آرشیف

2015-6-14

ميراحمد حسيني

بررسی شبهات دربــــــاره جایگاه زن

بنام خداوند توانا و دادگر

مسئله زن در عصر کنونی از جمله مسایل است که نظامهای برخاک روییده واسلام ستیزان ، پای آن را به میان کشیده اند تا به تصور خود ،زن را از چنگال دیو شریعت اسلام آزاد سازند که با تبلیغات زهراگین خود توانسته اند زیاد از اشخاص نا آگاه از مسایل اسلامی را به شک انداخته واز جانب دیگرقرائت وبرداشت بعض از اشخاص به اصطلاح آگاه امور دینی به شک ایشان افزوده وخرمن انباشته احکام زن در اسلام را به آتش بکشند.
تلاش های یک طرف (اسلام ستیزان) نه از سرخیر خواهی ومصلحت اندaیشی بودن بلکه از سر کینه دوزی نسبت به اسلام شکل میگرد.
مبلغان مقابل نیز با قرائت که از دین واحکام آن در باره زنان ارائه میدارند که در واقع از جهل نسبت به دین نشأات میگردد ضررش کمتر از گروهی اول نیست.
نویسنده با دوموضوع زنده به آن روبرو شده است خوب است ازآن تذکرداشته و موضوع را واضح تر سازیم در سال 2012 همراه یک امریکای بحث ومباحثه داشتم روی حقوق زن از دیدگاه اسلام وحقوق زن از دید قوانین وضعی، امریکا ی با قول اینکه اسلام امد وحقوق زن را با لا برد ونسبت به جایگاه حقوق زنان اهمیت زیاد قابل شد اما در شرایط کنونی جایگاه زنان در قوانین وضعی بهتر نسبت به اسلام در نظر گرفته شده است که نویسنده از وی خواست موارد را بیان نماید که اسلام درآن کمبود را نسبت به حقوق زن قایل شده است وی در جواب همان سوال تکراری مانند حق شهادت ،حق میراث ، واینکه چرا در اسلام زنان ناقص دین وعقل پنداشته می شوند را بیان داشت اما در قوانین وضعی زنان  چنین نیست که در آینده به تمام شبهات جواب ارائه خواهد شد.
 موضوع دیگری که بایداشاره شود مربوط می شود به گروه دوم وآن عده مسلمانان اندکه از روی ناآگاهی ویا بر داشت های سطحی از دین ویا اینکه عملاً در دعوت شان انصاف را از دست داده وعقد مندانه علیه زنان جبه گیری نموده ومسولیت دعوتی خود رابه صورت یکسان عملی نمی نمایند،میباشد.
خوب است در این راستا صحبت دانشجوی را نشر نمایم که از علماء دین تقاضا داشت درسخنرانی های خود؛همه جانبه ومسؤلانه در مسایل خانوادگی صحبت نمایند وی گفت :
نام من……. است من محصل ودانشجوی سال سوم دانشکده تعلیم وتربیه بخش انگلیسی می باشم من مدت ها است که به سخنرانی های علماء دین گوش میدهم در جلسات که بمناسبت های مختلف دایر میگردد شرکت میکنم .
برادران من به نماز جمعه میروندوبعد ازبازگشت درهرموضوع خرده گرفته برای مان مشکل ایجاد منمایند من به صحبت های علما دین گوش میدهم  اما متاسفانه کمتر دیده شده است که علماء دین به همان آب وتاب که مسؤلیت های زنان را بیان میدارند مسؤلیت های مردان را در قبال خانواده وجامعه بیان دارند مگر نه آن است خداوند بزرگ مرد وزن را مکلف ساخته است که ححاب را رعایت نمایند مگر نه آن است در سوره نور برای دوقشر دستور داده است که چشم های شان را پائین انداخته وبه نا محرم نگاه نکنند؟ پس وقتیکه دستور یکسان است به همان اندازه که زنان این دستور را رعایت میکنند ,اگرمکلفیت های مردان بیان وآنرا رعایت نمایندشاید جامعه ای بهتر وایده آل ترنسبت به حالت فعلی داشته وشاهداین همه خشونت نمیبودیم ؟.نویسنده جوابی نداشته لابد باید سکوت نموده ومیگفت خواهر محترم حق باشمااست شاید کوتاهی صورت گرفته باشد.
شما زنان بخاطر حفظ دین وحیائ تان چادر می پوشد ،حجاب مینمایید وحتی حجاب کامل را مراعات نموده  وبه دستورات آفرید گار تان عمل مینمایید.
 این وظیفه دعوت گران است که بخاطر حفظ کیان خانواده مکلفیت های دینی مرد وزن را یکسان  ارشاد وتبلیغ نمایند.
شبهه وپاسخ  به آن
آیازنان ناقص عقل  ودین اند؟
تعداد بدگویان وجوسازان علیه اسلام گمان می برند اسلام قانون عدم مساوات بین زن ومرد را پایه گذاری
، جایگاه و شخصیت زن را پاین آورده است,اینان دو  حدیث را از رسول اکرم (ص) دستاویز قرار داده اند که حدیث نخصت را تحلیل مینماییم: حدیث اول بخاری ومسلیم از ابوسعید خدری روایت کرده اند که رسول خدا ضمن یک حدیث طولانی خطاب به گروهی از زنان فرموده اند:
مارایت من ناقصات عقلٍ ودینٍ اَذهب لِلُبِّ الرجل الحازم من احداکنّ: من در میان کم عقلان وکم دینان کسی سراغ ندارم که بیش از یکی از شما عقل مردان را از بین برده باشد.
بارزترین نکته ای روند حدیث نشانگر آن است که خطاب رسول خدا(ص)از روی گشاده روی بوده که چنین گشاده روی از رسول خدا در مناسبت های مختلف شناخته شده است .
قطع نظر از چیز که حدیث برآن متمرکز وروند حدیث برآن دلالت دارد بر اساس اطلاعات که اصول روانشناسی وروانشناسی پرورشی داریم ، همگی میدانیم زن به لحاظ عاطفی از مرد قویتر وبه لحاظ اندیشه از اوضعیف تر است عکس این ،مرد به لحاظ اندیشه از زن قوی تر وبه لحاظ عاطفی از او ضعیف تر میباشد .
این تعادل تکاملیی بین آنها، رازتامین سعادت وخوشبختی بواسط دیگری میباشد. (1)
یکسری ویژگیهای مردان  وزنان دارند که باهم متفاوت بوده که این تفاوت درزیر آشکارخواهد شد:
دانش نوین به تفاوتهای میان ویژگی های ذهنی ورفتاری زنان با مردان معترف است منشأاین تفاوتها کار کرد برخی غده ها وهورمونهای جنسی است که از مرد تا زن تفاوت دارد عمده این هورمونها که مورد بحث است آندروژن واستروژن است.
واژه اندروژن به معنای هر گونه هرمون استروپیدی با اثر مردزا شامل تستوسترون است، اما شامل هورمون های جنسی مردانه که درنقاط دیگر بدن بغیر از بیضه ها تولیدمی شوند نیز می گردد.
 به عنوان مثال غده فوق کلیوی حد اقل پنج آندروژن ترشخ می کند . اگر چه فعلیت مرد زائی کل آنها در حال طبعی آنقدر خفیف است که حتی در زنها نیز به استثنای رشد موهای زهار وزیر بقل موجب بروز ویژگیهای مردانه قابل ملاحظه ای نمی شوند.
علاوه برتستوسترون، مقدار کمی از استرونها حدود یک پنجم مقدار آنها در زن غیر آبستن نیز در مرد تولید می شود.
"سنروژنها به طور عمده موجب تکثیر ورشد سلولهای ویژه در بدن شده ومسوول پیدایش قسمت اعظم صفات جنسی ثانویه  زن هستند.
نویستنده ومحقق مشهور یمنی عبدالمجید زندانی، در همین باره از برخی دانشمندان معاصر نقل می کند که از جمله اثرات هورمونهای نامبرده این است که اندروژن،بویژه تستوسترون باعث می شود مردان غالباً دقت عمل بیشتری داشته باشند وروحیه حاکمیت وکنترول در آنان تقویت گردد.
حال آنکه استروژن در زنان باعث می گردد که عواطف شان بیشتر تحریک شده دقت ، تمرکز وسپردن به حافظه را تضعیف نماید.
