2014-12-28
محمداسحاق فایز
نقش مرا کشید، ولی تلخ تر کشید
در تشنه گی پیالة دستم بسر کشید
وقتی رسید نوبت قسمت ز آبها
دریا نگاشت ، خانه من خشک بر کشید
طوفان گرفت و خواند و را سرنوشت من
چون کاج قد نمود و به شاخش تبر کشید
سی سال رسم کرد در او خون شتک زده
واندر میانه این دل امیدور کشید
دادم به کشت گاه عقوبت زمین ولیک
قسمت به من نه خانه نه کوی، نی گذر کشید
بر برگ تابعیت من خط زد از هراس:
افغان ودر کناره اش، از خود نظر کشید
وامانده در بسیط بد زنده گی، خراب
درمانده در گذار به من صد پدر کشید
و انگاه نوشت معنیی من خوشه چین درد
شب را حصار دامن این کوی و در کشید
با من حساب فتنه ایام می شمرد
پایان گرفت دفتر و فصل دگر کشید
اینگونه رفت عمر و غریبانه ماند نام
نقش مرا کشید ولی تلخ تر کشید
2جدی 1388
کابل
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
این غزل به استاد غلام حید یگانه پیشکش میشود: