص را قبول ميکنيد که گوید ماکشتى را ديديم که طوفان از هر جانب آنرااحاطه کرده بود اماکشتى بدون راننده حرکت ميکرد . دهريان گفتنداین  سخن از لحاظ عقلى هرگز قابل قبول نيست .. امام ابو حنيفه گفت : وقتيکه يک کشتى بدون ملاح حرکت کرده نميتواند آيا اين قضاياى بزرگ چگونه بدون صانع و خالق حرک ميکند همان بود که تمام دهريان گريه کرده وسخن امام راپذيرا شدند ، و بعد از توبه ايمان نصيب شان گرديد  .

·       ب  استدلال امام شافعى ( رح )دربارۀ وجود خداوند ( ج ):

·       امام شافعى ( رح ) نيز يک تن از امامان مشهور اهل سنت و جماعت است که درسال 250 در مصر وفات يافته ،  درحضور امام نامبرده 17 تن از کفار آمدند و از وى دربارۀ اينکه ( چه دليل داريد که نظام دنيا به اساس قانون طبعى ، خودش پيدا شده ؟ امام شافعى ( رح ) در پاسخ گفت : آيا برگهاى شاه توت در رنگ وبوى و مزه يکسان است ياخير ؟ کافران گفتند بلى ! اما شافعى ( رح ) گفت همين برگ ها رااگر کرم ابريشم بخورد ابريشم جور ميشود ، واگر گوسفند بخورد شير جور میشود و اگرآهو بخورد مشک جورميشود  بناءً بگوئيد که کدام ذات است که از يک برک اشياء مختلف ميسازد . کافران وقتيکه اين استدلال قوى امام شافعى را شنيدند بدست امام شافعى ايمان آورده و به خداى کريم وتوانا يقين نمودند .

·       نظريات فلاسفۀ غربى پيرامون وجود خداوند ( ج ) :

·       درقرن 17 ميلادى در اروپا بعضى از فيلسوفان مشهور براى تحقيق و تدقيق به صحنه آمدند تا فلسفه را به يک قالب جديد پيشکش نمايند . در بين فيلسوفان  اروپایى جاليو ، ديکارت ، و نيوتن شهرت فراوان دارند . فيلسوفان مذکور در سرحدمعرفت خداوند ( ج ) به اندازۀ که به کار بود نرسيدند بلکه درجاى ميلان و اطا عت در جهت بغاوت   زياد تر روان بودند ، ولى دربين ايشان يک تعداد فيلسوفان حقيقت جو و غير متعصب نيز وجود داشت که به و جود خداوند ( ج ) معترف بودند . درين مقطع از بحث ما نظرچند تن از فيلسوفان را ذکر میکنيم تاشايد براى وضاحت موضوع مفيد تر واقع شود

·       اول  نظر ديکارت :  ديکارت فيلسوف مشهور فرانسه است که اساس نظريات خود رابه شک گذاشته بود . به اين معنى که در فکر و ذهن خود عقائيد تقليدى ومورثى دارد که دربارۀ کائنات مسلک شک را ترجيح داده است . اما وقتيکه در بارۀ نفس وذات خود به تنهائى فکر کرد فهميد که در بارۀ يک چيز هر گز شک کرده نميتواند که او عبارت است از نفس و ذات خودش مطلب اينکه  و قتى من شک ميکنم براى شک کردن کسى باشد که همان من هستم بناءً به اساس همين فارمول من موجود ميباشم پس بايد به وجود خود شک نکنم . همان بود که بعد از اعتراف به نفس خود تايک حدى به و جود خداوند ( ج ) قائل شد وى کدام دليلى راکه در بارۀ وجود خدا( ج ) ارائه ميکند بطور ذيل خلاصه ميشود .

·       من مجبور هستم که بگويم ( من را ذات شعور داده است که تمام صفات کمال را دارا ميباشد که او همان ذات اقدس الهى است ) .

·       اگر من خالق نفس ذات خود باشم پس بايد صفات کمال را داراباشم ، در حاليکه چنين نيست پس معلوم شد که من مخلوق کسى ديگرى هستم که او صفات کمال را دارا بوده و خالق من و کائنات است .