 همین معنی را دکترالکسیس کارل بیولوژیست مشهور فرانسوی وبرنده جایزه نوبل بدین گونه توضیح می دهد: غده های جنسی علاوه بر واداشتن به عملی که موجب بقای نسل است وظایف دیگری هم دارند که عبارت است از افزایش فعالیت فزیولیوژیکی، عقلی وروانی … ونشده است که فردی اخته (خصی شده) تاکنون فیلسوفی بزرگ یا دانشمندی نامور و حتی مجرمی سرشناس شده باشد چرا که خصیه ها وتخمدانها نقش مهمی رادراین زمینه دارند… سلولهای نرینه گی ومادینه گی از آنها پیدا می شودودر عین زمان مواد مشخصی را در خون افراز می کنند که ویژگیهای بارز ذکورت وانوثت را بر بافتها،جهازها واحساساتمان برجا می نهد، وهر یک از وظایف و کار کردهای مان را با درشتی همراه می سازد ودر حقیقت خصیه به ایجاد جرئت وقوت وحتی وحشیگری کمک می کند وبهمین جهت است که گاو کشنده از گاوی که در زمین برای شخم زدن استفاده می شود تفاوت دارد … وتخمدان در بدن زن نیز کار کردی همانند این دارد ولی در بهره خاصی از عمرش،زیرا وقتی که زن به سن یائسه گی می رسد غده تا حدی کارائی اش را از دست می دهد وعمر کوتاه تخمدانها باعث می شود که زن با قرار گرفتن در آستانه پیری بیشتر از مردی که بدین سن می رسد ولی خصیه هایش فعال است دچار ضعف وناتوانی گردد.
تفاوت های موجود میان مرد وزن زاده شکل خاص اعضای تناسلی و وجود رحم وبار داری ویا طریقه آموزش نیست، بلکه مهمتراین است که این تفاوتها سرشتی است…. این تفاوتها برخاسته از تکوین وساختار خود بافتها واز بارورشدن بدن به وسیله موادی شیمیایی است که تخمدانها افراز می کنند، وبیخبری از این حقایق مهم وجوهری در باره انوثت این عقیده را بوجود آورده است که باید هر دو جنس آموزش یکسانی را بگذرانند ومسؤولیتها صلاحیتهای یکسان وهمانند را پذیرا گردند… حقیقت این است که زن تفاوت فراوان با مرد دارد، چرا که هریک از سلولها وجودش خاصیت جنس وی را با خود حمل می کند… وهمین حقیقت بر اعضای وی نیز صادق است، واز همه مهمتر بر دستگاه عصبیش قوانین فرزیولوژیکی جدی و انعطاف نا پذیراست ، عین قوانین حاکم بر جهان سیارات که تمایلات انسانی را نمی توان جاگزین آنها ساخت و ما به ناچار باید با آنها همانگونه که هستند کنار آییم . پس باید زنان شایستگیهای خود را به تبع شرشت وطبیعت خود رشد دهند وتلاش نکنند که از مردان تقلید نمایند زیرا نقش انان در پیشرفت تمدن متعالی تر از نقش مردان است وبهتر است که از برخی وظایف موجود (در غرب ) دست بشویند (2).
بادرک هدف فرموده پیامبر اینکه ایشان حالت کشاده روی داشته درواقع این موضوع را به قلت ضبط بانوان حمل نمودند.
مردان ازلحاظ جسمی نسبت به زنان خلقتا قوی تربوده و برخلاف زنان جریان هم  وجود نداردکه خون بدن شان را ازدست دهند که این موضوع سبب میشود درتصامیم شان اعتماد به نفس بیشترداشته باشند.
آیا بانوان ناقص دین هستند ؟
آنانکه میخواند علیه اسلام جوسازی نمایند به صورت سطحی از حدیث مذکور استدلال نموده وبیان میدارند اسلام همان است که منزلت زن را تعین نموده ودر زنان دین ناقص می باشد بدین معنی که اسلام حتی برای زن در دینداری منزلت پاین تر از مرد تعین نموده ودر دین داری هم فرق گذاشته است .
