آرشیف

2017-12-22

بازی با کلمات و الفاظ

یکی ازشیوه های سوء استفاده ، بهره برداری از الفاظ کلی است ، گوینده می تواند  کلمۀ را که دارای چندین معنا ست بر اساس خواسته های نفسانی وتفکری خود تفسیر کرده ودر ظاهر توده مردم را بفریبد .
این طرز العمل شیوه جدیدی نیست ، قرآن کریم این مطلب را به صراحت بیان نموده و مسلمانان را متوجه اهمیت مسئله ساخته است .
برخی از یهودیان سخنان را از جاهای خود منحرف می‌گردانند ( و کلام را از معانی اصلی به دور می‌دارند و وارونه و چند گونه و چند پهلو صحبت می‌کنند ) سورۀ نساء آیۀ 46
گرچه معنای لغوی و اصطلاحی احترام واضح و روشن است ، وبین احترام وباوراز لحاظ معنای موضوع له ، تباین وجود دارد وهرکدام مدلول خاص خود را دارد ،  اما در عرف و اجتماع و از نگاه سباق و سیاق ، گوینده ، اشارت ، دلالت و اقتضای کلام می تواند معانی متعدد واحیاناً مترادف داشته باشند .
 «ما به دین مقدس اسلام احترام داریم» این جمله بارها اززبان رهبران مارکسیسم و سکولاریسم وامثالهم ، که هیچ نوع اعتقادی به اسلام ندارند ، شنیده شده است . اینان مانند یهود کلام را از معانی اصلی بدور می دارند ووارونه وچند گونه وچند پهلو صحبت میکنند.
 گرچه از دیدگاه معنای موضوع له ، گفتۀ آنان مصداق دارد ، زیرا هیچ نوع تلازمی بین اعتقاد داشتن واحترام وجود ندارد ، اما از نظر عرفی ، اینان در کشورهای اسلامی ، می خواهند زبان را آن چنان پیچ دهند وآن گونه چند پهلو صحبت کنند ، تا خود را مسلمان جلوه داده وخلق را بفریبند
احترام  از منظرعرف ، اشکال وانواع متعددی دارد که بنده در این مختصر به ذکر دوتا از آنان اکتفا می کنم .
 1 ـ احترام داشتن توده مردم
از منظرعموم مردم احترام گذاشتن به اسلام ، به معنای پذیرش واقعی آن قلباً ، لساناً و عملًا می باشد
 2 ـ احترام مصلحتی وظاهری «منافقانه»
از این زاویه احترام گذاشتن غیر از عقیده داشتن و عمل کردن است ،
 زیرا یکی از مهمترین پیش شرط هایی تحقق اسلام و مسلمان بودن ، التزام به احکام شریعت اسلام و پذیرش و إعمال مقررات شرعی در زندگی فردی ، اجتماعی ، خانوادگی ، سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی و امثالهم است ، در حالیکه احترام گذاشتن بدون هیچ پیش شرط وقیدی متصور است.
بنابر این به این نتیجه میرسیم که گاهی احترام داشتن در عرف هم بمعنای پذیرش وباور داشتن نیست ، زیرا هیچ کدام از رهبران یاد شده خود راملتزم به اجرای احکام شریعت اسلامی نداشته وقبول هم ندارند .
هدف آنان از اظهار احترام به اسلام ، بازی به الفاظ وفریب تودۀ مردم است .
احترام متقابل
یکی دیگر از الفاظی که بر خلاف معنای واقعی خود توسط سکولار ها وسائر مادیگرایان تفسیر شده « احترام متقابل » میباشد.
احترام متقابل شامل حفظ حقوق انسانی دو طرف است ، یعنی باید امنیت جانی و فیزیکی ، عقیدتی ، سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و نظامی هر دو طرف ، حفظ ‌شود.
بخش دیگر و مهم این احترام که بسیار اهمیت دارد ، این است که طرف مقابل را دقیقاً همان‌گونه که هست ، بپذیریم .
آیا سکولار ها به اسلام آنطور که هست احترام دارند آیا منظور شان از احترام متقابل ، کنار گذاشتن اسلام نیست ؟
افزون بر آن احترام متقابل ، نیاز به تحمیل نکردن عقاید به دیگران ، سرزنش نکردن باورهای قلبی و عقاید سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و………… آنان و گوش دادن به نظرات شان ، دارد.
 امروزه اما منظور سکولار ها از احترام متقابل این است ، که اسلام به آنها احترام بگذارد وبر اساس این احترام ، وظیفۀ اصلی واساسی خود را رها کند و از سیاست واجتماع کنار برود و به امور حکومتی ، سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و امثالهم  مداخله نکند ، حکومت ، سیاست وادارۀ امور را به آنان واگذار کند ، آنگاه آنان هم به اسلام ومسلمانان به شرط پذیرش نظام الحادی وسکولاری وکنار گذاشتن احکام اسلامی ، احترام متقابل موقت ومشروط خواهند داشت  .
 تقاضای این نوع احترام متقابل غیر منطقی وغیر عقلانی ، یادآور اعجاز قرآن کریم است ، قانون اساسی بشر در سوره مبارکه بقره چنین بیان می فرماید که : یهود و نصارا از شما هرگز راضی نمی شوند مگر اینکه از عقاید شان پیروی کنید .
وقتی سکولارها از ما راضی میشوند وما را مسلمان خوب می دانند ، که احکام شریعت اسلامی را فراموش کنیم ، وقوانین حکومت الحادی ومادی را پذیرفته وزیر سایۀ آن زندگی نمائیم .
آیا منطقی به نظر میرسد که  تحت لوای  احترام متقابل ، مسلمانان دریک کشور اسلامی که اکثریت مطلق آن مسلمان است ، از اجرای احکام شریعت اسلامی دست بشویند ، قرآن و سنت رسولشانرا رها کنند.
 منظور سکولار ها از احترام متقابل همین است ، یعنی تن دادن به ذلت وزیرپا گذاشتن همۀ اصول وزیر بناهای عقیدتی ، والا قانون زندگی ما
مسلمانان  1400  سال پیش احترام متقابل را به رسمیت شناخته ، این شناخت اما با اقتضائات مغرضانۀ سکولاریسم اصلاً و ابداً سازگاری ندارد ، زیرا سکولاریسم که بر مبنای فلسفه مادی و ماتریالیسم بنا یافته ، نمی تواند در هیچ بعدی از ابعاد با اسلام هماهنگی داشته باشد.  این فرزند نوپای کمونیزم نمی تواند از عینک مادی واقعیت ها را درک کند .
احترام متقابل از دیگاه تفسیر مادی سکولاریزم به نحویست که واقعیت های عینی وذهنی وعقلی، لغوی واصطلاحی را کنار گذاشته ویک صورت غیر منطقی از آنرا به نمایش گذاشته است ، که حتی دیوانه ها هم بر آن می خندند.
اسلام اما میخواهد که احترام متقابل به معنای واقعی آن در جامعه عملی گردد.
 قوانین اقلیت های غیر مسلمان را در جامعه اسلامی در نظر گرفته و حقوق آنها را به عنوان یک شهروند رعایت نموده و آنان را در اجرای مراسم و عبادات مذهبی وتطبیق قوانین مربوطۀ شان ، آزاد گذاشته است ، اسلام دین کامل و کانون صلح ، امنیت و مراعات کننده حقوق بشراست .
 همه اصل انتخابات ، حقوق و آزادیهای بشرو احترام متقابل را قبول دارند ، اما هیج کدام وجود نظام اسلامی را تحمل کرده نمی توانند . سئوال اساسی اینجاست  که در کشورهای که نظام سکولاریستی حاکم است ، آیا حقوق وآزادیهای بشرو احترام متقابل به رسمیت شناخته شده ؟
 آیا مسلمانان ساکن آن جا بعنوان بشر برخوردار از حقوق اسلامی خود هستند ؟
و می توانند مقررات و احکام شرعی را رعایت کنند ؟
 خبر دارید که در مدینۀ فاضلۀ شما مسلمانان بخاطر رعایت حجاب جریمه می شوند ؟
دختر وزن مسلمان تحت فشار وظلم واحساس حقارت زندگی می کند ومجبور به ترک آنجاست ؟
 چرا نمی روید نظام آنها را اصلاح کنید ؟ آیا آنها انسانند ومسلمانان انسان نیستند وحق احترام متقابل ندارند ؟
شما از کشوری که اکثریت ، یا نود و نه درصد ، یا صد در صد آن مسلمان است ، چه توقع دارید ؟
می خواهید رژیم سکولاری و غیر اسلامی حاکم باشد ؟
 