·       در نفس من مهر و جود خدا( ج ) طورى جابجا شده که حتى  سوال دور شدن هيچ معلوم نيست . ازين هم معلوم ميشود که الله ( ج ) موجود است .

·       آن ذات مکملى راکه من الله ميگويم مراد همان ذات است که ابدى و ازلى بوده و برهر چيز عليم و قدير است . وقتيکه من به شعور نفس خود فکر ميکنم يقين من بيشتر و قوى تر ميگردد بر اينکه اين شعور تخليق من  نيست بلکه الهام کسى ديگريست که بر من ريشه دوانيده است .

·       نظر يه کلارک متولد سال 1675 وفات 1729

·       اين فيلسوف مشهور انگليسى است که از جمله رفيقها و شاگردان نيوتن بشمار ميرود . وى در بارۀ وجود خداوند ( ج ) چنين استدلال ميکند :

·       درذهن ما تصور ابديت و لامتناهيت چنان ریشه دوانيده که حالا به هيچ صورت از ذهن خود دور کرده نميتوانيم اما اگر براى صفت ابديت و لایتناهيت و صف وجود نميداشت در ذهن ماتصور آن نیز وجود نمى داشت

·       . بناً وجود صفت دلالت به وجود موصوف ميکند و يا به عبارت ديگر صفت مذکور خواستار يک موصوف است

·        

·       . بخش سوم از عقیده اسلامی

 

 

فصل سوم

اصل دوم

ايمان به فرشتها :

در سلسله ارکان ايمان ويا ( اصول عقيده )رکن  دوم باور داشتن به فرشتها است

فرشتها همان مخلوقات نوراني اند که براي هميش مشغول طاعت و عبادت خداوند ( ج) بوده و از امر  وي هيچ گاه سرپيچینميکنند .

در باره ايمان به فرشتها همان آيت را که در باره وجود خداوند (ج) قبلاً ذکر کردم بار ديگر تکرار مينمايم . چناچه خداوند (ج) فر موده : کل امن باالله و ملا ئکته و کتبه و رسله . در تا ئيد اين مطلب در جاي ديگري ميفرمايد : ليس البر ان تولوا و جوهکم قبل المشرق و المغرب و لکن البر من امن الله و اليوم الاخر و الملا ئکة و الکتاب و النبيين .

تر جمه : نيکي نيست براین که شما روي خود را طرف شرق و غرب بگرانيد بلکه نيکي براين است که بخداوند ، فرشتها ، کتابها و رسولان ایمان بياوريد . رکن مذکور ( ايمان به فرشتها) در حديث مشهور که بنام حديث جبرئيل ياد ميشود قبلاً هم ذکر شد حالا به تکرار آن ضرورت نيست بخاطر که اصلاً تسميه حديث مذکور ثبوت براي مدعاي ماست . مطلب انيکه حديث هذا دليل قوي براي اثبات مدعاي ماست .. یعنی  حديث فوق الذکر به جبرئيل نسبت داده شده که جبرئيل خودش از جمله فرشتها است پس حديث هذا دليل قوي براي اثبات مدعاي ماشد

انکار از فرشتها معني کفر را دارد :

زيرا در قرآن کريم بشتر از هفتاد جا از فر شتها ياد شده بناءً انکار از فرشتها در حقيقت انکار از قرآن ، انکار از سوره هاي قرآن و ايات قران است ، ومسلم است که انکار صريح از قرآن کفر است و حتي گفته شده که انکار از يک آيت قرآن نيز کفر ميباشد زيرا که قران کر يم صفت ازلي و قديمى خداوند (ج) است و باور به آن بنياد ايمان و تقاضاي ايمان است .

او صاف فرشتها:

فر شتها مخلو قات مطيع و نورانيى خداوند (ج) هستند که به ذکوريت و انو ثيت ( نری ومادگی ) مو صوف شده نميتوانند و همچنان خورد و نوش نداشته و صورت و شکل مشخص و معين ندارند وبه امر و فرمان خداوند (ج) به هر شکل و صورت تبارز کرده ميتوانند . لکن تعداد فر شتها تنها به خداوند (ج) معلوم بوده و ديگر به هيچ کس معلوم نسيت چناچه خداوند (ج) فر موده : و ما يعلم جنود ربک الا هو .تر جمه : در باره اردوى پر وردگار جز خودش کسي معلومات ندارد

مسئوليت فرشتها :

فر شتها اردوى مطيع خداوند ( ج) هستند که امور مختلف زمينى و اسماني به آنها سپاريده شده  که ما درين جا وطائف انها را بطور ذيل ذکر مينما ييم .

الف _ فر شتها وحي :

اين فر شتها در بين خداوند ( ج) و پيامبران حيثت واسطه را دارند ، ويا بعبارت ديگر و طيفه سفارت بين خداوند (ج) و پيامبرانش را بعهده دارند چناچه حق تعالى فرموده : ليعلم ان قد ابلغو ا رسالات ربهم و احاط بما لد يهم و احصا کل شيئ عدادا . تر جمه : تا اينکه پيامبر به علم ظهور بداند که فر شتها ویا رسولان پيغام پر ور دگار را رسا نيده اند ،.

در راس فر شتهاى وحى جبرئيل قرار دارد که مسئوليت عظيم وحى را با امانت درايى کامل ادا نموده است بخاطر که وي لقب امين را کسب  نموده چناجه قران کر يم در شان اين فر شته ميفر مايد : قل من کان عدواللجبر يل فانه نزله على قلبک باذن الله .تر جمه : بگو کسى که به جبرئيل دشمني ميکند در حالى که وي بحکم خداوند (ج) قرآن را بر تو نازل نموده.

در باره فر شتها ى وحى در جاى ديگرى ميفر مايد : ينزل ملائکة بالروح من امره على من يشاء من عباده .

تر جمه : مى فرستد خداوند (ج) فر شتها را همراى وحى با امر خود بر هرکسى که بخواند از بنده گان خود .

يا به عبارت ديگر خداوند (ج) بزرگ بحکم خود فرشتها رابراى کسى مي فر ستد که مورد قبول خودش باشد.

ب فر شتهاى بشارت دهنده :

اين فر شتها انبياء و بندگان نيک خداوند ( ج) را در بعضى قضايا بشارت ميدهند چناجه قران کريم در باره بشارت زکريا ( ع) و پسرآن آن يحي ( ع) ميفر ما يد :فنا دته ملائکة و هو قائم يصلى فى المحراب ان الله يبشرک بيحى . ترجمه : فر شتها زکريا را در حال ندا کر د ند که وى در مسجد نماز مى خواند که پرور دگار ت ترا به يحى بشارت ميدهد .

همين گونه براى حضرت مريم بشارت عيسى عليه السلام ، و براى ابراهيم بشارت او لا د توسط همين فرشتها داده شده است . قران کريم در باره بشارت پسر ابراهيم (ع)ميفرمايد : فاوجس منهم خيفة قالوا لاتخف و بشرناه بغلام عليم . تر جمه : ابراهيم از فرشتها احساس خوف نمود ، فرشتها گفتند : خوف نکن ، و بشارت دادند به فرزند عالم و فا ضل

ج- فرشتهای که اعمال انسان رامي نويسند ، و انسانها را حفاظت ميکنند :

اين فرشتها براى نوشتن اعمال انسانها و پاسدارى از آن نگاشته شده اند که بنام کرام الکاتبين و حفظه ياد ميشوند چنانچه قران کريم در ين رابطه ميفرمايد : وان عليکم لحافظين . کراماً کا تبين يعلمون ما تفعلون . تر جمه : هر ائينه برشما نگاه دراند ها و نويسنده گان معزز مقرر است که در تمام کار هاى شما ميدانند .

در جاى ديگري ميفر مايد : وهو القاهر فوق عباده و يرسل عليکم حفظة . تر جمه: خداوند ( ج) ذات قادر و قاهر بربالاى بنده گان خود است ، و فرستاده برشما فرشتهاى نگهبان .