پاسخ این است که گاهی هدف از نقص دین کم بودن تکالیف سلوکی وعملی است وفرد مکلف ،در برابر آن هیچگونه مسؤلیت ندارد علاوتاً وقتکه خداوند بزرگ تکالیف آن را کمتر از مرد تعین نموده است عمل نمودن به دستورات خداوند(ج) خود ثواب دارد .گاهی هدف از نقص دین سهل انگاری وتقصیر فرد مکلف میباشد که شخص مکلف به اختیار خود آنرا انجام میدهد ویا معروفات را انجام نمیدهد متصف به نقص دین می شود.
همان طوریکه یک طفل قبل از بلوغ ویا در آوان بلوغ کمتر نسبت به بزرگسالان مکلفیت دینی دارد برای وی گاهی خطاب می شود که در دین خود نقص دارد بدین معنی نیست که وی سهل انگاری نموده بلکه بدین معنی است که مکلفیت کمتر دارد.
برای همگان ظاهر وآشکار است که با نوان نسبت به مردان از لحاظ جسمی ضعیف تر اند خداوند بزرگ به اندازه توان وقدرت با نوان برای شان مکلفیت دینی تعیین نموده است .
بدنبال روشن شدن این نکته باید دانست هدف رسول الله از نقص دین زنان معنی نخست(کم بودن تکالیف سلوکی می باشد).
منظور فرموده آنحضرت(ص) این است که ذات اقدس الهی پاره از تکالیف شرعی را در حق زنان تخفیف داده وساقط نموده است، برای نمونه بانوان  در ایام حیض ونفاس مکلف به اقامه نماز نبوده ومکلف نیستند آنرا قضای بیاورند (3).
آری در چنین شرایط زن به نقص توصیف می شود یعنی  اینکه مکلفیت کمتر دارد واین عیب نیست بدان معنی که زن به اندازه توان جسمی خود مکلف شده است .
صاحب شریعت که او آگاه وصاحب حکمت است مکلفیت زن را تعیین نموده که کمتر از مرد باشد واین بدان معنی نیست که زن در وظایف شرعی اش کوتاهی دارد نه بلکه خداوند بزرگ پاداش زن و مرد را در عبادات یکسان تعین نموده میفرماید: فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لاَ أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَأُخْرِجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَأُوذُواْ فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُواْ وَقُتِلُواْ لأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ ثَوَابًا مِّن عِندِ اللّهِ وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ . آل عمران آیه 195
ترجمه: پس پروردگارشان دعاى آنان را اجابت كرد [و فرمود كه] من عمل هيچ صاحب عملى از شما را از مرد يا زن كه همه از يكديگريد تباه نمى‏كنم پس كسانى كه هجرت كرده و از خانه‏هاى خود رانده شده و در راه من آزار ديده و جنگيده و كشته شده‏اند بديهايشان را از آنان مى‏زدايم و آنان را در باغهايى كه از زير [درختان] آن نهرها روان است درمى‏آورم [اين] پاداشى است از جانب خدا و پاداش نيكو نزد خداست.
وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتَ مِن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلاَ يُظْلَمُونَ نَقِيرًا. نساء/آیه 124
ترجمه: و كسانى كه كارهاى شايسته كنند چه مرد باشند يا زن آن در حالى كه مؤمن باشند آنان داخل بهشت مى‏شوند و به قدر گودى پشت هسته خرمايى مورد ستم قرار نمى‏گيرند.
اگر بگویند در آیات الهی پاداش مشروط به کردار نیک بوده ودر دوران حیض ونفاس ،نمازکه بزرگترین نیکی است ازآن محروم می شوند
در پاسخ باید گفت اصل لبیک گفتند به دستورات الهی می باشد همانطوریکه شخص به کردن ها وامریات خداوند ثواب می بینید به همان اندازه به نکردن ها یعنی آنچه را که خداوند منع نموده است عمل نمودن به آن نیز شامل پاداش وثواب می شود چون دستورات الهی  است ودستور شامل امر ونهی را می شود همانطوریکه به خواندن نمازنیکی وپاداش شامل حال بنده عبادت کننده میشود همانطور به نخوردن شراب پاداش داده می شود .
شهادت زنان حق یا مکلفیت ؟
با جوسازی اینکه زن حق شهادت ندارد ویا اینکه چرا حق زن در شهادت زیر پاشده وبه آن توجه صورت نگرفته ودرشهادت دوزن به مثابه یک مرد به حساب می آید میخواهند این جریان بدست بعض ها داده وبدون آگاهی از واقعیت های موضوع آنرابه عنوان یک حربه علیه اسلام استفاده نمایند که این بدور از انصاف است.