آیا این تقاضا منطقی است ؟ مسلمانان حق انتخاب ندارند ؟
فکر نمی کنید که همه ویرانیها وجنگ ها در کشور های اسلامی بخاطر پا گذاشتن روی ارادۀ ملت ها وحاکم بودن نظام خلاف ارادۀ آنهاست ؟
روزی بنام کمونیزم وامروز بنام سکولاریزم ویا بنامهای دیگر چرا سبب ویرانی وقتل مردم بیگناه در کشورهای اسلامی میگردید ؟
ظلم واستبداد وبیگانه پرستی تا کی ؟
اگر در جای نظام اسلامی از طریق انتخابات بوجود آید اعتراضی ندارید وآنرا برسمیت می شناسید ؟
نه هرگز این کار را نمی کنید .
قرآن عظیم الشأن از عداوت قلبی شما نسبت به اسلام  ، مسلمانان را آگاه ساخته است ، وتاریخ ، این عداوت ودشمنی شما را ثبت کرده است  
  امروزه مسلمانان خوب می دانند که سکولاریسم و کمونیزم از یک چشمه آب می خورند و سیاست های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و هنری و نظامی سکولاریسم ثمره و نتیجۀ سکولاریسم فلسفی ، یعنی همان ماتریالیزم است و در جهت دین ستیزی خدا ستیزی و حق ستیزی حرکت می کند .
 عجیب است سکولار ها عقیده دارند که دلایل سکولار یا غیر دینی باید بعنوان قوانین الزام آور و تنظیم کننده  سیاست‌های عرصه عمومی باشد وهیچ دلیل دینی به اعتبار دینی بودنش نمی تواند چنین نقشی را ایفا کند ، ودر عین حال خواهان احترام متقابلند .
در حالیکه هدف اصلی واساسی اسلام تنظیم قوانین و سیاست‌های عرصه عمومی است  ، اسلام آمده تا جهانرا اصلاح کند ، تحکیم قوانین و سیاست‌های که مبنای دینی نداشته باشد ، از دیدگاه اسلام مردود است.

قضاوت با شما