امام قر طبي در تفسير اية فوق ميگويد همراى هر انسان پنچ فر شته موجود است دو فرشته در روز و دو فرشته در شب و يک فرشته براى هميش همراى انسان است همجنان امام قر طبى در تفسير خود در باره کرام الکاتبين در حال که بريک حديث نبوى استناد ميکند ميفرمايد : وقت که يک انسان مسامان فزت ميکنند فرشته مقرر که بروى و ظيفه دارد براى خداوند (ج) عرض ميکند که ( اي بارتعالى ايا در آسمان بالاشوم ويا در زمين بمانم )؟ از طرف خداوند ( ج) برايش گفته ميشود که در زمين وآسمان از اثر ازدياد فرشتها جاى پاى ماندن هي باقى نمانده وى ميگويد من جه کنم؟ از طرف حق تعالى دستورداده ميشود کد در سرى قبرى هيمن مسلمان باش و حمد و ثناى خداوند ( ج) را بگو و ثواب آن را بروح مرده مذکور ببخش

د_ فرشتها مسئول در نظارت از جنة و دوزخ

انها فرشتهاى هستند که در جنت و دوژخ مسلط بوده و بر اى جنتى ها سلام و خوش امديد گفته و استقبال گرم مينمايند چناچه قران کريم . فر موده : سلام عليکم طبتم الدخلو خالدين .

تر جمه سلام برشما خورسند باشيد و داخل شويد برا ى هميش . اما فرشتها مسئول دوزخ و حشتناک و پرخشم هستند که انسانها ى دوزخى را مي تر سا نند چناچه قران کريم ميفرمايد :

عليها ملائکة غلاظ شداد . تر جمه : تر دوزخ فرشتهاى تند خوى و سخت مزاج مکلف است .

ه_ فر شتهاى که عرش را حمل ميکنند :

انها فر شتهاى هيتند که به امر خداوند 
( ج) به عرش خداوند شانه دادد اند چناچه خداوند (ج) در شان انها ميفرمايد : الذين يحملون عرش و من حوله يسبحون بحمد ربهم و يؤمنون به . تر جمه : آن فرشتهاى که عرش را حمل ميکنند و آن فر شتهاى که در ما حول عرش است تماماً خدواند (ج) را تسبح ميگويند وبه آن ايمان دارند . همچنان بسيار فر شتهاى ديگر يست که و ظائف مختلف براى شان داده شده ماننده : قبض ارواح ، انداختن روح در جنين ، تدبير امر زمينى و آسمانى و نظارت از آنها را بعهد دارند چناچه حق تعالى فر موده . يد بر الا مر من السماء الى الارض . تر جمه کارهارا آسمان تا زمين تدبير ميکنند ..

و _ فر شتهاى مغفرت خواه براى مومنان :

آنها فر شتهاى هستند که علاوه برحمد و ثناى خداوند ( ج) براى مومنان دعاى خير نموده و مغفرت ى طلبند . طوري که قران کريم در تا ئيد اين مطلب ميفر مايد : و يستغفرون للذين امنو اربنا و سعت کل شيئ رحمة و علما فالغفر للذين تا بوا و التبعو سبيلک و قهم عذاب الجحيم. تر جمه : فرشتها براى مومنان دعاى خير ميکنند و از خداوند براى شان مغفرت مى طلبند ، اى خدايا رحمت تو و سيع است شامل هر چيز ميشود پس مغفرت کن کسانى راکه برتو رجوع ميکنند و پيروى مکنند راه ترا بناءً انها را از عذاب سوزنده نجات بخش .

ى _ فر شتهاى مقرب خداوند :

فرشتهاى مقرب خداوند (ج) چهار تن هستند که براى شان مسئوليت هاي سنگين داده شده که بطورآتى بيان ميشود :

اول _ جبرئيل عليه السلام : براى جبرئيل منصب عظيم وحى سپاريده شده که بحکم خداوند (ج) براى انبياء وحى مياورند .

دوهم _ ميکائيل (ع)

در پاره وظيفه اين فرشته امام قر طبى در تفسير خود گفته مسائيل ار تزاقى و خوراکى را بدوش دارد يعني براى تمام مخلوقات رزق و روزى را نظم و تنظيم ميکنند .