سوال اینجا است آیاشهادت حق است یا مکلفیت ؟
آنچه که نویسنده ازموضوعات دینی وقوانین وضعی برداشت دارد این است که شهادت حق نی بلکه مکلفیت بوده وشامل مردوزن را میشودلهذا ایجاب مینمایدتاموضوع رابیشتربررسی نماییم:
بعضی ها بادست آویزقرار دادن آیه ای {واستشهدواشهیدین من رّجالکم فان لم یکونا رجلین فرجلٌ وامرآتان .{بقره /282.}
ترجمه :دونفرازمردان را به گواهی بگیریداگردومرد وجود نداشت ،یک مرد و دوزن .
بعضی اشخاص نسبت جهالتی که به احکام اسلامی دارندبدون هیچگونه تعمق ,به احکام اسلامی می تازندومیگویندچرا اسلام حق زنان رادرشهادت نادیده گرفته وشهادت دو زن رابمثابه یک مرد دانسته است ؟.
درپاسخ به شبهه مذکورباید گفت:شروط که درفرایندشهادت مدنظراست ناشی ازوصف «مردبودن»مردویا«زن بودن»زن نیست؛بل که درمجموع این شرایط ناشی ازدوچیزمیباشد:
1-عدالت ،ضبط ودقت شاهدواینکه دربین شاهدوکسی که علیه او شهادت صورت میگرد دشمنی وکینه ای درکار نباشدکه شاهد را تحریک کندتابه چیزی که بخاطرآن شهادت میدهد اورامتهم سازد.
2-بین شاهد وحادثه ای که درخصوص آن شهادت میدهد،آنچنان ارتباط باشدکه شاهدرا دراطلاع وآگاهی ازآن حادثه وشهادت دادن درخصوص آن ،صلاحیت دهد.
بنا براین شهادت درخصوص موضوعات جنای یک فرایندآسان نبوده وهرشخص از عهده آن برآمده نمیتواند.
نویسنده شاهدقضیه در زمستان سال 1386 بودکه میخواهم آنرادر اینجا ذکر نمایم :
نویسنده با جمع از هم مسلکان خودکه مصروف آموزش مضمون طب عدلی درکابل بوده است درجریان آموزش جهت تحقیقات وآگاهی بیشتر ازمرکزطب عدلی کابل دیدن نمودیم درجریان سفر علمی تحقیقی گروپ مذکورشامل قشراناث وذکربود درجریان مشاهده جسدها که شامل بخش های مختلف بدن بود ،بانوان توان دیدن جسد هاخصوصا جسدهای که تکه تکه بودند رانداشتندومعلوم بودکه تحت تاثیرعواطف واحساسات قرارگرفته بودند.
درقضایای جنای شخص شاهد تحت تاثیراحساسات نرفته ومتوجه ضبط موضوع باشدکه درچنین شرایط زنان تحت تاثیرعواطف رفته وکمتر میتوانند جزئیات قضیه راضبط نمایند موضوعات دیگر ی  نیزداریم که شهادت مردان موردقبول نبوده بلکه به شهادت زنان اهمیت ویژه داده میشودمانندبخش مربوط خانم .
سوال شهادت حق است یا مکلفیت؟
بابررسی ونگاه دقیق به موضوع متوجه خواهیم شدکه شهادت حق نی بلکه مکلفیت میباشد,نمونه های زیاد درشریعت اسلامی وقوانین وضعی داریم که تایید کننده ادعا میباشد.
درشریعت اسلامی شخصی که به عمد شهادت رابپوشاند یا اینکه شهادت خلاف دهدمرتکب گناه شده است.
درقوانین وضعی شهادت حق نی بلکه مکلفیت محسوب شده است چنانچه درماده 49قانون اجراات جزای موقت برای محاکم افغانستان تصریح گردیده هرگاه محکمه شاهد راجلب نمایدمکلف به ایجابت جلب میباشدواگر امتناع ورزد به تحت تعقیب عدلی قرارمیگرد(4).