 

سوم _ اسرافيل (ع)

ملک مذکور به منظور فناه نمودن نظم کا ئنات و ظيفه شيپور ( توله زدن ) را بعهد دارد . اين فرشته } نى { را در دهن دراد و منتظر حکم خداوند (ج) است چناجه قران ميفر مايد : و نفخ في الصور فصعق من فى السماوات و من فى الارض الا من شاءالله . تر جمه : دميده ميشود در شيپور ( نى توله ) پس فنا ميشود هر چيزي که در اسمانها و زمين باشد مگر کسى را که خداوند (ج) بخواهد . امام قر طبى در تفسير اين اية ميگويد شيپور زننده اسرا فيل است که در شيپور اول تمام مخلو قات هلاک ميشوند و در شيپور ثانى همه بقيد حيات در مى آيند :

چهارم _ عزرائيل (ع)

اين فرشته به قبض نمودن ارواح مکلف است چناچه قران فرموده : قل يتو فاکم ملک الموت الذى و کل بکم : بگواى محمد ( ص) روح شما را همان ملک  که برشما مسلط است قبض ميکند . امام قر طبى در تفسير خود ميگويد عزرائيل بخداوند (ج) شکايت نمود که اى خداى کر يم و رحيم در صورت که من ارواح را قبض نمايم براى من سخن هاي پوج و تلخ ميگويند ؟

خداوند ( ج) در جواب وى گفت من براى مرگ اسباب و علتهاى ميگر دانم که مردم در باره تو چيزى نگويند و فقط راجع به اسباب که مو جب مر گ شده سخن بگويند .

فوائيد ايمان به فر شتها :

الف _ راهنماى به عالم ديگرى :

ايمان داشتن به فرشتها بالاتر از چوکات محسوسات در باره بعضى مخلوقات ديگر مارا راهنماى ميکند ، به اين معنى که نظام کائنات تنها همين جهان مادى نيست بلکه در نظم و ضبظ اين نظام مخلوقات ديگرى بحکم خداوند (ج) رول مهم دراند. بنا برين ايمان به فرشتها در ساحه افق فکری  انسان ما فوق نظام مادى نقشه عالم ديگرى ميسازد که اين مفکوره مارا به طرف اخرت سوق ميدهد .

ب شعورقوت وجرئت :

ايمان به فر شتها براى انسان قوت و جر ئت اجتماعي مي بخشد . به اين معنى که اگر چه در ظاهر تنها باشد ، ولى همراى آن يک قوت و حا فظ موجوداست که از وى حفاظت و نظارت ميکند ، درين صورت انسان خوف و هراس را از خود دور کرده و شجاعت مندانه به کار خود اقدام ميکند ..

ج _ شعور تقوى و حيامى بخشد :

ايمان به فرشتها براى انسان غريزه حياء و تقوى را قوت مى بخشد ، و همچنان ايمان به فر شتها انسان را به يک سر حدي ضرب المثل اخلا قى ميرساند مثلاً : ما عقيده درايم که همراى هر انسان کرام الکاتبين و فرشتهاي پاسدار وجود دارد .

بناءً اين مفکوره مارا از ار تکاب منکرات در نهان و آشکارا منع ميکند . زيرا از فرشتها حياء ميکنيم آنجاست که پايه نظام اجتماعي و اخلاقى ما قوى تر و مضبوط تر ميشود . از همين جهت که رول مئاثريت ايمان به فر شتها را در روند پيشبرد نظام اخلاقى واجتماعى از تهديد خارجى مانند : پوليس و …..مهم تر ميدانند

د _ ايمان به فرشتها باور انسان را قوت مى بخشد :

ايمان به فرشتها در باره قضاياي ،مانند جنت ، دوزخ ، ميزان ، زندگى بعد از مرگ و ……اعتقاد مارا قوى تر ميگرداند . يعنى در حاليکه فرشتها را بچشم نمى بينيم اما از انها انکار نمى کنيم پس در باره مسا ئيل مانند بهشت ، جهنم و …… نيز شک کرده نمى توانيم .

ه_ ايمان به فرشتها عظمت رحمت خدا را براى مسلمانان زنده ميسازد : به اين معنى که در همين فرشتها گروه و جود دارد که براى مسلمانان دعاى مغفرت ميکنند بنا برين و جود اين مخلوقات نوراني يقيناً بحق مسلمانان نمونه ازشفقت و رحمت پروردگار است

ى _ ايمان به فرشتها صفات ملکوتى مسلمانان را انکشاف ميدهد:

به اين معنى که بايد هر کس کوشش کند تا جهت تقويت صفات روحى و ملکوتى در پى فرشتها اقتدا نمايد واز کردار اين مخلوقات نورانى در بسا جوانب حيات خود تقليد نمايند.