باذکر دلایل فوق به این نتیجه میرسیم که شهادت حق نبوده چون حق امتیازاست وشخص میخواهد امتیازخود را استفاده مینمایدویا ازآن صرف نظرمینماید که این موضوع درباره شهادت صدق نکرده واگر شخص بخواهد از دادن شهادت امتناع ورزد ازجانب قوه مافوق به اجرای آن مکلف میشودبنابراین کدام شبهه بوجود نمی آید واستدالال منکرین وارد نمی باشد (5).
خلاصه مقاله
اشخاص ازنا مسلمانان آگاه ازخطرات شریعت اسلامی واینکه احساس مینمایند آینده درقلمرو اسلام است بادست آویزقرار دادن چندموضوع شبهه اندازی نموده وعلیه اسلام جوسازی نمایندوزمینه تاخت وگسترش اعتراضات رامهیا سازند.
موضوعات راکه ایشان به عنوا ن نقص دین به معرفی گرفته اند نه اینکه روح اسلام محمد(ص)با آن آشنا نبوده بلکه اسلام ازهمان اوان ظهورش علیه چنین جهالت های ناپسند به مبارزه پرداخته وکمال انسانیت را برای مرد وزن معرفی نموده وپیام روشن را به جهانیان درباره حقوق انسان هاتبلیغ نموده است .
زن در قرائت دین واندیشه ای اسلامی یک انسان کامل بوده وهمانند مرد دارای حقوق ووجایب بوده،همانطوریکه ریختاندن خون ،آبرو وحیثیت یک مردبه ناحق حرام میباشد از زن من حیث یک انسان کامل نیزحرام است .
به همان اندازه که ارتکاب گناه ازسوی زن بد معلوم میشود به همان اندازه مرد که گناه رامرتکب شده است سزاوارمجازات پنداشته میشود.
انسان من حیث انسان حالامردباشد یا زن ازهرنوع تعرض مصئون بوده وهیچکس با شمول دولت حق ندارد حیات وی رابه خطر انداخته یارفتار خشونت آمیزکه کانون خانواده رامتزلزل سازد داشته باشد.
اسلام ،جامعه اسلامی خصوصاعلما ومبلغین دین رامکلف میسازدتا حقوق ووجایب زن را درقبال شوهر وشوهر را درقبال خانواده ,فرد را دربرابرجامعه وجامعه را دربرابرفردبه طوریکسان بیان نماید.
بخاطراثبات حقوق ،شهادت به عنوان دلیل محکم واساسی درفقه اسلامی جایگاه ویژه داشته وبیان میداریم شهادت حق نبوده بلکه مکلفیت هر انسان اعم از مردوزن میباشد.
زنان نسبت به مردان ازعاطفه قوی ومردان نسبت به زنان  ازعاطفه ضعیف تری برخورداراند.
به لحاظ ژنتیکی مردوزن باهم یکسان  نبوده ووظایف شان نیزتفاوت داردواین مغایرت زمینه کمال زندگی خانوادگی رامهیا ساخته وسبب بوجودآمدن جامعه ایده آل میشود.
ما میخواهیم درجامعه زندگی داشته باشیم که عاری از خشونت باشد,زمان به این هدف میرسیم که تفاوت هارا درک کرده ووظایف خود را بشناسیم .
به امید روزیکه زندگی سعادت مندداشته وهیچ نوع خشونت را تجربه ننماییم .

میراحمد «حسینی غوری»
ثور1394

سرچشمه ها:
1- بوطی،محمد سعید رمضان ،زن در میان شفافیت شریعت الهی وتیرگی فرهنگ غرب ، ترجمه ،فرید قادری ،سنندج – انتشارات کردستان ،1382 ص 167
2- محق ،محمد،از این چشم انداز،واحد انتشارات بنیادشهیدمسعود،1388،صحفه 95.
3- بوطی ،محمد سعید رمضان ، زن در میان شفافیت شرعیت الی وتیرگی فرهنگ غرب ، ترجمه فرید قادری ،سنندج : انتشارات کردستان -1382 ص 171.
4-قانون اجراآت جزای موقت برای محاکم افغانستان ،سال چاپ 1384،جریده رسمی .
5- اسلام زنان وصلح ,هشت نوشتار،انشتارات سعید,1392,صفحه 99.